این گزارش که توسط مهر متشر شده با ارائه تصویری از وضعیت کنونی سازمان تامین اجتماعی اینگونه آغاز میشود: استخدام بیش از هشت هزار نفر نیروهای دارای تحصیلات و تجربه پایین و غیر مرتبط، تصویب و ابلاغ قوانین و مصوبات مغایر با اصول و قواعد و محاسبات بیمه ای، انحلال و ادغام ساختارها و موسسات علمی و پژوهشی و فرهنگی بین بخشی و فرابخشی ، رهاشدن بخشهای مختلف سازمان بدون برنامه و بدون نظارت موثر، استفاده ابزاری از سازمان و توان مدیریتی و کارشناسی و تشکلهای کارگری و کارفرمایی و مستمری بگیر برای مقاصد سیاسی ، شخصـی و انتخاباتـی ، تخلفـات گستـرده و تعدد پروژههای نیمه تمام و بیثمر در حوزههای مختلف و ... تنها گوشهای از نشانههای بیثباتی و نگاه سیاسی به مدیریت سازمان است که کارشناسان بر آن تاکید دارند.
سازمان تامین اجتماعی یک سازمان اجتماعی - اقتصادی بزرگ مقیاس ملی است و کارکردهای آن بر کیفیت زندگی قریب به چهل میلیون نفر تاثیر و تاثرات شگرفی دارد و نقطه اتکاء و خانه "امید" مولدترین و زحمتکش ترین اقشار جامعه محسوب شده و شرکای اجتماعی بویژه مستمری بگیران و بیمه شدگان (کارگران و کارکنان مشمول قوانین کار و تامین اجتماعی) آینده خویش را در گرو "تدبیر" این سازمان خدمات رسانی اجتماعی می بینند و در یک کلام سازمان تامین اجتماعی را میتوان نماد و نمود "تدبیر و امید" ذینفعان اصلی آن و جزیره ثبات و مایه آرامش خاطر و مایه امید به آینده آنان دانست .
سازمان تامین اجتماعی با شرکتهای زیر مجموعهای که دارد به گفته کارشناسان یکی از سرمایهدارترین سازمانهای کشور محسوب میشود اما با این وجود بدلیل مدیریت بیثبات و تغییرهای پی در پی افراد در آن طی سالهای اخیر با مشکلات فراوانی روبرو بوده بطوریکه 32 میلیون نفر جامعه هدف آن که بازنشسته و قشر کارگر هستند از رفاه نسبی و حقوق کافی برخوردار نبودهاند.
بدیهی است هرگونه تزلزل و بیثباتی در سازمانی که طیف وسیع و گستره دامنه داری از خدمات اجتماعی را در دایره زمانی قبل از مرگ تا پس از مرگ بیمه شده به او ارائه میکند، میتواند دل میلیون ها نفر را بلرزاند و آنها را نسبت به آینده خود نگران سازد و از سویی دیگر سازمان تامین اجتماعی اگر چه یک سازمان خدمات رسان اجتماعی است ولی بایستی بر پایه اصول، قواعد و محاسبات بیمهای و بطور اقتصادی اداره شود و ارکان عالی آن بایستی از چنان ثبات جایگاهی برخوردار باشند که بتوانند برنامه ریزی و آینده نگری کنند و نیز در مقابل اقدامات و تصمیمات خود پاسخگو باشند و بتوان از آنان حسابرسی و حسابکشی بعمل آورد.
علی حیدری کارشناس تامین اجتماعی در مورد تغییر مدیریتهای سازمان تامین اجتماعی گفت: متاسفانه این سازمان طی 8 سال اخیر 8 مدیرعامل بخود دید، سلیمانی (تصدی یکساله از دولت قبلی)، مددی، بهشتیان (برای یک شب حکمش صادر و سپس جمع آوری شد)، ضیایی، ذبیحی، حافظی، موسویان (سرپرست سه ماهه) و مرتضوی که این روند تغییرات در سایر ارکان عالی سازمان و نیز با هربار تغییر مدیریتی از صدر تا ذیل ستاد سازمان، مدیریتهای استانی و شرکتهای تابعه را در مینوردید و هنوز مدیرعامل تمام مسافران با بلیط و بدون بلیط اتوبوس خود را در مکانهای مورد نظر مستقر نکرده بود که خودش عوض میشد و باز روز از نو ، روزی از نو.
وی با اشاره به تجزیه و تحلیل روند تغییرات مدیریتی و اثرات مخرب و تبعات آن بر کارکردها و روندهای فعالیتی سازمان تامین اجتماعی تاکید کرد: برخی از این اثرات مخرب و تبعات عدم شناخت صحیح از سازمان تامین اجتماعی و کارکردهایش است بطوریکه متاسفانه 8 سال پیش رئیس جمهور یک مهندس عمران را بعنوان اولین وزیر خود معرفی کرد و وقتی او رای نیاورد، مدیرعامل یک شرکت فنرسازی را به مجلس معرفی کرد و در جلسه رای اعتماد گفت "چون تامین اجتماعی یک بخش صنعتی است ما هم یک آدم صنعتی معرفی کردیم" و سپس سرپرست وزارتخانه را به سمت مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی منصوب کرد که او هم قبلاً مدیرعامل یک شرکت کمک فنر سازی بود و بعدها نیز یک مهندس برق ، یک دکترای مکانیک و ... را بعنوان مدیرعامل سازمان منصوب نمود که این امر حاکی از عدم شناخت از سازمان و کارکردهای آن بود .
