داستان رونق سینماهای لالهزار که دیگر خیلی قدیمی است و بیش از 2دهه است که خبری از رونق گیشه در این خیابان نیست و چند سالی است که دیگر سینمایی در لالهزار باقی نمانده است. سینما عصرجدید هم که زمانی مهمترین پاتوق سینمادوستان بود حالا سینمایی است کمفروش و در حاشیه. زمانه عوض شده و حالا روزگار پردیسهای مدرن است؛ پردیسهایی که 70درصد گیشه فیلمها را تأمین میکنند و بدون آنها همین چراغی که سوسو میزند هم نمیتواند روشن بماند. مخاطبی که قبلا سینماهای قدیمی را برای فیلم دیدن انتخاب میکرد حالا اگر ترغیب به تماشای فیلمی شود ترجیحش یکی از همین پردیسهای مدرن است؛ پردیسهایی که هم امکانات بهتری به مخاطب عرضه میکنند و هم چندسالنه هستند و تنوع و قدرت انتخاب بیشتری به تماشاگر میدهند.
از حدود 20سال پیش ساخت مجتمعهای سینمایی در آمریکا و کانادا شروع شد و با توجه به استقبال از آن در اروپا و آسیا هم ادامه پیدا کرد. در ایران نیز زمانی که سینما با ریزش مخاطب مواجه شد و برخی ریشه و علت این امر را در کمبود و قدیمی بودن سینماها دانستند شهرداری تهران تصمیم به ساخت پردیسهای سینمایی گرفت. از زمان احداث این پردیسها در پایتخت، مردم تماشای فیلم در این مجتمعها را ترجیح میدهند. چند سالنه بودن و اکران همزمان چند فیلم این حق را به مخاطبان میدهد که از میان آثار در حال اکران، فیلمی را برای تماشا برگزیند که به سلیقهاش نزدیکتر است. همچنین نور، تصویر، صدای خوب و استاندارد بودن سالنها مخاطبان را به پردیسها جذب میکند.
قرار گرفتن برخی سینماها در مناطق شلوغ و اغلب پرترافیک، رفتوآمد مخاطبان را با مشکل مواجه میکند. کمبود سالن نسبت به جمعیت تهران و تمرکز سینماها در مناطق مرکزی و پرازدحام انگیزه مردم را برای تماشای فیلم در سینما کاهش میدهد. بهنظر میرسد از دیگر عوامل جذب تماشاگران به پردیسها محل واقع شدن آنهاست، پردیسهایی که بهدلیل محل جغرافیایی و دور بودنشان از مراکز تجاری و شلوغ مورد استقبال واقع میشوند. رضا سعیدیپور، مدیر سینما آزادی به این نکته اشاره میکند که مردم امکان پارک کردن اتومبیلهایشان را در پارکینگ پردیسها دارند و دیگر دغدغه جریمه شدن و یافتن جای پارک را ندارند. امکانات رفاهی از پارکینگ گرفته تا کافیشاپ، گالری و فروشگاههایی که در پردیسها وجود دارند باعث میشود تا مخاطبان در کنار پر کردن اوقات فراغت و تماشای فیلم دلخواهشان از مزایا و خدمات پردیسها بهرهمند شوند. طی سالهای اخیر این سالنهای تازه و مدرن کموبیش توانسته اند مخاطبان خود را حفظ کنند و محیط فرهنگی و جذابی را برای مردم و دوستداران سینما فراهم کنند.
طی سالهای اخیر نیز اکثر صاحبان فیلمها تمایل به نمایش فیلمهایشان در این پردیسها داشتهاند و این سینماها را ضامن اصلی دوام و بقای سینمای ایران میدانند. علیرضا داوودنژاد در اینباره گفته: «پردیسها دارای ظرفیتهای نمایشی بالا با ویژگی استاندارد هستند و نقش مهمی در سینمای ایران بازی کردند چرا که به لحاظ ارتقای استاندارد نمایش مفید بودند و توانستند بر ارتقای کیفیت تولید نیز تأثیرگذار باشند.» او میگوید که پردیسهای سینمایی از لحاظ جذب مخاطب نیز موفق عمل کردند و توانستند تماشاگران بسیاری را به سینما بیاورند. در واقع این مراکز امکان تجربه یک فضای جدید و تازه در زمینه سالنهای سینمایی را به مخاطب دادند.
