متن کامل فراز اول شرح دعای سحر برگرفته از کتاب شرح دعای سحر از تألیفات آیتالله العظمی مظاهری که در پایگاه رسمی این مرجع تقلید منتشر شده در ادامه آمده است:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ مِنْ بَهآئِکَ بابْهاهُ وَکُلُّ بَهآئِکَ بهىٌّ اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ بِبَهآئِکَ کُلِّهِ»
- شرح عرفانى
عارف در وقت خلوت با خدا و توجه به حضرت او، گاهى به صفات جمالیه و جلالیه خدا نظر دارد؛ یعنى در عالم اسماء و صفات است. در این حال ناگزیر تکثّرات، تعیّنات و تمیّزات را مىبیند و بعضى از آن صفات را اَبْهىَ از بعض دیگر و ذات مقدس خدا را اَبْهىَ از همه صفات مىبیند.
در این نظر مىگوید:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ مِنْ بَهائِکَ بابْهاهُ.»
یعنى:
خدایا! به در خانهات آمدهام از زیباترین زیبایىهایت به زیباترین زیبایىهایت تو را قسم مىدهم. خدایا! به درخانهات آمدهام و تو را به ذات مقدست که زیباتر از همه زیبایىهاى توست، قسم مىدهم.
- وحدت و عینیت
اما گاهى عارف از عالم اسماء و صفات پا فراتر مىگذارد و دیگر با حق خلوت مىکند. دیگر به آن ذاتى که مستجمع جمیع صفات و کمالات است به نحو وحدت و به نحو عینیت نظر دارد.
دیگر آن جا نه تفضیل مىبیند نه تفاضل. افضل و غیر افضل نمىبیند. چیزى نمىبیند جز بهاء حق و لذا مىگوید:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ بِبَهائِکَ کُلِّه و کُلُّ بهائکَ بهّى.»
یعنى:
خدایا! تو را به همه زیبایىهایت قسم مىدهم که همه زیبایىهایت زیباست.
خدایا! باز هم به ذات مقدست که مستجمع جمیع زیبایىها و کمالات است تو را قسم مىدهم.
- درس ولایى
گاهى هم عارف، نظر به صفات افعال یعنى به فیض مقدّس دارد. و این بار هم گاهى نظر به تکثّرها و تعیّنهاى فیض مقدّس و صفات افعال دارد؛ یعنى نظر به رحمت واسعه پروردگار در این عالم دارد، لذا از این نظر مىگوید: «اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ مِنْ بِهائکَ بابْهاهُ.»
یعنى:
خدایا! به در خانهات آمده و به زیبایىات توجه دارم و تو را به زیباترین زیبایىهاى این عالمِ وجود قسم مىدهم.
خدایا! به حقیقت محمّدیّه- که زیباتر از همه موجودات است- تو را قسم مىدهم.
اما یک باره توجه پیدا مىکند که فیض مقدس بسیط است و یا پى مىبرد که:
«الَّذى احْسَنَ کُلَّ شَىءٍ خَلَقَه» ؛ هر چه خدا خلق کرده زیباست.
همچنین «وَ ما امْرُنا الاّ واحِدَةٌ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ» ؛ و فرمانِ ما [فیض مقدس ما] جز یک بار نیست [بسیط است] آن هم چون چشم به هم زدنى.
دیگر در این نظر مىگوید:
«کُلُّ بهائِکَ بَهى.»
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ بِبَهائِکَ کُلِّه.»
خدایا! تو را به فیض مقدّست که همه آن نیکوست و داراى ظرافت و حُسن است قسم مىدهم.
نکته دیگرى که باید توجه داشته باشیم این است که در روایات آمده است:
«اهل بیت علیهم السلام، اسماءِ حُسناى الهى هستند.»
قرآن مىفرماید:
«وَللَّه الاسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها»؛ براى خدا اسماء نیکویى است، به آن اسماء خدا را بخوانید.
امام صادق «سلاماللهعلیه» مىفرماید:
«نَحْنُ وَ اللَّهِ اْلَاسْماءُ الْحُسْنى»
به خدا قسم که اسماء حسناى الهى ماییم.»
گاهى هم عارف در وقت دعا نظر به صفات افعال دارد، اما با این نظر که ائمه طاهرین «سلاماللهعلیهم» اسماءُ الْحُسنى هستند، لذا مىگوید:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ مِنْ بَهائِکَ بِابْهاهُ.»
یعنى:
خدایا! به در خانهات آمدهام و توجهم به زیباترین زیبایى توست، و تو را به زیباترین کس در خاندان عصمت و طهارت قسم مىدهم.
خدایا! تو را به حقیقت محمّدى قسم مىدهم.
اما یک وقت توجه به این پیدا مىکند که:
«کُلّهُمْ نورٌ واحِدٌ اوَّلُنا مُحَمّدٌ، آخِرُنا مُحَمَّدٌ، اوْسَطُنا مُحَمَّد.»
