به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، مرتضی کریمینیا، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات در نشست نقد و بررسی کتابش با عنوان «تفسیر قرآن، زبان قرآن» که عصر دیروز چهارشنبه، 29 خردادماه در سرای اهل قلم برگزار شد با اشاره به آشنایی ایرانیان با حوزه مطالعات قرآنی مستشرقان در سالهای اخیر گفت: کلمه مستشرقان کلمه عامی است که در 400 سال گذشته به نحوی سعی در شناخت شرق داشتهاند و منحصر به دین و یا دین اسلام نبوده است اما در فضای علمی جامعه ایران معمولاً این اصطلاح بیشتر بر کسانی اطلاق شده است که راجع به اسلام و متون اسلامی به تحقق پرداختهاند.
وی در همین راستا از مشکلی که کتاب «تفسیر قرآن، زبان قرآن» با آن مواجه بوده است یاد کرد و گفت: حوزهای که این کتاب متکفل بحث و بررسی آن است حوزه مطالعات قرآنی غربیان است اما این کتاب از مشکلی رنج میبرده و سعی کرده است به آن دچار نشود این است که اساساً مطالعات قرآنی غربیان از یک زاویه بسیار ناقص و دریچه تنگ و نادرست وارد فضای علمی ما شده است و هر چقدر بر کمیت آن در دانشگاهها و حوزههای ما افزوده شده است هیچگونه غنا و تحرک جدی وارد فضای علمی ما نکرده است.
کریمینیا افزود: یکی از مهمترین دغدغهها در این کتاب این بوده است که مطالعات قرآنی غربیان هیچ وقت یا علیالعموم از طریق مستقیم یا به شکل اصیل وارد کشور ما نشده است بلکه از دریچه ذهن اهل سنت و کشورهای عربی وارد ایران شده است. به تعبیر دیگر کسانی که اولین دغدغهها را راجع به این موضوع احساس کردهاند و تلاش داشتهاند مستشرقان را بشناسند و نقدهایی علیه آنها بنویسند همه اطلاعات خود را از طریق نوشتههای عربها گرفتهاند و از دریچه ذهن اهل سنت در کشورهای عربی به قرآنپژوهی خاورشناسان شناخت پیدا کردهاند.
وی این شناخت را به طور کلی و یکجا بر خطا ندانست، اما افزود: متأسفانه بخش زیادی از این گزارشها یا کهنه و یا غیردقیق و مغرضانه است. برای این که دریابیم که این گزارشها چقدر مغرضانه بوده کافی است به این نکته توجه کنیم که اغلب کسانی که مطالعات قرآنی غربیان را به زبان عربی گزارش کردهاند و در نقد آنها کتاب نوشتهاند، یا همین افراد در نقد دیدگاههای شیعیان نیز کتاب نوشتهاند یا شاگردان این افراد و همفکرانشان این کار را انجام دادهاند و سعی کردهاند شیعه را در فهم قرآن و یا تصویری که از ائمه(ع) ارائه میدهند، بدعتگزار معرفی کنند و ما تقریباً همگی هیچ شکی نداریم که این کتابها مغرضانه نوشته شده است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی با بیان این که رویکردی که آن نویسندگان در نقد چه شیعه و چه مسشترقان داشتهاند هیچ تفاوتی با هم ندارد، عنوان کرد: نویسندگان عرب هر دو این دو مقوله را دو مقوله شبههدار و مشکلدار تصور کردهاند و سعی کردهاند که مشکلات این دو حوزه را نشان بدهند. اما در حالی که ما متوجه بدفهمی و غرضورزی آنان را در مورد خودمان هستیم اما نقدهای آنان را درباره مستشرقان پذیرفتهایم و هیچ گونه عرضورزی و بدفهمی در آن احساس نکردهایم و متوجه این نبودهایم که سخنان آنان بدون اطلاع و بدون اشراف به مطالب است.
