سیدمحمد موسوی که حالا عنوان بهترین مدافع روی تور جهان را یدک میکشد، دیگر چهرهای ناشناخته نیست و شهرتی جهانی دارد و مشتریانی از لیگهای اروپایی به سراغ او میآیند. برای این والیبالیست دو متر و سه سانتیمتری اهل دزفول که روزهای خوبی را سپری میکند، رسیدن ایران به المپیک و حضور در این آوردگاه بزرگ، آرزوی بزرگیست.
ملیپوش شماره شش والیبال ایران که مهمترین دستاورد لیگ جهانی را برای بلندقامتان ایران افزایش اعتماد به نفس و خودباوری میداند، موفقیت در مسابقات آسیایی را به مراتب سختتر از لیگ جهانی برمیشمرد.
این جوان خوش قد و قامت خوزستانی که حالا به درک بالایی از سبک کاری "خولیو ولاسکو" رسیده، مطمئن است با اجرای برنامههای این مربی آرژانتینی، موفقیتهای افزونتری در پیش دارد.
سیدمحمد موسوی که همراه با تیم ملی ایران در رقابتهای لیگ جهانی والیبال خوش درخشید، با حضور در تحریریه این خبرگزاری درخصوص اولین تجربه ایران در این مسابقات و دستاوردهای آن به صحبت پرداخت که ماحصل این گفت و گو را در ادامه میخوانید:
- حضور در لیگ جهانی یکی از آرزوهای والیبال ایران بود که توانستیم به آن دست یابیم و در ادامه موفق شدیم در نخستین حضورمان عملکردی غیرقابل انتظار از خود به نمایش بگذاریم، چه شد که ایران در میان غولهای والیبال جهان، شگفتیساز شد؟
همان طور که گفتید حضور ما در این رقابتها تجربه اولمان بود و شاید هیچ کس فکرش را نمیکرد در نخستین تجربه بتوانیم چنین نتیجهای را به دست آوریم و با 15 امتیاز لیگ جهانی را به پایان برسانیم. مردم خودمان نیز چنین انتظاری را از ما نداشتند. ما طی چند سال گذشته واقعا زحمت کشیده بودیم و تیم از پایه تقویت شده بود. تیم ملی تلفیقی از بازیکنان جوان و باتجربه را در کنار هم داشت که درنهایت خدا را شکر توانستیم به این خودباوری برسیم که میتوانیم بزرگترین تیمهای دنیا را هم شکست دهیم.
- بهتر است از بازی اول شروع کنیم؛ جایی که تیم ایران در نخستین دیدارش در لیگ جهانی رو در روی روسیه، قهرمان المپیک قرار گرفت.
به نظرم ما در این مسابقه به خودمان باختیم. در گیم اول اگرچه 21 بر 18 از روسیه جلو بودیم اما فکر نمیکردیم که بتوانیم این تیم را شکست دهیم. ما میگفتیم روسیه قهرمان المپیک است و شکست آن سخت است. ما سه، چهار روز قبل از این دیدار در بلغارستان بازی تدارکاتی داشتیم و توانستیم تیم چهارم المپیک را در کشور خودش شکست دهیم اما شرایط بازی رسمی با تدارکاتی فرق میکند. ما در دیدار با روسیه با پوئنهای خیلی خوبی از این تیم پیش میافتادیم ولی انگیزه پیروزی نداشتیم، فقط میخواستیم خوب بازی کنیم تا مردم از ما راضی باشند که به همین صورت هم شد.
زمانی که از روسیه برگشتیم همه علیرغم اینکه ما با نتایج 3 بر صفر و 3 بر یک شکست خورده بودیم، به ما میگفتند که خوب بازی کردید و دمتان گرم. به نظرم ما تلاشمان را کردیم اما برای بردن فقط تلاش کردن کافی نیست و باید انگیزه بردن را نیز داشته باشیم.