منوچهر محمدی نیز در اینباره میگوید: «با توجه به اینکه پردیسها توانستند مخاطب را بار دیگر با سینما آشتی دهند اما این وضعیت تنها در خود پردیسها پایدار ماند و نتوانست این استقبال را به سینماهای تکسالنه نیز بکشاند و سالنهای قدیمی هر روز که گذشت، با مخاطب کمتری روبهرو شدند. بهرغم اینکه پردیسها ساخته شدند چون بخشی از مسائل مربوط به حوزه نمایش کماکان در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و این وزارتخانه به شکل تأسفباری از قواعد و قوانین قدیمی در ارتباط با پردیسها استفاده میکند و به واقع نتوانسته خودش و حوزه وظایف و اختیاراتش را با سازو کار پردیسها انطباق دهد، باعث شده پردیسها هنوز به آن کیفیت و بهرهبرداری مطلوب خودشان نرسند. محدودیتهایی از حیث اکران فیلمهای مختلف برای سلیقههای متفاوت، نمایش فیلمهای خارجی و... که همه گرفتاریهایی است که بهدلیل اجرای قواعد و قوانین 20، 30سال پیش توسط وزارت ارشاد بهوجود آمده و باعث شده ما به بهرهبرداری کامل از پردیسها نرسیم.»
طی یک دهه اخیر سالنهای جدید و پردیسهای سینمایی، سینمادوستان را به سوی خود جذب کرده، این در حالی است که سالنهای قدیمیتر، بهدلیل نداشتن امکانات کافی با ریزش مخاطب روبهرو هستند. این سینماها که اغلب 2یا 3سالنه یا تکسالنه هستند 25 تا 30درصد فروش دارند که چندان رقم چشمگیری محسوب نمیشود. امروزه مخاطبان خواهان محیط خوب و سالنهایی هستند که امکانات متنوع و سرویسهای مناسب را به آنان ارائه دهند. چرا که با ارتقای کیفیت سالنهای سینما و ارائه سرویسهای دلخواه مخاطبان، میتوان به خواسته و سلیقه آنان احترام گذاشت. سینماهایی که زمانی مخاطبان خاص خود را داشتند و با استقبال همراه بودند حالا با بافتی فرسوده از رونق افتادهاند. مجهز نبودن این سینماها به امکانات رفاهی، نداشتن تهویه مناسب، صندلیهای غیراستاندارد، بیکیفیت بودن پرده نمایش، پخش نامطلوب صدا و. . . همه دست بهدست هم میدهند تا مردم این سینماها را با پردیسها قیاس کنند و برای گذران وقت و تماشای فیلم محبوبشان پردیسها را انتخاب کنند.
مدیر سینما قدس در اینباره گفته از آن جا که بهترین فیلمها در نوروز اکران میشوند با نگاهی به فروش در این دوره میتوان اکران ماههای بعد را ارزیابی کرد و سینما قدس توانست در ایام نوروز 23میلیون تومان فروش داشته باشد. این روند پایینترین حدی بود که در چند وقت اخیر داشتهایم و در مقایسه با 4سال گذشته، امسال بدترین سال برای گروه سینمایی قدس بوده است. بنا بهگفته رضا نصیرینژاد این سینما تا به امروز حدود 44میلیون تومان ضرر کرده که هزینههای برق، آب و گاز ماهانه حدود 15میلیون تومان میشود. وی میگوید: «دولت پیش از این قول داده بود تا 15درصد از ظرفیت سالن سینما را خریداری کند که عملی نشد، همچنین قرار بود یارانه آب و برق را هم بدهد که آن نیز سرانجامی نداشت، با ادامه این روند و وضعیت نامطلوب فروش بلیت در آینده بسیار نزدیک مجبور به بستن سینما خواهیم شد.»برخی معتقدند که بازسازی سینماهای فرسوده و قدیمی میتواند کمکی به جذب مخاطبان و احیای دوباره سینما کند، این در حالی است که عدهای دیگر مخالف این نظر را دارند و میگویند بهتر است همین هزینهها صرف احداث مجتمع سینمایی شود.