کریمینیا افزود: این نکته باعث شده است که دادهها و آثاری در زبان فارسی با همین شکل تولید شود که اگر چه در آنها نکات خوب و دقیقی دیده میشود اما رویکردی برخاسته از آثاری با نگاه ناقص دارد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، در ادامه با اشاره به هدفش از تدوین کتاب «تفسیر قرآن، زبان قرآن» گفت: من در این کتاب کوشیدهام بدون واسطه به سراغ خود آثار خاورشناسان بروم و در این جا به سراغ آثار جدیتر و اصلیتر آنها بروم؛ چرا که در نوشتههای اروپائیان راجع به قرآن و حدیث و پیامبر(ص) و شیعیان و تفسیر و ... مطالب عمومی و حاشیهای هم کم نیستند و برخی از افرادی که برای مثال دارای تحصیلات و مطالعاتی محدود در رشتههایی مانند مطالعات خاورمیانه یا ادبیات عرب و رشتههایی از این قبیل هستند نیز گاه دست به نگارش مطالبی در این موضوعات میزنند در حالی که افراد متوسطی هستند و توان پژوهش عمیق ندارند و به همین دلیل آثاری که تولید میکنند آثاری عمومی است.
وی افزود: به همین دلیل من سعی نکردهام که هر چه غربیان درباره قرآن و در زمینه مطالعات قرآنی نوشتهاند را مد نظر داشته باشم بلکه توجه من به مباحثی جدی بوده است که در حوزههای آکادمیک و دانشگاهی مطرح است و سعی کردهام اینها را به فارسی منتقل کنم و باید توجه داشت که عموم غربیانی که مطالعات جدی اسلامی ندارند نیز متوجه این نوع مباحث نیستند و برای درک این موضوعات لازم است که افراد با انبوه کتابهای دو، سه قرن نخست هجری سر و کار داشته باشند و جایگاه و شرایط آنها را بشناسند.
کریمینیا ادامه داد: در غرب هم کاربرد این نوشتهها برای کسانی است که حاضرند سالهای سال زحمت بکشند و یک مقاله تولید کنند و لذا در این کتاب سعی کردهام از نوشتههای حاشیهای، مسائل فراموش شده و غیرحاضر و غیر جدی در محیط های آکادمیک غربی پرهیز کنم و اگر با توجه به این توضیحات بخواهم این کتاب را معرفی کنم باید بگویم که این کتاب در فضای بینالملل و جهانی و نه در فضای جزیرهای و منطقهای و داخلی به ما نشان دهد که مهمترین پرسشهای متداول و دائر در حوزه مطالعات قرآن و تفسیر چه چیزهایی است؛ صرف نظر از این که همه جوابها را در این کتاب به ما داده باشد و یا همه جوابهای مطرح شده را تصدیق کند.
وی با اشاره به تحولات حوزه مطالعات آکادمیک در دنیای جدید گفت: امروزه دیگر ما مانند گذشته بیخبر از آن چه در اطرافمان روی میدهد نیستیم و برخی رویدادها را همزمان چند میلیارد انسان مشاهده میکنند و این تفاوت تفاوت کمی نیست. امروزه تا یک تحول علمی در گوشهای از دنیا اتفاق میافتد در طول کمتر از یک سال به نقاط دیگر جهان هم میرسد. وقتی که ما در چنین وضعیتی زندگی میکنیم حوزه مطالعات علوم انسانی هم برکنار از تحولات نیستند.
این محقق و پژوهشگر قرآنی با اشاره به این که در سالیان اخیر حتی در حوزه علوم انسانی و فلسفه همه مسائل در کشور ما حق طرح شدن داشتهاند، گفت: ما در این سالیان اخیر در را به روی هیچ مسئلهای نبستهایم و اتفاقاً همین امر باعث شده است که از طرف دیگر فلسفه اسلامی هم که پیش از این منطقهای و داخلی بود الان مرزها را شکسته و سر از دانشگاههای غربی در آورده است. اما از قضا شاخه مطالعات قرآنی و رشته قرآن و حدیث این آفت را داشته است که همچنان منطقهای و جزیرهای باقی مانده است.
