بحث غیردولتیها کاملا با دولتیها تفاوت دارد، آنها براساس قانون میتوانند از پدران و مادران دانشآموزان برای تحصیل فرزندانشان شهریه دریافت کنند، نکته جالب توجه اینکه کمتر مدرسه غیردولتی دیده شد که شهریه مصوب شورای نظارت را از مردم دریافت کند. البته نظارت دقیقی در این باره انجام نمیشود و خانوادهها با درنظرگرفتن وضعیت مدارس عادی سعی میکنند با حذف برخی هزینههای دیگر خانوار، مبلغ شهریه را تأمین کنند. مدارس دولتی خاص اعم از استعدادهای درخشان، نمونه دولتی، هیأت امنایی و شاهد نیز از پدران و مادران دانشآموزان شهریه یا تعهد مالی دریافت میکنند که تا حدی قابل پذیرش است، زیرا هر واحد آموزشی با توجه به شرایط خودش شهریه تعیین کرده و مبالغ یکسان نیست.
و اما مدارس دولتی عادی که با توجه به تب داغ تبدیل مدارس عادی «خوب» به لحاظ کادر آموزشی و فضای آموزشی به مدارس خاص، روزبهروز از تعداد آنها کاسته میشود، غالبا به لحاظ فضای فیزیکی، کادر آموزشی و تراکم دانشآموزی از وضعیت مناسبی برخوردار نیستند.با این مدارس طوری رفتار میشود که گویی وصلهای ناجور برای نظام آموزش و پرورش هستند، سرانه به آنها پرداخت نمیشود، بدترین مدارس مناطق به دولتی عادی اختصاص داده میشود و معلمان جدید به مدارس عادی دولتی فرستاده میشوند و بازهم مدارس خاص در اولویت هستند.در اغلب مدارس عادی دولتی، پول برای مواردی همچون کمک داوطلبانه، هوشمندسازی و کلاسهای فوق برنامه دریافت میشود، البته مبلغ درخواستی به منطقه جغرافیایی و نظر مدیریت واحد آموزشی بستگی دارد.
در مدارسی هم که پول را هنگام ثبتنام نمیگیرند، از پدر و مادر دانشآموز تعهد میگیرند که پس از تشکیل انجمن اولیا و مربیان که متأسفانه طی چند سال اخیر به ابزاری برای دریافت شهریه از مردم تبدیل شده، مبلغ درخواستی پرداخت شود. اکنون مدارس دولتی عادی فشار بیشتری را نسبت به سالهای گذشته تحمل میکنند، برخی از خانوادهها که تاکنون توان پرداخت شهریه مدارس غیردولتی را داشتند باتوجه به مسائل اقتصادی و افزایش شهریهها، ناگزیر شدهاند فرزندانشان را در مدارس عادی دولتی ثبتنام کنند.
عملکرد وزارت آموزش و پرورش نشان میدهد که تا جایی که امکانپذیر است از تعداد مدارس دولتی عادی کاسته می شود تا بار مالی کمتری بر دولت تحمیل شود و هزینههای نظام آموزش و پرورش بر دوش خانوادهها بیفتد، البته این سیاستی است که همه دولتها سعی در اجرای آن دارند. متاسفانه نهادهای نظارتی نیز این قانونشکنی آشکار را نظارهگر هستند و هیچ واکنشی به آن ندارند، برای مثال نمایندگان عضو کمیسیون آموزش مجلس، علت تبدیل مدارس دولتی عادی به مدارس خاص و شهریهبگیر را جویا نمیشوند و در مقابل دریافت پول در مدارس عادی هم به بهانه اینکه گزارسی به ما نرسیده است، سکوت پیشه کردهاند.
افزون بر مشاهدات میدانی، بسیاری از پدران و مادران دانشآموزان کمبضاعت در مراجعه حضوری یا تماس تلفنی از دریافت پول در مدارس دولتی عادی شکایت و توقع دارند اعتراض آنها در همشهری بهنحو مطلوبی منعکس شود تا در وضعیت اقتصادی کنونی فشار کمتری را متحمل شوند.با توجه به وضعیت کنونی دستگاه آموزش و پرورش، سخنان وزیر آموزش و پرورش در آبان 90 در گفتوگو با ایلنا به ذهن متبادر میشود، «آموزش و پرورش را در 2سال طوری متحول خواهم کرد که مردم لذت ببرند.» اینکه اکنون مردم از تحولات ایجادشده در نظام آموزش و پرورش از لحاظ محتوایی و ساختاری لذت میبرند یا مشقت، موضوعی است که مردم باید داوری کنند.