هر چه تعداد سالنها بیشتر و کیفیت آنها ارتقا یابد، استقبال مردم بیشتر و وضعیت فروش نیز بهبود مییابد. همچنین گفته میشود ساخت این قبیل مجتمعهای فرهنگی و سینمایی به باقی ماندن یک سالن قدیمی 2سالنه، ارجحیت دارد و مدتهاست عمر سینماهای تکسالنه در دنیا به پایان رسیده و دیگر سینماهای کوچک توان رقابت با مجتمعهای سینمایی را ندارند. در چنین شرایطی فارابی نیز تصمیم گرفته سینما فرهنگ را که مالکش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است را به یک پردیس سینمایی تبدیل کند. برخی از این اتفاق استقبال کرده و معتقدند بناکردن یک پردیس سینمایی، بهمنزله مدرن شدن این سینما با معماری جدید، امکانات و تجهیزات پیشرفته است. عدهای نیز در اینباره میگویند، سینما فرهنگ دارای امکانات نمایشی و سیستم صوتی مناسبی است و دارای مزایای دیگری همچون پارکینگ، کافیشاپ و غرفه کتاب نیز هست که این سینما را از سایر سینماهایی که دیگر کارکرد ندارند و به بنبست رسیدهاند جدا میسازد اما بهنظر میرسد موقعیت جغرافیایی سینما فرهنگ چالش بزرگ تبدیل به پردیس سینمایی است. چراکه فضای پرتردد خیابان شریعتی در کنار تراکم زیاد جمعیت آن منطقه، ظرفیت احداث پردیس را ندارد. در شرایطی که سینماهای قدیمی بسیاری فاقد کارکرد هستند،اصرار به تخریب یکی از معدود سینماهای قدیمی پایتخت و ساخت پردیس به جایش قدری عجیب به نظر میرسد.
روزی روزگاری سینما
برای بخشی از علاقهمندان سینما که وارد میانسالی شدهاند یا از آن گذر کردهاند سینما رفتن از خاطرات نوستالژیک جدا نیست، کسانی که هنوز به یاد دارند در سینما کریستال چه فیلمهایی را دیدهاند یا آخرین بار چه زمانی گذرشان به سینما آسیا افتاده است. «یاد سینمای دنج و خلوت جمهوری بخیر که هر وقت میخواستی میتوانستی فیلمی را بدون دغدغه زیاد در صف ایستادن آنجا تماشا کنی.» «عمر هوشنگ کاوه، مدیر خوشپوش و خوشسلیقه سینما عصرجدید درازباد که چقدر ذوق در اداره کردن این سینما داشت.» «صابر رهبر همیشه در روزهای جشنواره حواسش به صفهای طولانی اما مرتب سینمای کریستال بود و همیشه جوری مدیریت میکرد که تا آنجا که میشود بلیت به همه کسانی که در صف ایستادهاند برسد.» اینها واگویههای سینمادوستان متولد دهه 50 است. اگر چند نسل عقب برویم با مو سپیدکردههایی مواجه میشویم که خاطرهها از سینماهای قدیمی تهران دارند. پرویز دوایی منتقد سینمایینویس قدیمی ساکن پراگ و دوستش پرویز نوری مرثیهها برای سینماهای دوران کودکیشان نوشتهاند؛ سینماهایی که سالهاست تعطیل شدهاند و گردوغبار فراموشی بر آنها نشسته است. اما اگر بخواهیم نوستالژی را کنار بگذاریم و واقعبین باشیم باید بپذیریم گریزی از همراهی با تحولات نوین نیست. در کلانشهرها پردیسها مکانهای بهتری برای فیلم دیدن هستند. با توجه به تغییر بافت جغرافیایی تهران که تفاوتهای گستردهای با دهههای 40و 50کرده، با احترام به تمام خاطرات نوستالژیک باید تن به قاعده بازی داد.