وی افزود: کسانی که این رشته را جهت دادهاند و به رونق آن توجه داشتهاند متوجه نشدهاند که بخشی از پرسشهای این رشته در داخل کشور ما تولید نشده است و آن پرسشها پرسشهایی نیست که ما بتوانیم آنها را نادیده بگیریم ولی باید توجه داشت که این پرسشها مانع منطقهای ماندن ماهیت علم میشوند و چه آن پرسشها را دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم، برای این که علم ما منطقهای نماند باید تکلیف خودمان را با آن پرسش روشن کنیم.
کریمینیا در پایان گفت: کتاب «تفسیر قرآن، زبان قرآن» میکوشد این پل را بزند و این رابطه را برقرار کند و از آفتی که به خاطر واسطهها ایجاد شده است، با پرهیز از امور غیرجدی و ژورنالیستی فرا رود و مهمترین حوزههای مطالعات قرآنی در غرب را در چند زمینه معرفی کند تا از سوی دیگر راهی برای فرامنطقهای شدن مباحث علمی ما باز کند هرچند باید گفت که این کتاب یک مدخل بسیار ابتدایی است و باید کارهای زیادی انجام دهیم و سعی کنیم اولاً مسئلهها را بشناسیم و بعد برای آن مسئلهها در فضای خود آنها جواب تولید کنیم.
همچنین در این نشست بخشعلی قنبری، مؤلف و مترجم کتاب و استادیار دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، پس از معرفی اجمالی کتاب «تفسیر قرآن، زبان قرآن» با اشاره به نکتهای که مؤلف کتاب در مقدمه متذکر شده است، مبنی بر این که تولیدات ما در حوزه قرآنپژوهی در مدار علمی جهان یا به رسمیت شناخته نمیشود و یا کمتر شناخته میشود، گفت: با وجود گسترش کمی حوزه مطالعات قرآنی در کشور ما، اما به لحاظ کیفی نیازمند تجدید نظر اساسی در این حوزه هستیم.
وی با بیان این که با نگاه بروندینی و طرح سؤالات جدید و بدل شدن آنها به مسائل پژوهشی در مطالعات قرآنی منجر به تعمیق قرآنپژوهی خواهد شد، اظهار کرد: نگاه دروندینی به متن دینی کافی نیست و لازم است که بعضاً ببینیم که دیگران که از چشماندازی بیرونی به قرآن نگاه میکنند چه چیزی میبینند و چه چیزی به دست میآورند. چه بسا که سؤالات آنان برای ما طرح نشده است و مراجعه به آثار غربیان میتواند زوایای جدیدی برای مطالعات قرآنی ما ایجاد کند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به جدید بودن بسیاری از مباحث کتاب «تفسیر قرآن، زبان قرآن» برای خود او، بیان کرد: واقعاً نکتهسنجی، ظرافت و تأکید بر روش علمی مواردی است که در مقالات این کتاب مشهود است و برای من جالب بود که غربیها تا این حد در زمینه قرآن کار کردهاند و چه ظرافتهایی را به کار بردهاند.
قنبری در پایان یادآور شد: البته این بیان به معنای این نیست که هر چه در این کتاب بوده درست است. روشی که در نگارش مقالات این کتاب به کار گرفته شده است، نگاه از بیرون است و ممکن است مطالبی در آنها طرح شده باشد که چه به لحاظ اعتقادی و چه به لحاظ علمی آنها را نپسندیم، اما نکته مهم این است که روشی که در اینجا به کار بسته شده است واقعاً روش قابل اعتنایی است و ما باید درس بگیریم و دقتی را که در چنین روشهایی به کار گرفته شده است در مطالعات خود به کار بگیریم.