در زمانهای که تلویزیون نقش تعیینکنندهای در زندگی مردم دارد و برنامههای تولید شده در این رسانه بر نحوه زندگی، پوشش، غذا خوردن و... مخاطبان میتواند مؤثر باشد، میتوان مسئولیت ساخت و تأمین برنامههای معنوی در این ایام را نیز به وظایف متعدد این رسانه اضافه کرد؛ وظیفهای که در ایامماه رمضان هر سال به اوج خود میرسد. بنابراین توفیق یا عدمتوفیق ویژه برنامههای سیما درماه مبارک رمضان بستگی به تأثیری دارد که بر فرهنگ دینی مخاطبهای خود میگذارند. واقعیت این است که ماه رمضان در 2دهه گذشته، علاوه بر همه مولفههای قدیمیاش، جذابیتی برای مخاطبان به همراه داشت؛ مولفهای بهنام سریالهایماه رمضانی را در خود جای داده بود. در واقع در سالهای گذشته سریالهایماه رمضان بیشتر مضمون دینی داشتند اما متأسفانه هر چه به سالهای اخیر نزدیک میشویم فضای سریالها ازماه رمضان دور بوده و با سریالهایی که در ماههای دیگر پخش میشود تفاوت چندانی ندارد. قدر مسلم اینکه فضای معنویماه رمضان میطلبد برخی سریالهایی که با عنوان مناسبتی پخش میشوند، حداقل از نظر مضمون تناسبی با این ایام داشته باشند وگرنه این نوع سریالها را نمیتوان مناسبتی دانست. از این زاویه بررسی ویترین رمضانی امسال تلویزیون، نشان میدهد تمرکز برنامهسازان صرفا معطوف به بخش سریالهای داستانی و سرگرمکننده ویژه ایام تابستان از نظر زمانی شده و در واقع هیچ خبری از سریالهایی با مضمونماه رمضانی نیست.
مضمون 2سریال از سریالهای اینماه طنز اما سریال مادرانه به کارگردانی جواد افشار که از شبکه3 پخش میشود، یک ملودرام اجتماعی خانوادگی است و در عین حال که تربیتی و آموزشی است، ولی گزنده و تلخ هم هست. این سریال هرچند مناسبتی نیست اما تا اینجای کار توانسته مخاطبان خود را راضی نگه دارد. از طرفی یکی از ویژگیهایماه مبارک رمضان در فرهنگ سرزمین ما، شادی و نشاط منحصر به فرد آن است. به همین دلیل هم نمایش فیلمها و برنامههای کمدی و طنزآمیز برای این ایام از سوی سیما امر مقبول و مثبتی است اما نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که این سرور و نشاط، به دور از بداخلاقی و لودگی باشد. خوشبختانه آنچه در سریال دودکش به کارگردانی محمد حسین لطیفی که با ساختار طنز از شبکه یک بخش میشود و مخاطب را میخنداند، نه لودگیهای شخصیتها و نه اتفاقات غیرقابل پیشبینی بیرونزده از قصه و نه دیالوگهای غیرطبیعی بلکه بازیهای ساده و سادهدلیهای اعضای یک خانواده است.
این درست خلاف جریان ساخت سریالهای طنز در سالهای اخیر در رسانه ملی است. نکته دیگر اینکه همه شخصیتهای دودکش، همچنین فضای داستان و زندگی آنها یک لوکیشن و موقعیت واقعی است؛ خانهای که به نمایش گذاشته شده را اکثر مردم ایران میشناسند و در آن زندگی کردهاند و روابط خانوادگی شخصیتها برای همه ملموس است. شاید بشود گفت این سریال از معدود مجموعههایی است که سازنده سعی نکرده است با کشدادن قصهها و ماجراها وقت پخش را پر کند. اما برعکس سریال خروس که از شبکه2 سیما به کارگردانی سعید آقاخانی مهمان خانوادههاست، اساسا داستانش چنگی به دل نمیزند. این نکته بماند که در ابتدا قرار بود خروس در تعطیلات نوروز پخش بشود، اما ناگهان همهچیز تغییر کرد و با اعلام مدیران سیما قرار شد درماه مبارک رمضان میزبان خانوادهها باشد؛ سریالی که از همان روزهای ابتداییاش نشان داد نباید منتظر اتفاق خارقالعادهای در آن بود؛ یک سریال سرگرمکننده روتین و معمولی که به اتکای بازی جواد رضویان و یوسف تیموری و حمید لولایی که چهرههای آنها را اکثر مخاطبان میشناسند، صرفا وقت بعد از افطار خلقالله را پر میکند! اینکه چرا مدیران تلویزیون استراتژی و اهداف بلندمدت خود را برای پخش سریالها با مضمون مناسبتی هنوز نتوانستهاند پیدا کنند، سؤالی است که همچنان بیپاسخ مانده است.