این کارشناس تامین اجتماعی انتصاب رقبای سازمانی بر صدر سازمانی را عارضه دیگر مدیریتی دانست و اظهار داشت: دولت و بویژه وزارت رفاه و تامین اجتماعی برای شکستن مقاومت کارشناسی و مدیریتی سازمان و ایجاد زمینه سوء استفاده از امکانات سازمان برای مقاصد سیاسی ، مهندسی آراء و ... نسبت به انتصاب مدیران صندوقهای کشوری، خدمات درمانی و بیمه روستائیان در ارکان و مدیرعاملی سازمان مبادرت نمود تا انتقام خود را از سازمان و افراد دغدغهمند سازمان بگیرند و منابع آنرا مصادره به مطلوب نمایند.
حیدری تغییر برای عدم رسیدگی به تخلفات مالی را مورد دیگر ذکر کرد و گفت: در طی هشت سال گذشته تخلفات مالی زیادی در سازمان وتوابع آن صورت گرفت (بطور مثال هزینههای بیثمر چندین میلیاردی کارت هوشمند، چاپخانه آتیه، پروژه چهاردانگه و ... فروش هتلأهای پارس، شرکتهای آتا و شستاما) ولی متعاقب طرح موضوع در افکار عمومی یا بخشهای نظارتی، با یک تغییر مدیریتی در سازمان و یا انحلال شرکت و موسسه (مثلا موسسه فرهنگی هنری آهنگ آتیه، موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی، شرکت سرمایه گذاری آتیه تامین اجتماعی، شرکت سرمایه گذاری مهر امید ) پروندهها و ردپاهای تخلفات از بین میرفت و فرصت سوزی لازم برای عدم رسیدگی موثر به تخلفات فراهم میشد.
به گفته وی، تغییر برای عدم پاسخگویی و خرید زمان از دیگر مشکلات مدیریتی تامین اجتماعی است به گونهای که انتصاب اتوبوسی و بدون بلیط مدیران نامربوط و نا آشنا به مسائل سازمان تامین اجتماعی (حتی در یک مورد مطرح شد که تشابه اسمی در تماس تلفنی یک مقام عالی با وزیر باعث انتصاب و یا دستور برکناری مدیرعامل سازمان شستا) باعث شد تا بعد از گذشت مدتی کوتاه ناکارآمدی دولت و مدیرعامل در اداره امور سازمان نمایان شود و یا حتی در سطح کلان ناکارآمدی دولت در سطح کشور باعث میشد (نظیر اینکه 5 وزیر و سرپرست برای وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی طی این 8 سال منصوب شدند) که دولت یک فرد را برکنار کند و تا فرد دیگری بیاید و چند ماه افکار عمومی، رسانهها و مجلس و ... مشغول و سرگرم این شوند چه کسی میآید؟ و چه کسی میرود؟ (همین مکانیسم که یادآور سیاست بنی صدر در "واگذاری زمین و خرید زمان" که برای توجیه عقب نشینیهای اولیه جنگ تحمیلی اعلام کرده بود را در قبال تغییرات وزرا طی 8 سال شاهد بودیم که باعث انحراف افکار عمومی از ناکارآمدیها و بیتدبیریها میشد)
وی با اشاره به اینکه برخی از تغییرات انجام شده در سازمان نیز به منظور تحقیر پرسنل انجام شده است، افزود: در طی این هشت سال دست اندازیهای زیادی به منابع و امکانات سازمان شد و برای مقاصد سیاسی، باندی، شخصی (نظیر مهندسی آراء، تبلیغ انتخاباتی و ... ) برخی مصوبات و طرحهای مغایر با اصول و قواعد بیمهای و یا تصمیمات مغایر با صرفه و صلاح سازمان اتخاذ شد (بطور مثال فروش 5% سهام مخابرات، فروش هتلهای هما و ... ) و برای شکستن مقاومت کارشناسی سازمان، این تغییرات مداوم و بکارگماری افراد غیر سازمانی گسترش یافت و برای اولین بار در سطح اجرایی استانها (مازندران ) افراد غیر سازمانی منصوب شدند و بویژه رقبای سازمان که بدنبال تقلیل جایگاه سازمان و انتقامگیری از کارشناسان مقید و متعهد سازمانی بودند.