در این نظر مىگوید:
«کُلُّ بَهائِکَ بَهى.»
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ بِبَهائِکَ کُلِّه.»
خدایا! همه نور چهارده معصوم ظرافت دارد، من به در خانهات آمدهام و تو را به چهارده معصوم «سلاماللهعلیهم» قسم مىدهم.
- حالتهاى گوناگون عارفان
عارفان مقامها و حالتهاى متفاوتى دارند، این حالتها و مقامها در هنگام دعاى آنان نیز مؤثرند، استاد بزرگوار ما رهبر عظیمالشأن انقلاب، امام خمینى (ره) در یکى از درسهاى تفسیر خود مىفرمایند:
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم در همه سورهها تفاوت دارد. بسم اللَّه سوره حمد غیر از بسم الله سوره بقره است؛ ... بسم اللَّه اشخاص هم تفاوت دارد. بسم اللَّه یک عارف به نسبت حالاتش، آن هم تفاوت دارد. »
دعا و راز و نیاز با خدا این طور است. حالات، اثر کاملى در دعا دارند.
عارف گاهى متوجه به عالم صفات و اسما است؛ از این رو طورى دعا مىکند.
گاهى توجه به ذات مقدس حق دارد، طور دیگرى دعا مىکند. زمانى هم توجه به عالم خلق و فیض مقدس دارد، دعایش صورتى دیگرى دارد و وقتى توجه به واسطه فیض این عالم دارد، نیز به گونه دیگرى دعا مىکند، لذا جمله:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ مِنْ بَهآئِکَ بِابْهاهُ وَ کُلُّ بهآئِکَ بَهى»
از نظر معنا نسبت به حالات و اشخاص تفاوت مىکند. باید ببینیم گوینده کیست و در وقت گفتن چه حالتى دارد. ممکن است گوینده به عالم اسما و صفات نظر داشته باشد و در آن حالت بگوید:
«خدایا! به در خانهات آمدهام توجهم به زیبایى توست و به زیباترین زیبایىهایت.»
یعنى: به ذات مقدست تو را قسم مىدهم.
بعد از عالم اسما و صفات به ذات ربوبى توجه کند و همه اسما و صفات را عین ذات ببیند. در آن حالت مىگوید:
«و کُلُّ بهآئِک بَهىٌّ اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ مِنْ بَهآئِکَ کُلِّه»
یعنى خدایا! تو را به همه زیبایىهایت که یک چیز بیشتر نیست و آن ذات مقدس توست، قسم مىدهم.»
زمانى هم داعى از عالم صفات و اسما به عالم خلق مىآید و نظر به فیض مقدس حق و به «کُنِ» رحمانى دارد. آن جا هم گاهى فقط اهل بیت «سلاماللهعلیهم»، واسطه فیض و اسماى حُسْناى الهى را که در عالم خلق جریان دارد، مىبیند و مىگوید:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ مِنْ بَهائِکَ بابْهاهُ.»
خدایا! به در خانهات آمدهام توجهم به زیبایى عالم خلق توست خدایا! به حق پیغمبر اکرم «صلى الله علیه و آله و سلّم» تو را قسم مىدهم. در همان حال گاهى به اینکه همه اینها نور واحدند و از هر نظر، حتى از نظر علم، یکىاند، توجه مىکند.
«اوَّلُنا مُحَمّدٌ، اوْسَطُنا مُحَمَّدٌ، آخِرُنا مُحَمَّدٌ انَّهُمْ نورٌ واحِدٌ.»
در اینجاست که مىگوید:
«و کُلُّ بهائِک بَهى.»
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ بِبَهائِکَ کُلِّه.»
خدایا! به درخانهات آمدهام نظر به چهارده معصوم «سلاماللهعلیهم» دارم. خدایا! به حق چهارده معصوم «سلاماللهعلیهم» تو را قسم مىدهم.
گاهى هم به همه «کُنِ» رحمانى و همه فیض مقدس- و این که همه فیض مقدس مظهر صفات و اسماء خداست- نظر دارد، در این حالت مىگوید:
«خدایا! به درخانهات آمدهام. به فیض مقدست قسم، و به آن وجودى که اوسع و ابهى از همه وجودهاست، تو را قسم مىدهم.»
یعنى: به حقیقت محمد «صلى الله علیه و آله وسلّم» تو را قسم مىدهم.
گاهى هم به عالم خلق با بساط وى توجه پیدا مىکند و مىگوید:
«خدایا! به در خانهات آمدهام. و به فیض مقدست، به «کُنِ» رحمانىات تو را قسم مىدهم.»
یعنى:خدایا! به رحمت واسعهات، در این عالم هستى که بسیط است تو را قسم مىدهم.
همه جملات دعا همین معنا را دارند. لذا تمام این احتمالها، در جمله بعدى تا آخر دعا تکرار خواهد شد. بدین جهت نظیر چنین دعایى را نداریم.
