راز این مادر و پسر شیشهای چند روز پیش و زمانی فاش شد که مأموران گشت پلیس در یکی از خیابانهای جنوب پایتخت به یک خودروی پراید مشکوک شدند و آن را زیرنظر گرفتند.راننده خودرو زنی حدودا 45ساله بود که رفتار عادی نداشت و با حرکات مارپیچ در خیابان ویراژ میداد. مأموران همزمان با تعقیب وی به استعلام شماره پلاک خودرو پرداختند و متوجه سرقتیبودن آن شدند. آنها به راننده دستور ایست دادند و لحظاتی بعد خودروی پراید متوقف شد.
زن میانسال که شیشه مصرف کرده بود، در حالت عادی نبود و برای بازجوییهای بیشتر به اداره پلیس انتقال یافت. وی در تحقیقات منکر سرقت شد و ادعا کرد که خودرو متعلق به پسرش است. بنابراین قاضی دادسرای بعثت، دستور بازداشت پسر وی را صادر کرد و این پسر 19ساله دستگیر شد.
دعوای مادر و پسر
پسر جوان نیز در بازجوییها ادعای بیگناهی کرد و گفت خودرو را مادرش دزدیده است.درحالیکه این مادر و پسر انگشت اتهام را به سمت یکدیگر نشانه گرفته بودند، مالک خودرو شناسایی شد و با حضور در اداره پلیس، زن میانسال و پسرش را بهعنوان سارقان ماشینش شناسایی کرد. وی که تبعه افغانستان است به مأموران گفت: چند روز پیش در جنوب شرق تهران این زن (اشاره به متهم دستگیر شده) بهعنوان مسافر سوار ماشینم شد. بین راه موبایلش زنگ خورد و بعد از اینکه حرفش تمام شد و تلفن را قطع کرد مدعی شد که باید به حساب یکی از بستگانش پول واریز کند.
او از من خواست کنار یک دستگاه خودپرداز توقف کنم. من نیز از همه جا بیخبر کنار یکی از دستگاهها ترمز کردم. در آن لحظه زن میانسال کارت عابربانکش را در اختیار من قرار داد و خواست که مبلغ 150هزار تومان به حسابی که به من داده بود واریز کنم. او مدعی بود که سواد کافی ندارد و نمیتواند پول کارت به کارت کند.
من هم فریب حرفهای او را خوردم و به محض اینکه از ماشین پیاده شدم تا به سمت دستگاه خودپرداز بروم ناگهان پسر جوانی با رها کردن موتورش، پشت فرمان ماشین من نشست و با زن میانسال فرار کردند. بعد از فرار آنها با پلیس تماس گرفتم و موضوع سرقت را به مأموران اطلاع دادم. تنها سرنخ، موتور پسر سارق بود که در محل رها شده بود اما در بررسیهای پلیسی نیز مشخص شد موتور سرقتی بوده و ساعتی قبل در حاشیه تهران دزدیده شده است. حتی کارت عابربانکی که آن زن به من داده بود نیز سرقتی بود. در این مدت مرتب پیگیر پروندهام بودم تا اینکه متوجه شدم سارقان ماشینم دستگیر شدهاند.
اعتراف دزدان
بعد از حرفهای مالباخته، زن شیشهای ناچار به اقرار شد و به طراحی نقشه سرقت اعتراف کرد. وی به مأموران گفت: چندماه پیش شوهرم به اتهام حمل و قاچاق موادمخدر به زندان افتاد. بعد از زندانیشدن شوهرم، من و پسرم برای تأمین مخارج زندگی و اعتیادمان نیاز به پول داشتیم. به همینخاطر نقشه سرقت کشیدم. این زن ادامه داد: شیوهمان این بود که ابتدا پسرم افغانیهایی که بهصورت غیرقانونی در ایران بودند را شناسایی میکرد. سپس من بهعنوان مسافر سوار ماشینشان میشدم. پیش از این نیز پسرم یک موتور سرقت میکرد و به تعقیب ما میپرداخت. بین راه او با من تماس میگرفت و من به بهانه اینکه یکی از بستگانم نیاز به پول دارد راننده را پای دستگاه خودپرداز میکشاندم و وقتی او پیاده میشد، پسرم پشت فرمان مینشست و فرار میکردیم.
وی افزود: با این شیوه تاکنون خودروی سه مرد افغانی را دزدیده و با مبلغ پایین به دوستان پسرم فروختهایم. یکی از خودروها را هم قرار بود همین روزها بفروشم که قبل از فروش آن، دستگیر شدم. به گزارش همشهری، این مادر و پسر بعد از اعتراف به سرقتهای سریالی از مردان افغانی، با صدور قرار قانونی راهی بازداشتگاه شدند و تحقیقات برای شناسایی جرائم احتمالی دیگر و دستگیری همدستان آنها ادامه دارد.