حیدری کاریابی و ایجاد اشتغال برای افراد ناکارآمد را مورد دیگر دانست و اظهار داشت: در گذشته هم مدیران عامل سازمان افرادی را وارد سازمان میکردند ولی پس از رفتن که غالباً با ارتقاء مقام میرفتند (نه مثل مدیران عامل این 8 سال که با تنزل میرفتنـد ) مدیـران وارداتـی را با خود میبردند و غالباً این افراد وارداتی اتوبوسی، آنقدر کارآمد و قوی بودند که برای خود کار جدیدی پیدا کنند ولی طی این 8 سال افرادی با اتوبوس و بدون بلیط به سازمان آمدند که علیرغم اینکه مدیرکل و مشاور مدیرعامل و یا مدیرعامل شرکت شدند، تمام هدفشان و هم و غم آنها استخدام شدن در سازمان تامین اجتماعی بود و برخی از آنها قبل از ورود به سازمان یک روز سابقه بیمهای حتی درحد یک ساندویچ فروشی نداشتند.
این کارشناس تامین اجتماعی اعمال رویکرد سیاسی در تغییرات مدیریتی را مشکل دیگر تامین اجتماعی عنوان کرد و گفت: تغییرات مدیریتی در سازمان تامین اجتماعی طی 8 سال اخیر غالباً بخاطر سیاسی کردن پرچم این سازمان خدمات رسان اجتماعی بوده است، درحالیکه بایستی همیشه و هماره پرچم سازمان سفید نگه داشته شود. اعمال رویکردهای سیاسی ، باندی و شخصی در این سازمان باعث حذف نیروهای مدیریتی و کارشناسی دارای عرق و حمیت سازمانی و جایگزینی افراد ملون، نان به نرخ روز خور شد، تا دستاندازی به منابع سازمان سهلتر و سریعتر امکان پذیر شود، کمااینکه در حال حاضر همین افراد مجدداً تغییر رنگ داده و در حال نزدیک شدن به دولت تدبیر و امید هستند.
استخدام بیش از 8000 نفر نیروهای دارای تحصیلات و تجربه پایین و غیر مرتبط با سازمان تامین اجتماعی، تصویب و ابلاغ قوانین و مصوبات مغایر با اصول و قواعد و محاسبات بیمهای ، انحلال و ادغام ساختارها و موسسات علمی و پژوهشی و فرهنگی بینبخشی و فرابخشی، خروج نیروهای توانمند مدیریتی و کارشناسی و نیز تقاضای 5000 نفر برای بازنشستگی در سازمان که یک عارضه سازمانی بزرگ محسوب میشود، سردرگمی و یله رهاشدن بخشهای مختلف سازمان بدون برنامه و بدون نظارت موثر، تخریب وجهه و تعامل نامناسب سازمان نزد سایر قوا و شرکای اجتماعی و تشکلهای واقعی آنها، استفاده ابزاری از سازمان و توان مدیریتی و کارشناسی و تشکلهای کارگری و کارفرمایی و مستمری بگیر برای مقاصد سیاسی، شخصـی و انتخاباتـی، تخلفـات گستـرده و تعدد پروژههای نیمه تمام و بیثمر در حوزههای مختلف و ... را میتوان تنها گوشهای از اثرات بیثباتی و نگاه سیاسی به مدیریت سازمان دانست .
نتیجه آنکه بسامد و تواتر سریع تغییرات مدیریتی سازمان تامین اجتماعی طی 8 سال گذشته از صدر تا ذیل غالباً بابت "تشنگی قدرت" بوده نه "شیفتگی خدمت" و هیچکدام با هدف صیانت و ارتقاء منافع و مصالح سازمان تامین اجتماعی صورت نپذیرفته و بطور کلی رویکردهای سیاسی و باندی و اعمال سلایق شخصی و یا لجاجت و مجامله با سایر قوا و تقسیم غنائم و توزیع مناصب بین اطرافیان و... مبنای تصدی مسئولیتها در سازمان تامین اجتماعی بوده است.
در مجموع این بیثباتی و تزلزل مدیریتی و بویژه اقدامات و تصمیمات ناصواب "مدیران اتوبوسی و بدون بلیط" ضربات مهلک و لطمات جبرانناپذیری بر شاکلههای ساختار مدیریتی، کارشناسی، قانونی و ... سازمان تامین اجتماعی وارد آورده و کارکنان سازمانی که بایستی محل "تدبیر" معیشت و "امید" به آینده میلیونها نفر از مردم کشور باشد، طی این 8 سال به دام بیتدبیری مدیران اتوبوس و بدون بلیط گرفتار شده و دچار یاس و ناامیدی شده اند و لازم است تا دولت "تدبیر و امید" در اولین اقدام و با مدیریت و ساماندهی بهینه امور راهبردی و کارکردی سازمان تامین اجتماعی "تدبیر و امید" را به کارکنان خدوم و تلاشگر این سازمان هدیه کند تا این کارکنان بتوانند با تکیه بر سرمایه انسانی و اجتماعی برآمده از رویکردهای مدبرانه اعمال شده ، "تدبیر و امید" را در خدمات رسانی به شرکای اجتماعی و ذینفعان سازمان تامین اجتماعی بکار بندند وگرنه از مدیران و کارشناسان تحقیر شده که حقوق مسلم آنان طی 8 سال گذشته پایمال شده است، نمیتوان انتظار داشت که به تمشیت و تدبیر مناسب امور مراجعین خود (ذینفعان و شرکای اجتماعی سازمان) بپردازند.