- تفنن در عبارت
دعاى سحر، از نظر تفنن در عبارت عالى است. اگر عرفا به این دعا، «دعاى مباهله» مىگویند و یا این که بزرگان، عرفا و اهل اللَّه، مثل استاد بزرگوار ما رهبر عظیمالشأن انقلاب عنایت خاصى روى این دعا دارند، براى این است که شما نمىتوانید در کتابهاى ادعیه، نظیر آن را از نظر فصاحت، بلاغت و تفنن در عبارت پیدا کنید.
در دعا، تکرار لازم است؛ تکرارى که دلنشین باشد. چرا قرآن تکرار زیاد دارد؟
زیرا کارخانه آدمسازى و کتاب اخلاق است و در کتاب اخلاق باید تکرار باشد.
چرا در دعاها تکرار زیاد است؟ زیرا دعا رابطه عبد با خدا است. عبد در مقابل خدا باید مرتب بگوید: «یا اللَّهُ! یا اللَّهُ! یا اللَّهُ! یا ربِّ! یا ربِّ! یا ربِّ!»
خود این تکرار، لذتها، حلاوتها و طراوتها دارد. اگر این تکرار، تفنّن در عبارت هم داشته باشد، خیلى بهتر است. لذت روى لذت و طراوت روى طراوت، نورٌ عَلى نور است.
دعاى سحر یک جمله بیشتر نیست و آن، این که:
«خدا! خدا! به در خانهات آمدهام، به ذات مقدست تو را قسم مىدهم؛ خدا! خدا! به در خانه تو آمدهام و به حقیقت محمّدى و چهارده معصوم «سلاماللهعلیهم» تو را قسم میدهم؛ خدا! خدا! به درخانهات آمدهام و به فیض مقدست، به سعه رحمتت، به جهان آفرینشت تو را قسم مىدهم.»
پس جمله:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ مِنْ بَهائِکَ بِابْهاهُ و کُلُّ بَهائِکَ بَهى، اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ بِبَهائِکَ کُلِّه.»
توجه به عالم اسما، صفات، توجه به ذات مقدس و عالم خلق است و یا توجه به واسطه فیض، یعنى اهل بیت «سلاماللهعلیهم» مىباشد.
- تفاوت حالتهاى انسان
حالتهاى انسان تفاوت دارد. باید دید چه حالتى دارد و توسّلش به چیست؟
نکتهاى که به شما مىگویم، این است که:
اگر انسان بتواند حالِ جمع الجمعى پیدا بکند، و در وقتى که توجه به ذات مقدس الهى دارد، هم به عالم اسما و صفات، هم به عالم خلق و هم به واسطه فیض توجه داشته باشد، خیلى عالى است. از این رو قطعاً امام باقر «سلاماللهعلیه»با آن حالت جمع الجمعىاش- که باید بگوییم مظهر «اللَّه» است- در وقت اداى این جملهها حالت جمعالجمعى داشته است.
مىتوان به طور طولى یا عرضى هر سه معنا را از جمله استفاده کرد؛ یعنى کسى که دعا مىخواند در وقت دعا به نحو طولى یا عرضى «استعمال شى در اکثر از معنا» بکند، هر سه احتمال و هر سه معنا را اراده بکند.
داعى اگر حالِ جمعالجمعى داشته باشد در آنِ واحد مىتواند به هر سه معنا توجه داشته باشد.
- تذکر اخلاقى
اگر رابطه انسان با خدایش محکم شود اینها برایش آسان است. اگر انسان منغمر در عالم وحدت شد، دیگر این چیزها برایش آسان مىشود. عیبمان در این است که منغمر در عالم کثرتیم، از همین رو تا توجه به چیزى بکنیم از چیز دیگر غافل مىشویم. اما آن که منغمر در عالم وحدت است در آن واحد مىتواند توجهها داشته باشد، و دیگر آن جا کثرت و تعیّنى نیست.
رابطه با خدا هر چه محکمتر باشد این حالات براى انسان، بهتر پیدا مىشود، و اولین توجهى که پیدا مىکند این است که به آن وجود حقه حقیقیه بسیط توجه پیدا مىکند. متوجه آن وجود جمعالجمعى مىشود و تشبهى هم به آن مىیابد.
در روایات مىخوانیم:
«الَصَّوْمُ لى وَ انَا اجْزى بِه»
روزه مال من است، پاداشش هم خود منم.»
جمله «پاداشش خود منم» یعنى چه؟ یعنى: اى روزهگیر! روزه از عبادتهایى است که تشبّه تو را به من خیلى مىکند و جنبه حیوانى را کنترل و بُعدِ معنوى را قوى مىکند. انسان اگر بتواند بُعدِ روحى را تقویت، و بُعدِ حیوانى را کنترل کند، و از آن مرکب و بُراق بسازد، مىتواند به جایى سفر کند که به جز خدا نبیند و نداند.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله العظمی مظاهری