امامخمینی(ره) ازجمله اندیشمندان و عالمانی است که تأملاتی عمیق در زمینه اخلاق و سیاست داشته است. از نظر ایشان، در اسلام اخلاق و سیاست بهطور همزمان مورد توجه هستند. از سویی برای عمل به قوانینی چون عدالت و رفع و دفع ظلم و جور، وجود مجری و تشکیل حکومت ضروری است و از سویی دستگاههای حکومتی و مسئولان موظف به مراعات اخلاق اسلامی هستند. این نکته با بحث تقدم اخلاق بر سیاست تا اندازهای متفاوت میشود و علت تفاوت این مسئله در مورد امام(ره)، دیدگاه و موضع خاص ایشان نسبت به سیاست است. بر همین اساس اقتراح حاضر از منظر صاحبنظران حوزوی و دانشگاهی ویژگیهای اخلاق سیاسی از نظر حضرت امامخمینی(ره) است که پاسخ استادان حوزه و دانشگاه به این پرسش بنیادین درحالیکه کمتر از چند هفته دیگر جامعه ایرانی یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری را در دهه چهارم انقلاب پیش رو دارد، از نظر شما خواهد گذشت.
دکتر عماد افروغ
سیاست الهی
سیاست اخلاقی در دوران معاصر را از حضرت امامخمینی(ره) آموختیم.وقتی امام(ره) سیاست را دستهبندی میکنند به 3 نوع سیاست اشاره میکنند: یکی سیاست حیوانی که تنها دلمشغول رفع نیازهای حیوانی انسان است. بخشی از وجود انسان، حیوانیت او و خوردن و آشامیدن، معیشت، سرپناه، امنیت و... است. این سیاستی است که تنها متوجه بخش حیوانی و جسمانی انسان است. طبعا وقتی به بخش حیوانی اشاره میکنیم وجه نباتی و جمادی را نیز دربردارد. یک سیاست هم هست که امام(ره) از آن بهعنوان سیاست شیطانی یاد میکنند که مبتنی بر فریب و نیرنگ است که آن را نیز برنمیتابند و بهشدت مورد انتقاد قرار میدهند و سیاستی را مطرح میکنند که سیاست انسانی، سیاست الهی یا سیاست انسانی- الهی نام دارد. وجه انسانی و قلمرو این سیاست که البته قابل بسط و گسترش نیز هست، در فرمایشات حضرت امام(ره) مطرح شده و بر ماست که آن را تبیین کنیم و تحقق بخشیم. این سیاست نه صرفا دلمشغول برآورده کردن نیازهای جسمانی، نباتی و حیوانی و نه مبتنی بر فریب و نیرنگ است و به وجه انسانی توجه ویژه دارد. حال باید دید وجه تمایز انسان با حیوان چیست؟ گاهی مطرح میشود که حیوان تنها بر پایه غریزه عمل کرده و فاقد هرگونه نماد و تفکر و آثار مترتب بر آن است. گفته میشود که انسان حیوان ناطق است و او را با وجه اندیشهای، بهعنوان خط فارق او از حیوانیت تعریف میکنند. لکن بنده هیچ بینهای در این خصوص ندارم. وقتی خداوند متعال در قرآن کریم از تسبیح تمام موجودات یاد کرده و تأکید میکند که ما انسانها از تسبیح آنها تفقه و فهمی نداریم یا حیوانات را امتهایی امثال ما میداند و یا از قدرت انتخاب امانت الهی و سر زدن آنها از پذیرش این امانت یاد میکند و انسان پذیرنده این امانت را ظلوم و جهول معرفی میکند، به بنده حق بدهید که به راحتی سایر موجودات را تنزل نداده و بدینوسیله کارت تبریکی ناموجه برای انسان نفرستم. حداقل بحث خلقت را پیچیده و رمزآلود تفسیر کنم. به تعبیر مولانا: «پیش پیغمبر جهان پر عشق و داد/ پیش چشم دیگران مرده و جماد» و یا در جایی دیگر «ما سمیعیم و بصیریم و هشیم (یا خشیم)/ با شما نامحرمان ما خامشیم»؛ بنابراین کماکان ترجیح میدهم که نگاه منظومهای خود به عالم را، بهرغم جایگاه ویژه انسانی، حفظ کنم که جای تفصیلش اینجا نیست. به هر حال وقتی میگوییم امر انسانی، منظور بخشی از روابط معنوی، اخلاقی، اخروی، پاسخگو بودن به خداوند، مسئولیت پذیری، نوع دوستی و گذشت و ایثار، تهذیب نفس و پاک بودن و در یک کلمه همان وجهی است که باعث رهایی انسان از غیرخدا و گرایش و تقرب به سوی او میشود. وقتی انسان از غیرخداوند جدا شد به رهایی و خودیابی میرسد که اوج کمال انسان است و این اتصال، اتصالی آگاهانه است. بنابراین سیاستی که میخواهد انسانی باشد باید بستری را فراهم کند که انسانها بتوانند از لذایذ و نیازهای صرفا حیوانی فاصله بگیرند و به قرب خداوند برسند و این راهکارهایی دارد. انسانی که دائم درگیر نیازهای معیشتی خود باشد، نمیتواند فراغ بال باشد و به این معانی بیندیشد و با سیاست مبتنی بر زور و اجبار و فریب و اغوا نمیتوان این بستر را فراهم کرد. سیاستی میتواند این بستر را برای این معنا فراهم کند که اخلاقی باشد؛ یعنی سیاستی که معطوف به نفوذ در قلبها و مبتنی بر صداقت و اقناع باشد.سیاست امام(ره) سیاستی است که علاوه بر اینکه به نیازهای حیوانی انسان توجه میکند، بابی به روی انسان باز میکند که به قرب خدا بیندیشد و با اتصال به او، خود را دریافته، رها شود و به اوج کمال انسانی برسد.
