همین فرضیهها ترغیبمان میکنند نشان شازده کوچولو را از ذوق لطیف آنهایی بگیریم که دستی بر قلم دارند و بهطور ویژه برای نوجوانان مینویسند. در آستانهی تولد آنتوان دو سنت اگزوپری، سراغ نامهای آشنا میرویم و از آنها میپرسیم: «کدام ویژگی شخصیت شازده کوچولو را بیشتر دوست دارید؟» و «با شنیدن اسم «شازده کوچولو» چه چیزهایی توی ذهن شما میگذرد؟»
دوچرخهها اهلی میشوند؟
طاهره ایبد، نویسنده
بیش از هر چیز، روحیهی کنجکاو و جستوجوگر شازده کوچولو، مرا به شخصیت او علاقهمند میکند. او نگاه متفاوتی به دنیا دارد و همیشه در حال پرسوجو است تا دنیا را بشناسد. شازده کوچولو بهدنبال کشف است؛ کشف ناشناختهها.
وقتی شازده کوچولو را خواندم خیلی بچه بودم. با شنیدن اسم شازده کوچولو یاد آن روزها میافتم. آنوقتها برادر بزرگترم دوچرخهای داشت که خیلی دوست داشتم مال من باشد. من نمیتوانستم آن را از برادرم بگیرم، پس به سرم زد که آن دوچرخه را اهلی کنم. از روباه شازده کوچولو یاد گرفته بودم که دوست داشتن، آدمها و حتی روباهها را اهلی میکند. هرروز سراغ دوچرخه میرفتم و همهی دیالوگها را برایش زمزمه میکردم، به این امید که آن دوچرخه را اهلی کنم اما خب... دوچرخهها اهلی
نمیشوند.
نگاه شازده کوچولو
مهدی رجبی، نویسنده
برای نسل من که کارتون شازده کوچولو را پیش از خواندن کتابش دیدهایم، تصویر آن شخصیت کارتونی ماندگارتر از تصویری است که کلمات برایمان ساختهاند. در واقع شازده کوچولویی که خواندم، همانی بود که دیده بودمش، صدایش را شنیده بودم و حالا هم از پسِ صدای او، موسیقی زمینهی آن کارتون ژاپنی برایم نواخته میشود. معصومیتی که در تمام وجوه شخصیت شازده کوچولو وجود دارد، او را - به قول خودش- از دنیای آدمبزرگها دور میکند. علاوه بر اینها شازده کوچولو از نوعی هوش عارفانه بهره میبرد. به این ترتیب او همه چیز را با نگاهی متفاوت میبیند؛ نگاهی که معمولاً در بزرگسالی از دستش میدهیم.
با شنیدن اسم شازده کوچولو یاد تصویری از همان کارتون میافتم؛ آنجا که یک دسته پرنده دارند شازده کوچولو را با خودشان به آسمان میبرند. آن موسیقی شرقی هم در زمینهی این تصویر همچنان در ذهن من جریان دارد.
دیالوگهای پُرمعنی
محمدرضا شمس، نویسنده
من شازده کوچولو را خیلی وقت پیش خواندهام، اما بخشی از کتاب را همیشه در ذهن دارم و فراموشش نمیکنم: همان قسمتی که شازده کوچولو روباه را اهلی میکند. همینجاست که شازده کوچولو به شناخت میرسد. دیالوگها پُرمعنی هستند و این رابطه بسیار شاعرانه و زیباست. از این گذشته، شازده کوچولو در سفرهایش تجربیاتی کسب میکند که واقعاً فراموشکردنی نیستند و در ذهن ماندگار میشوند.
اسم «شازده کوچولو» را که میشنوم کلمهی «شاهکار» برایم تداعی میشود. این اثر از آن شاهکارهاست که دنیا کمتر آن را تجربه میکند.
کمکم مرا اهلی میکنی...
مژگان کلهر، نویسنده
شازده کوچولو سخت به گل سرخش علاقهمند است. در این علاقه صداقتی هست که شخصیت او را برایم دوستداشتنی میکند. او بیآلایش عشق میورزد. کودکانگی و معصومیتی در شخصیت شازده کوچولو وجود دارد که باعث میشود گل سرخش را خالصانه دوست بدارد.
من با شنیدن اسم شازده کوچولو یاد قسمتی میافتم که روباه دربارهی اهلی کردن و دوست داشتن حرف میزند. روباه میگوید دوست داشتن آدم را اهلی میکند. اگر تو همیشه سر یک ساعت خاص بیایی اینجا، کمکم مرا اهلی میکنی...
کودکیِ بیریا
محبوبه نجفخانی، مترجم
جستوجو و کشف و شهود در هفت سیاره، شازده کوچولو را به بلوغی میرساند که او را به خودش برمیگرداند. من فکر میکنم هفت خانی که شازده کوچولو طی میکند، شرح حال همهی ما انسانهاست. همهی ما دوست داریم به آن آرامش و بیریایی و خلوص دوران کودکی برسیم، برویم به جایی که در آن هیچ خبری از غم و غصهی روزگار نیست.
وقتی اسم شازده کوچولو را میشنوم، یاد یک چیز بهخصوص نمیافتم، این اسم تداعیکنندهی مجموعهای است از تکههایی که در نهایت خود شازده کوچولو را میسازند. این مجموعه به نوعی همهچیز را در بر میگیرد. آن وقت معصومیت دوران کودکی و دلتنگی برای آن روزها بیشتر از هرچیزی ذهن آدم را مشغول میکند. بیهوده نیست که میگویند کودکان فرشتهاند. هیچ دوز و کلک و رنگ و ریایی در وجود آنها نیست. بیگناهی، ویژگی خاصی است که آنها را از بزرگترها جدا میکند. شازده کوچولو شاید نماد دوران کودکی باشد با همهی خلقوخوهای بیریای آن.