این کمال در همه ابعاد اعتقادی، اخلاقی و فقهی دین اسلام وجود دارد و امام(ره) هم همواره تأکید داشتند که حکومت اسلامی، مبتنی بر مبانی فقهی و احکام اسلامی است. در این بین ظرایفی وجود دارد که باید به آن توجه کرد. یکی از این ظرایف، بحث زمان و مکان است. ما نمیتوانیم بدون توجه به تغییرات زمانی و مکانی یا بدون توجه به تعاملات دین و جامعه، مدعی خوبی برای کارآمدی دین باشیم. بیتوجهی به شرایط زمانی و مکانی و اوضاع اجتماعی و فلسفه تغییر، به وجه کارآمدی دین لطمه وارد میکند.
این قضیه که امام خمینی(ره)، زمان و مکان و تغییرات اجتماعی را لحاظ میکند حاکی از نگرش حکیمانه و فلسفی ایشان است. انسان به میزان بزرگیاش میتواند برداشت صحیح یا غلطی از دین داشته باشد. انسانی که کوچک است و بعد فلسفی پررنگی ندارد، برداشت محدودی از دین دارد و تفسیر او هم از مقوله کارآمدی، تفسیری سطحی و کوتهبینانه خواهد بود؛ بهعبارت دیگر کارآمدی دین در گرو بزرگی و وسعت دید و نظر انسان است. اگر انسان، بزرگ، حکیم و ژرفنگر شود و بعد اندیشهای و فلسفی قابلتوجهی داشته باشد، مسلما عینکی به چشم خواهد زد که کارآمدی اسلام را بهتر میفهمد و بهتر استنباط میکند و به میزانی که انسان کوچک باشد، همان بلایی را سر اسلام میآورد که اشعریون و اخباریون سر اسلام آوردند. درک و تفسیر چنین شخصی از کارآمدی محدود میشود. چنین شخصی میخواهد رجعتی به گذشته داشته باشد که این رجعت اگر در قالب اصول نباشد، سم مهلکی برای تفسیر صحیح از دین است.
در نگرش ما مهم است که چه عینکی به چشم بزنیم و از کدام زاویه، کارآمدی را تفسیر کنیم آیا میخواهیم اسلام را منهای انسان و برعکس بفهمیم؟ اگر فهم خدا و انسان را متقارن بدانیم و معتقد باشیم که «من عرف نفسه فقد عرف ربه»، آنگاه در تفسیر ما از کارآمدی دین، انسان از جایگاه ویژهای برخوردار خواهد شد؛ امام(ره) هم این نگاه را داشتند. امام(ره) در تقریرات فلسفه خود عبارتی دارند که «الانسان هو الاول و الاخر». ممکن است افرادی که درک عمیق فلسفی ندارند، تفسیر غلطی از این عبارت به دست دهند اما عطف به این نگاه منظومهای و ناثنویتگرا، انسان جایگاهی ویژه در دین دارد که باید در تفسیرمان از کارآمدی دین لحاظ شود. بنابراین بزرگبودن انسان، فهیم بودن، اندیشمند و ژرفنگربودن او و مقوله جامعیت اسلام باید مکمل و مفسر هم دیده شوند.
هرقدر انسان بزرگ شود، تفسیر او از کارآمدی دین نیز بزرگتر و عمیقتر میشود. بر پایه این نگاه است که توانمندی اسلام در پاسخ به نیازهای انسان از گهواره تا گور عمق و گسترهای ویژه مییابد. باید دقت کرد که این سؤالات، سؤالات کوچکی نیستند و انسانهای بزرگ سؤالات و نیازهای بزرگ دارند اما در این پاسخ باید شرایط زمانی و مکانی را لحاظ کرد و رابطه عموم و خصوص منوجه، بین دین و جامعه را لحاظ کرد که مآلا پای مصالح متحول اجتماعی را پیش میکشد.