حجتالاسلام دکتر محمدجواد زارعان
تابع ارزشهای اخلاقی
نکته مهمی که حضرت امامخمینی(ره) در فضای فعالیتهای سیاسی خود مدنظر داشتند، این بود که فعالیتهای سیاسی بخشی از فعالیتهای فردی و جمعی هر انسانی است که تمامی این فعالیتها در قالب دینی و اسلامی قابل تفسیر است؛ یعنی چارچوب مشخصی داریم که مبتنی بر مبانی دینی ماست و این چارچوب درون خودش انواع فعالیتهای بشری را دربر میگیرد؛ ازجمله فعالیتهای سیاسی را.
این چارچوب دینی ترکیبی است از توجهات اعتقادی، ارزشی و اخلاقی که قاعدتا مبانی اخلاقی و ارزشی ما براساس اینکه در این چارچوب قرارمیگیرد در همه فعالیتها و فروعات، مظاهر و تجلیاتی را ازجمله در فعالیتهای سیاسی خواهد داشت. در رابطه با فعالیتهای حضرت امامخمینی(ره) که ریشه در مبانی دینی دارد همین قضیه مشهود است. سیاستی که ایشان دنبال میکرد مبتنی بر مبانی دینی بود که شاید بتوان گفت محوریترین بُعد آن بعد تکلیفمحوری بود؛ یعنی براساس تکلیف، کاری را دنبال میکردند. قاعدتا وقتی براساس تکلیفمحوری کاری دنبال میشود زمینه مناسب و آمادهای برای اعمال و پایهگذاری مباحث اخلاقی دنبال خواهد شد؛ یعنی چون تکلیفمحور است تابع ارزشهای اخلاقی خواهد بود و سعی میکند مثلا در مورد مسائلی که در رقابت با افراد دیگر است تکلیفمحور و تکلیفمدار باشد و بهدنبال این باشد که برای انجام تکلیف و رسیدن به رضایت الهی اقدامی صورت گیرد. این مباحثی که گفته شد حالت مبنایی و محوریت فعالیتهای حضرت امامخمینی(ره) بود اما اینکه جزئیات اخلاق حضرت امام(ره) بهصورت موردی چگونه بود نیاز به تفصیل دارد که مجال آن نیست.
حجتالاسلام دکتر مسعود آذربایجانی
با مردم صادق بودند
درباره ویژگیهای اخلاقی سیاسی حضرت امامخمینی(ره) میتوان به 3 نکته اشاره کرد که در تاریخ سیاسی زندگی حضرت امام(ره) این نکات را بهصورت مشهود ملاحظه میکنیم. نکته اول این است که امام(ره) در نگاهشان به سیاست، رویکرد ماکیاولیستی و اینکه هدف وسیله را توجیه میکند، نداشتند. بهطور کلی اینکه از هر وسیلهای برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنیم و از روشهای نامشروع و غیراخلاقی برای رسیدن به اهداف مقدس استفاده کنیم را قبول نداشتند؛ بهعنوان مثال وقتی فردی در بازجویی در دوران رژیم طاغوت به ایشان میگوید که این سیاست همواره فریب و نیرنگ است و این سیاست را به ما واگذار کنید، حضرت امام(ره) در پاسخ به او میفرمایند که آن سیاستی که آمیخته با کلک و نیرنگ است متعلق به شما ولی ما بهدنبال سیاستی هستیم که در مسیر دیانت و مورد تأیید اسلام باشد.نمونه دیگر اینکه در موارد متعددی میبینیم که امام(ره) وقتی نظری داشتند صریحا بیان میکردند و قصد پنهان کردن آن را نداشتند و حتی اگر موردی را بهزعم خود اشتباه میدانستند با صراحت میفرمودند که اشتباه کردهاند. این مطالب شاهد بر این است که حضرت امام(ره) دیدگاه مبتنی بر صداقت و یکرنگی را در سیاست داشتند مگر در برخورد با دشمنان که نیازمند نیرنگ است و مطلب دیگری است.
