فاجعه اقتصادی در امریکا رخ نمیدهد (برای مردم دیگر کشورها اتفاق میافتد) و حتی طوفانهای سهمگین نیز در امریکا بوقوع نمیپیوندد؛ بلکه این طوفانها فقط در صفحه تلویزیون دیده میشوند.
این در حقیقت یک احساس غیرهوشیارانه رضایتمندی در میان مردم سفید پوست امریکاست؛ احساسی که تبلیغات بیپایان رسانههای تحت کنترل صهیونیسم آن را ایجاد کرده است. احساسی مبنی بر اینکه پهپادهای کشنده نوعی بازی هیجان انگیز رایانهای هستند؛ کودکان فلسطینی حیوانات موجود در بازیها هستند که میتوان به سمت آنها شلیک کرد؛ اینکه گردنکشان و قاتلان القاعده دموکرات و دموکراسی خواه هستند و آن رفقای سر به زیر امریکا یعنی سعودیها نیز هرگز کشتن افراد را تصور هم نمیکنند حتی اگر به آنها چنین پیشنهادی هم بشود...
با وجود این، اخبار جدید برای مردم امریکا این است که «فاجعه اینجا نیز میتواند رخ دهد» و «در حال رخ دادن است». سابق بر این، این پیش انگاره رضایتمندانه وجود داشت که صرافا خانه سیاهپوستان فقیر توقیف و مصادره میشود. (در هر حال قشر متوسط امریکا بر این باور است که افراد ِبدون درآمد، شغل و دارایی که به دنبال وام خانه هستند، افرادی بیمسئولیت و سست عنصریاند که مستحق این بیچارگیها هستند.)
اما پدیده توقیف منازل، همچون لجنزاری بد بو اکنون در حال رخنه به مناطق حومهای و غیرفقیر نشین امریکاست. نزدیک به ۸۰۰ هزار امریکایی در سال ۲۰۱۲ خانههای خود را از دست دادند. توقیف منازل با سرعتی ۸ برابر سرعتی که در سال ۲۰۰۵ داشت، در حال فراگرفتن امریکاست...و نزدیک به ۵ میلیون و ۵۰۰ هزار خانوار نیز ناتوان در پرداخت قسط واممنازل خود هستند و بدین ترتیب دیری نخواهد پایید که خانههای آنها نیز مصادره میشود.
جز این، نرخ بیکاری نیز هست که رقم آن چیزی غیر از دروغ دولت مبنی بر ۷.۵ درصد است؛ نرخ بیکاری ۲۳ درصد است (به تارنمای www.shadowstats.com مراجعه کنید) و تقریبا دو برابر همین نرخ، میزان بیکاری جوانان را نشان میدهد. تعجبی نیست که وضعیت در مناطق غیرفقیر نشین نیز متزلزل است.
در حقیقت مردم امریکا با پی بردن به اینکه مشاغلشان صادر شده است (۵۶ هزار کسب و کار تولیدی از سال ۲۰۰۱ از بین رفته است) و هرگز نیز بازنخواهد گشت، خواهند لرزید؛ پیشرفت در فناوری نیز خود باعث از بین رفتن مشاغل بیشتری شده است؛ و نرخ خود کشی (سالانه ۳۷ هزار امریکایی خود را میکشند) از میزان خودکشی در دوران رکود بزرگ در دهه ۳۰ میلادی نیز پیشی گرفته است.
علاوه بر این، اعتبار مالی مصرف کنندگان امریکایی، با نرخ بهره گزاف، به رقم سرسام آور ۲.۸ تریلیون دلار رسیده است چرا که خانوادهها در تلاش مذبوحانه برای سراپا نگاه داشتن خود، پی در پی استقراض میکنند. بدهی دانشجویان بابت وامهای تحصیلی یک تریلیون دلار است؛ افرادی که وابسته به کوپن غذا هستند تا شکم خود را سیر نگاه دارند، از جمعیت اسپانیا بیشتر شدهاند؛ و به عبارت بهتر، امریکا دیگر آن قدرت اقتصادی که در سال ۲۰۰۱ بود، نیست. اقتصاد امریکا ۳۱.۸ درصد تولید ناخالص داخلی جهانی را به خود اختصاص داده بود اما این رقم در سال ۲۰۱۱ به ۲۱.۶ درصد رسید.
