شاید هم واردات خودروهای لوکس و حالا میوههای لوکس در جهت تأمین رضایت ثروتمندانی باشد که به هر دلیل سهم بیشتری از درآمدهای نفتی بر سر سفرههایشان آمده و حالا باید موجبات رضایت خاطر آنها را تامین کرد! اما سوای این طنز تلخ، باید اشاره کنم که به موازات واردات میوههای لوکس و چشمفریب که هرگز طعم و مزه میوههای ایرانی را ندارند، متاسفانه ما در حال ازدستدادن بخشهای وسیعی از زمینهای حاصلخیز کشورمان هستیم و آینده کشاورزی در ایران، چشمانداز روشنی به دست نمیدهد. به عنوان مثال نگاهی بیندازید به اطلاعیههای فروش زمین در مناطق شمالی کشور تا متوجه شوید، چگونه زمینهایی که تا دیروز زیر کشت برنج، چای و دیگر محصولات کشاورزی بودند امروز توسط شبکههای دلالی عنانگسیخته، در معرض فروش برای ساخت ویلا قرار گرفتهاند.
یکی از کارشناسان اقتصادی گفته بودکه آیا نمیشد به جای این همه ویلاهای پخشوپلا در اراضی حاصلخیز کلاردشت که توان کشاورزی در این منطقه مستعد را به صفر رساندهاند، تعدادی هتل بلندمرتبه و شبکهای از مهمانخانههای کوچکتر، تنها در بخشی از این اراضی ساخته میشد و این همه ثروت مملکت، در جایی که باید فعالیتهای کشاورزی در آن جریان داشته باشد، بلوکه نمیشد؟! صاحبان بعضی از این ویلاها، بهندرت در سال حتی 20روز متوالی در آنها به سرمیبرند. نبود سیاستهای روشن و برنامهریزی منسجم برای کشاورزی ایران اراضی آبی و دیم را در بسیاری از مناطق در ید دلالانی قرار داده که تنها در انتظار مشتری برای فروش آنها به سرمیبرند. این روند نگرانکننده که متاسفانه چندان به چشم مسئولان نمیآید، در آیندهای نهچندان دور، امکانات کشتوکار و تولید محصولات غذایی استراتژیک مثل گندم، برنج و سایر محصولات را به حداقل ممکن میرساند و کشور ما را به یکی از بزرگترین واردکنندگان محصولات غذایی از خارج تبدیل خواهد کرد. امیدوارم پیش از آنکه کار از کار بگذرد، راه چارهای پیدا شود.