نکته دوم در سیره امام(ره)، توجه به آرای دیگران، کارشناسان، مشورت با اهل فن و اهمیت دادن به دیدگاههای آنها و بهخصوص ارزش قائل بودن برای آرای اکثریت مردم است. ما میبینیم که حتی در برخی از موارد در مورد کاندیدای ریاستجمهوری نظر امام(ره) با نظر اکثریت متفاوت بود. به یاد دارم در مورد رئیسجمهور اول، بعدها فرمودند که نظر من هم بر او نبود ولی بهخاطر اینکه اکثریت مردم او را انتخاب کردند من هم مخالفتی نکردم.در مورد موضوع جنگ وقتی کارشناسان به حضرت امام(ره) اطلاع دادند که از لحاظ نظامی ما باید صلح کنیم و قطعنامه را بپذیریم، هرچند برای ایشان ناگوار بود و صریحا این مطلب را گفته بودند که راه قدس از کربلا میگذرد، ولی وقتی به نتیجه نهایی رسیدند برایشان پس گرفتن به ظاهر این حرفها اهمیتی نداشت و به تکلیف عمل کردند و بهنظر کارشناسان اهمیت دادند و از دیدگاه خود برگشتند. ما دیدیم که امام(ره) این مبنا را در برنامههای مختلف داشتند.
ویژگی سوم که بر آن تأکید دارم این است که نسبت به مخالفان، امام(ره) مدارا داشتند که ازجمله ویژگیهای اخلاق سیاسی حضرت امام(ره) بود. در طول تاریخ 2 روش از مسئولان سیاسی و رهبران کشورها را دیدهایم که یا با مخالفان با شدت عمل برخورد میکردند یا تا آنجا که مخالفان دست به اسلحه نمیبردند با آنها با مدارا رفتار میکردند. این مطلب را در برخوردهای سیاسی حضرت امام(ره)هم میبینیم و بهخصوص در سالهای اول انقلاب گروههایی مثل منافقین که دست به اسلحه بردند و وقتی در برابر مردم ایستادند برخوردها جدی و نظامی شد ولی قبل از این موضوع مدارای امام(ره) با آنها را میبینیم، حتی اگر در رسانههای بیگانه به امام(ره) توهین میکردند باز امام(ره) با مدارا با آنها تعامل و صبر میکردند.
سعی امام(ره) بر جذب حداکثری بود و در صحبتهایشان میگفتند. در آن زمان هم 2 گروه سیاسی متفاوت وجود داشت، ولی ایشان سعی داشتند هر دو گروه را جذب کنند و در برخی نامهنگاریهایی که با ایشان میشد حضرت امام(ره) وجود هر دو گروه را برای حیات سیاسی کشور ضروری میدیدند و مخالفتی نداشتند. همانطور که امام علی(ع) نسبت به خوارج برخورد مداراآمیز داشتند ایشان هم بدینگونه بودند. در نهجالبلاغه آمده است که امام علی(ع) به خوارج میفرمایند تا وقتی که دست به اسلحه نبردید من 3 کار را با شما انجام نمیدهم: شما را از مسجد بیرون نمیکنم، حقوق شما را از بیتالمال قطع نمیکنم و با شما وارد جنگ نمیشوم. ملاک برخورد با گروههای داخلی اینگونه است. گاهی دشمن خارجی است و تکلیف آن معلوم است ولی در برخورد با گروههای مخالف داخلی که از منظرهای سیاسی نظر متفاوت با دیدگاه امام داشتند بدین شیوه بود و اینطور نبود که امام(ره) بخواهد مخالفان خود را از صحنه سیاسی حذف کند یا برخوردهای تندی با آنها داشته باشد.