البته برخی از مردم امریکا میدانند که نرخ بدهی ملی این کشور در حال نزدیک شدن به ۱۷ تریلیون دلار است که این یعنی ۱۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی. آنها میدانند که فدرال رزرو وحشت زده است و ماهانه ۸۵ میلیارد دلار اسکناس چاپ میکند. آنها میدانند که کشوری کوچک به نام قبرس چه دردسرهایی برای روسیه درست کرد.
متاسفانه مردم امریکا قادر به درک این مسئله نیستند که امریکا، زمانی که دوباره بانکهایش دچار ورشکستگی شوند، ملزم است که دقیقا همان روندی را طی کند که در قبرس رخ داد و طی آن ۱۰۰ درصد سپردههای مردم در یک بانک مصادره شده و در بانکی دیگر ۶۰ درصد سپردهها توقیف شد...
با وجود این، در مورد امریکا این تفاوت وجود دارد که احتمالا حسابهای پرداخت مستمری به جای سپردههای بانکی مصادره میشود. علت آن این است که حسابهای پرداخت مستمری با ارزش ۱۸.۵ تریلیون دلار یک منبع پردرآمد و منفعت زا محسوب میشوند.
«مزخرف است !» این چیزی است که امریکاییها فریاد میزنند ! چنین چیزی در امریکا رخ نمیدهد ! اینطور نیست؟
حال چرا آژانس امنیت ملی امریکا دو میلیارد (بله رفقا ! دو میلیارد ) گلوله انفجاری خریده است؟ گلولههایی که بر اساس قوانین بین المللی به دلیل صدمات وحشتناک و جبران ناپذیری که وارد میکنند، غیر قانونی محسوب میشوند. آژانس امنیت ملی با پنتاگون و جنگهای بیپایان امریکا در خارج ارتباطی ندارد؛ این آژانس مسئول تامین و حفظ امنیت در داخل مرزهای امریکاست و در اینجا منظور از واژه «امنیت»، تیراندازی به سمت شهروندان امریکایی است.
حقیقت این است که وضعیت در امریکا بد است و صرفا رو به سوی وخامت دارد. به محض اینکه کشورهای اروپایی ورشکست شوند، فاجعه اقتصادی گریبان امریکا و مردم این کشور را خواهد گرفت.
دمیتری اورلوف تحلیل بسیار خوبی نوشت که برای اولین بار در سال ۲۰۰۶ منتشر شد و اکنون نیز این تحلیل به روز رسانی شده است. این تحلیل مدارکی را ارائه میکند که نشان میدهد اتحاد جماهیر شوروی سابق بیشتر از امریکای امروز آماده مقابله با فروپاشی بود و وقتی شوروی (قبل از فروپاشی) و امریکا با یکدیگر مقایسه میشوند، مشخص میشود که امریکای امروز بیش از شوروی سابق مستعد فروپاشی است.
یکی از ابعاد تحلیل اورلوف این است که فروپاشی اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی منجر به جاری شدن سیلی از پناهندگان نشد زیرا هیچ کس از خانههایش بیرون انداخته نشد. در مقابل، در امریکا مصادره منازل به این معناست که شما باید از این به بعد در خیابان یا خودروی خود زندگی کنید...
نابخردانه است که مردم امریکا تصور میکنند فاجعه در این کشور هرگز رخ نمیدهد.
*رادنی شکسپیر استاد اقتصاد، فارع التحصیل دانشگاه کمبریج و وکیل برجسته انگلیسی است. شکسپیر یکی از بنیانگذاران جنش جهانی عدالت و یکی از اعضای شورای مسیحی عدالت پولی است. وی همچنین رئیس کمیته ضد شکنجه در بحرین است.