نوشتهی پشت تانکر
کوثر شعبانی از سنندج
* ز بس که غم بر سینه بسته راه را
اگر مجال آمد و شد نیست آه را
نوشتهی پشت کامیون
فاطمه کردبچه از کرج
* چپچپ نگاه کنی، چپ میکنم ها!
نوشتهی پشت نیسان
فاطمه علیزاده از رباطکریم
* از آب چاه میخورم
دریا حسادت میکند
نوشتهی پشت کامیون
نسترن اعتمادی از رشت
* میروم کنار، صبر کن!
نوشتهی پشت تانکر نفت
حمیدرضا جوان از سنندج
* به جهانی ندهم
عالم درویشی را
نوشتهی پشت اتوبوس مسافربری
نوشین صرافها از تهران
* جوونیم، فدای حسینع
نوشتهی پشت پراید
زهرا نورانی از تهران
* ز اقبال بدم نالم که دستم نمک ندارد
نوشتهی پشت نیسان
شیرین جعفری از تهران
* جهانم بیتو الف ندارد...
نوشتهی پشت پراید
هما خرمی از شاهرود
* شبزندهداری از دیار کردستان
نوشتهی پشت کامیون
کژال سلطانی
* مرا اسب سفیدی بود، روزی
شهادت را امیدی بود، روزی
نوشتهی پشت کامیون
میثم حمیدیان از تهران
* دوست آن است که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی
نوشتهی پشت کامیون
زهرا اسماعیلی از قم
* رود میرود، سنگهایش میماند
دوست میرود، یادگارش میماند
نوشتهی پشت اتوبوس
فاطمه رشیدی سیروانی از سنندج