دکتر نجمه کیخا
آزادی سیاسی- اجتماعی؛ مقدمه اخلاق سیاسی
در منظومه فکری حضرت امامخمینی، اخلاق بعد از بحث اعتقادات قرار میگیرد؛ یعنی هرکس بعد از اینکه به جهانبینی مشخصی در باب انسان، هستی و جامعه رسید، آن وقت روش خاصی پیدا میکند و آن روش و خلقی که پیدا شد، اخلاق نامیده میشود که مبنای عمل اجتماعی قرار میگیرد؛ یعنی اخلاق از یکسو متأثر از جهانبینی و دیدگاه ما نسبت به هستی و انسان است و از سوی دیگر مبنای عمل قرار میگیرد. این اخلاق سطوح مختلفی دارد: یکبار در ارتباط با خود ماست که مثلا باید با خودمان صادق باشیم، یکبار در ارتباط با اعضای خانواده، دوستان و گروههایی است که با آنها ارتباط داریم و سطح دیگر در ارتباط با جامعه مطرح میشود؛ همان چیزی که از آن به حوزه عمومی تعبیر میشود.
همین جاست که بحث اخلاق سیاسی هم مطرح میشود با این توجه که اخلاق سیاسی از طرف افراد جامعه نیز باید مورد توجه باشد جدای از اینکه مسئولیت سیاسی دارند یا نه! به عبارت دیگر یک بار ازطرف مردم مورد توجه قرار میگیرد و بار دیگر از طرف مسئولان که باید یکسری قواعد را رعایت کنند. اخلاقی که مرتبط با افراد جامعه میشود و ما بهعنوان شهروندان جامعه در حوزه عمومی آن را مورد بحث قرار میدهیم همانی است که با تحقق مشارکت سیاسی افراد در جامعه و همان مسئولیت اجتماعی تحقق پیدا میکند؛ یعنی اگر افراد در جامعه در امور مرتبط با سیاست، مشارکت داشته باشند از آن به اخلاق سیاسی تعبیر میشود که در این زمینه هم توصیههای زیادی وجود دارد. مثلا حضرت امام(ره) معتقدند که مردم باید همه امور را انجام دهند چون کشور متعلق به آنهاست و امور را هم آنها باید به سرانجام برسانند. برای نمونه حضرت امامخمینی(ره) میفرمایند: اگر مردم در امر انتخابات شرکت نکنند و در این زمینه مسامحهای داشته باشند از بزرگترین گناهان کبیره است؛ یعنی قائل هستند که این امر حتما از سوی مردم صورت گیرد. همچنین از دیگر وظایفی که حضرت امام(ره) به آن اشاره میکنند مثلا در باب نظارت اجتماعی بر مسئولان، انتقاد، اعتراض، ارائه نظر و پیشنهاد است و اینکه امور را فقط برای سیاست و حکومت نگذارند بلکه بر آن کنترل و نظارت داشته باشند. همان چیزهایی که ما در باب جامعهپذیری سیاسی و مشارکت سیاسی میبینیم در ذیل حوزه اخلاق سیاسی قرار میگیرد و اگر آزادی سیاسی- اجتماعی وجود نداشته باشد یا زمینههای مشارکت سیاسی فراهم نباشد اخلاق سیاسی هم در جامعه ما شکل نمیگیرد. این یک امر اجتماعی و عمومی است.
اگر همین امور از سوی مسئولان مورد توجه قرار گیرد، اخلاق سیاسی دولتمردان نامیده میشود. آنها باید کرامت و ارزش انسانها را بشناسند و به آن احترام بگذارند و زمینههای مشارکت، آزادی، انتقاد و اعتراض افراد را فراهم کنند. این امور، اخلاق سیاسی نامیده میشود که اگر رعایت نشود همان استبداد خواهد بود؛ یعنی زمینههای آزادی و صحبت و مشارکت افراد در جامعه فراهم نشده است. در واقع این بحث اخلاق و سیاست از جانب مسئولان ارتباط تنگاتنگی با هم پیدا میکند؛ بهگونهای که احساس میکنیم اخلاق در اندیشه امام(ره) همان سیاست و سیاست همان اخلاق است. این هم بهخاطر نسبتی است که سیاست با دین پیدا کرده است. چون دین ما جامعیت دارد و به همه ابعاد توجه میکند به همین جهت سیاست و اخلاق آن هم از ویژگی جامعبودن برخوردار است؛ یعنی وقتی اخلاقی عمل میکنیم در واقع با همان اصول سیاست عمل کردهایم و وقتی که سیاست اسلامی را رعایت میکنیم اخلاق اسلامی هم تحقق پیدا کرده است. به همینخاطر وقتی مسئولان به وظایف خودشان عمل میکنند، یعنی اخلاق را رعایت میکنند و در واقع اخلاق تحقق پیدا کرده است. به