خیلیها هم وقتی میگویند این کتاب یا این فیلم کلاسیک است، منظورشان کتاب یا فیلم مشهوری است. کلاسیک اسم یکی از مکتبهای ادبی غربی هم هست که در آفرینش هنر و ادبیات به طبیعت و عقلگرایی توجه میکند. اما حالا برویم سروقت درستترین معنی برای رمانهای کلاسیک. «رمانهای کلاسیک» داستانهایی هستند که بدون در نظر گرفتن زمان نوشته شدن آنها، به عنوان بهترین رمانها در طول تاریخ از سوی منتقدان و خوانندگان جدی کتاب انتخاب شدهاند و سرمشق و الگویی در داستاننویسی هستند. این رمانها از زمانی که منتشر شدهاند تا امروز، مورد استقبال مخاطبان در گروههای سنی مختلف قرار گرفتهاند و همیشه الگویی بودهاند برای نویسندگان جوانی که قصد داشتهاند روزی کتابهای ماندگاری بنویسند.
از این پس ماهی یکبار، در این صفحه قرار است یکی از رمانهای کلاسیک دنیا معرفی شود. میدانم، میدانم! شاید اسم بعضی از آنها را شنیده باشی یا شاید فیلم یا سریالی را دیده باشی که براساس آنها ساخته شدهاست. اما باور کن برای نویسنده شدن و از همه مهمتر، برای پیوستن به جمع طرفداران و مخاطبان رمانهای کلاسیک دنیا، هیچ کاری بهتر از خواندن آنها و لذت بردن از آنها نیست!
آیا پیرمرد، واقعی است؟
فکر میکنید جواب این سؤال چه میتواند باشد؟ خب معلوم است که وقتی این سؤال را مطرح کردهایم جوابش هم مثبت است .پیرمرد و دریا آخرین اثر مهم همینگوی است و خیلیها نوشتن این کتاب را یکی از مهمترین دلایلی میدانند که باعث شد او در سال 1954 برندهی جایزهی نوبل شود. میگویند سانتیاگو یک شخصیت واقعی است که همینگوی تا حد زیادی براساس شخصیت و زندگی او، «پیرمرد» داستان را آفریدهاست. زمانی که همینگوی در کوبا زندگی میکردهاست، ماهیگیری را به اسم «گریگوری فوئنتس» برای نگهداری قایق خود به نام «پیلار»، استخدام میکند. این موضوع شروع دوستی 30 سالهی آقای نویسنده و ماهیگیر میشود. فوئنتس حتی زمانی که همینگوی در کوبا نبوده نیز ناخدایی پیلار را برعهده داشتهاست. فوئنتس در سال 2002، 41 سال بعد از مرگ همینگوی، در سن 104 سالگی در حالی که هنوز صاحب پیلار بود، درگذشت. نکتهی جالب این است هر چند خیلیها براین باورند که سانتیاگوی داستان پیرمرد و دریا همان گریگوری فوئنتس است؛ اما از آنجایی که فوئنتس سواد نداشت، هرگز نتوانست این کتاب را بخواند!
* * *
سانتیاگو 84 روز است چیزی صید نکرده!
هیچ وقت تا به حال شده که بخواهید خودتان را به دیگران ثابت کنید؟ شده بخواهید به اطرافیانتان نشان بدهید که بچه نیستید و کارهایی از شما برمیآید که آنها حتی به فکرشان هم نمیرسد؟ پیرمرد و دریا هم ماجرای همین ثابت کردنهاست؛ با این تفاوت که این بار یک بزرگتر باید خودش را به دیگران ثابت کند! سانتیاگو پیرمرد ماهیگیری است که 84 روز است چیزی صید نکرده و همه فکر میکنند بدشانس و بدشگون است. دیگران حتی مانع از این میشوند که شاگرد نوجوان او، مانولین، پیش او کار کند؛ چون فکر میکنند ممکن است این بدشانسی به مانولین هم سرایت کند. اما سانتیاگو تصمیم میگیرد که به همه، بهویژه به شاگرد و دوست کوچکش، ثابت کند او پیر، ناتوان و یا حتی بدشانس نیست و اصلاً چیزی به اسم شانس وجود ندارد. پس راهی دریا میشود تا با سرنوشتی که در انتظار اوست مبارزه کند.
همینگوی، نویسندهای عاشق ماهیگیری
ارنست همینگوی یکی از بزرگترین نویسندگان دنیاست. او در 21 جولای 1899 در ایلینویز آمریکا به دنیا آمد. همینگوی مرد ماجراجویی بود؛ به همین دلیل حرفهی روزنامهنگاری را انتخاب کرد. او در جنگهای داخلی اسپانیا شرکت کرد و مجروح شد. به آفریقا سفر کرد و شیفتهی قارهی سیاه شد. همینگوی عاشق شکار، ماهیگیری و گاوبازی بود. او داستانهای زیادی نوشته که بیشتر آنها جزء بهترین رمانها و داستانهای دنیا هستند، از جمله: زنگها برای چه کسی به صدا در میآیند، وداع با اسلحه، برفهای کلیمانجارو. این آقا که درشمار نویسندگان خوشتیپ دنیا بوده، از معدود نویسندههایی است که عکسش به عنوان مرد سال روی جلد مجلهی «لایف» (life) چاپ شدهاست. یکی از مهمترین ویژگیهای آثار همینگوی که باعث شهرت او شد و نمایندهی سبک او هم هست؛ دقت در توصیف موشکافانهی جزئیات است. داستانهای او مثل تصاویری زیبا هستند که با کلمات آفریده شدهاند. همینگوی در سال 1961 از دنیا رفت.
* * *
چه کسی به همینگوی شبیهتر است؟
هر سال به مناسبت تولد همینگوی جشنوارهای شش روزه در آمریکا برگزار میشود. درست است که این جشنواره اجرای تئاتر، مسابقهی داستان کوتاه و مسابقهی ماهیگیری هم دارد؛ اما مشهورترین و جالبترین بخش این برنامه مسابقهای است با نام «شبیهترین مرد به ارنست همینگوی»! در این مسابقه مردانی که از نظر ظاهری به همینگوی شباهت دارند دور هم جمع میشوند و شبیهترین آنها به آقای نویسنده، برندهی مسابقه اعلام میشود. این جشنواره که نزدیک به 40 سال از آغاز اجرای آن میگذرد، هر سال با حمایت و هماهنگی نوهی همینگوی در کِی وست آمریکا برگزار میشود.
تصویرگریها: مرتضی رخت اعلاء