همین جهت است که حضرت امام(ره) بیشترین توصیه را به مسئولان در باب مردمداری میکنند. در دوره معاصر هیچ رهبر سیاسیای به اندازه حضرت امام(ره) مردمگرا و مردمدار نبود. حضرت امام(ره) میفرمایند که حکومت و دولت فعلی ما حاصل تلاش ملت و متعلق به ملت است و تا زمانی بقا دارد که ملت با آن باشد و مسئولان هم تا زمانی سر کار خود هستند که ملت اراده کند. وقتی خداوند از مسئولان راضی است که ملت از آنها راضی باشد والا کار آنها موفق نبوده است. کار مسئولان درست نیست وقتی که ملت راضی نباشد. بنابراین به مسئولان توصیه میکنند که رضایت ملت را همیشه بهدست بیاورید و رضایت ملت وقتی بهدست میآید که آنها به وظایف خودشان عمل کرده باشند، به همین جهت است که میگوییم اخلاق و سیاست کاملا یکی میشود؛ یعنی تحقق وظایف و مسئولیتهایی که برعهده دولت اسلامی است، همان اخلاق سیاسی است که در جامعه تحقق پیدا میکند. از یک طرف اخلاق، ایجاد قدرت میکند و از طرف دیگر قدرت سیاسی به اخلاق ختم میشود. در صحبتهای امام(ره) بیانات زیادی وجود دارد که در آنها بیان میکنند که اگر اخلاقی باشید میتوانید پیروز باشید. اگر هیچ خوف و هراسی نداشته باشید، اگر بخواهید در مقابل باطل بایستید و توطئههای آنها در شما اثر نکند خودتان را به سادهزیستن عادت دهید. سعی کنید هیچ تعلق به مال و جاه و مقام نداشته باشید. امام(ره) همیشه از شجاعت شهید مدرس و ایستادن ایشان در مقابل رضاشاه تعریف و تمجید میکردند چون معتقد بودند آیتالله مدرس، فردی بود که خود را تزکیه و تهذیب کرده بود. چون تعلقی به دنیا و قدرتهای دنیا نداشت، به همینخاطر میتوانست شجاعت داشته باشد. اگر ملت ما میخواهد شجاعت داشته باشد و مقابل قدرتهای بزرگ بایستد، باید اخلاقی زندگی کند و تهذیب و تزکیه داشته باشد. حضرت امام(ره) میفرمایند: زیر بار ظلم رفتن و ظلمکردن هر دو بهخاطر این است که ما تزکیه نشدیم. این مباحث نشان میدهد که اخلاق و سیاست در اندیشه امام(ره) یکی است.
حجتالاسلام دکتر محمدباقر سعیدیروشن
صبغه توحیدی
فکر میکنم اصلیترین ویژگی اخلاق سیاسی از منظر حضرت امامخمینی(ره)، صبغه توحیدی است. در واقع امام(ره) سیاست را از منظر انجام تکلیف الهی و در راستای رضای خداوند درنظر میگرفتند. اگر سیره و منش امام(ره) را مطالعه کنیم، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب، این خصوصیت را به شکل بارز در زندگی و سیره عملی و علمی امام(ره) مشاهده میکنیم. ایشان سیاست را نه بهعنوان امر اجتماعی محض بلکه بهعنوان اینکه در آیین توحید در اسلام عزیز به منزله وظیفه ایمانی تلقی میشود، تعبیر میکردند. همواره خودشان را پایبند به وظیفه دینی و مکلفبودن به تکلیف الهی میدانستند، برهمین اساس قبل از انقلاب اسلامی، مبارزات سیاسی و اجتماعی را بر پایه اتکال به خدای متعال، ایمان به خداوند و امدادهای الهی درنظر داشتند و بعد از انقلاب هم همواره رضای الهی را که طبیعتا اگر رضای الهی همراه باشد خواهناخواه رضایت و تأمین نیازهای مردم هم در دل آن خواهد بود، در امر سیاست دنبال میکردند. اگر فرمایشات و سخنان امام(ره) را در طول دوره حدود 10ساله حیات ایشان در دوران حکومت جمهوری اسلامی ملاحظه کنیم، میبینیم همواره توصیههای ایشان به کارگزاران و زمامداران و مسئولان نظام جمهوری اسلامی این بود که خدا و تکلیف الهیتان را درنظر بگیرید. مسئولیت در اداره امور جامعه یک وظیفه است نه بهعنوان موقعیت و قدرت. بنابراین در تعبیری که بنده میفهمم، اصلیترین ویژگی و خصوصیت و نخستین و آخرین خصوصیت در سیره و اخلاق سیاسی امام(ره) صبغه الهی و توحیدی است. امروز هم، همین امر نیاز ماست.