- فکر نمیکنید در بازی اول با قرعه بدی رو به رو شدید؟
میتوان به این صورت هم گفت که قرعه خوبی نداشتیم. بعضی وقتها نیز وقتی صحبتی در این خصوص بین بازیکنان پیش میآمد، میگفتیم کمی بدشانسی آوردیم که در دیدار نخست به روسیه که قهرمان المپیک و لیگ جهانی است، برخورد کردیم اما درکل نمیشود اینگونه حساب کرد؛ شاید ما با روسیه بازی نمیکردیم و روز اول مقابل کوبا قرار میگرفتیم و بازی را واگذار میکردیم که این بیشتر به ضرر ما میشد، چرا که ما آن موقع قطعا نمیتوانستیم، امتیاز کامل را از روسیه بگیریم.
روسیه تیم بزرگی است و واقعا بازی مقابل آن سخت است اما به نظرم میتوانستیم برابر این تیم بهتر بازی کنیم و امتیاز بگیریم. به هر حال شاید قسمت این بود که رقابتها را به این صورت شروع کنیم که بازی سختمان را اول انجام دهیم و ما از بازی روسیه به بعد فقط در یک دیدار که برابر آلمان بود، امتیاز کامل را از دست دادیم. فکر میکنم بازی با روسیه یک دیدار تدارکاتی رسمی بسیار خوب برای ما بود تا بتوانیم بازیهای بعدی را با توان بالاتر و انگیزه بهتر انجام دهیم.
- و پیروزیهای تیم ملی از دیدار برابر صربستان آغاز شد.
بله؛ ما در یکی از دو دیداری که برابر صربستان در تهران انجام دادیم پیروز و در دیدار دیگر شکست خوردیم. سپس به مصاف ایتالیا رفتیم که به نظر من این تیم شرایط خاص خود را داشت، چرا که سال قبل در رقابتهای جام جهانی کُریهایی بین بازیکنان و مربیان دو تیم به وجود آمده بود و بازیکنان این تیم خودشان را مقابل ما دست بالا میگرفتند. آنها با غرور با ما صحبت و رفتار میکردند و بازیکنان ما واقعا از این گونه رفتارها بدشان میآید. حتی مربی آنها نیز کُریهای خاص خودش را داشت که البته این موضوع انگیزه بسیار بالایی به ما داده بود.
با "یا علی"ای که ما پیش از بازی در رختکن گفتیم، من به خودم گفتم بازی را 3 بر صفر میبریم، هر چند که 3 بر یک بردیم ولی میخواهم این را بگویم که بازیکنان، با قدرت "یا علی" را گفتند و میخواستند که این دیدار را ببرند. پیروزی در این مسابقه را همه با هم از تدارکات گرفته تا سرمربی که رهبر تیم است، میخواستند و خوشبختانه مقابل تماشاگران آنها و البته تماشاگران ایرانیِ بسیاری که در آن جا از ما حمایت کردند که جا دارد از آنها تشکر کنم، توانستیم ایتالیا را در کشورش و شهری که "ولاسکو" از نظر والیبالی در آن بزرگ شده بود، شکست دهیم.
آغاز کار "ولاسکو" در آرژانتین بود اما وقتی هدایت تیم بزرگ ایتالیا را به دست گرفت، توانست مقامهای بسیار بزرگی را به دست آورد و در سالن مسابقات شاهد بودیم که یکسری از ایتالیاییها با در دست داشتن پرچمهایی که روی آن نوشته بود "ولاسکو به خانهات خوش آمدی" به او خوش آمد گفتند.
بعد از این بازی ولاسکو از تک تک بازیکنان تشکر کرد و گفت ممنون هستم که در ایتالیا توانستید این کار را انجام دهید و باعث شدید من سربلند خارج شوم. به هر حال خود "ولاسکو" نیز از برخوردهایی که در گذشته با او در ایتالیا شده بود، ناراحت بود و به نوعی این دیدار برای ما حیثیتی بود. متاسفانه در دیدار دوم با ایتالیا شرایطی پیش آمد که هم داوری و هم اشتباهات فردی خودمان باعث شد که در گیم پنجم بازی را واگذار کنیم اما باوجود این شکست، بازهم مردم از عملکرد تیم ملی راضی بودند.
- در ادامه و علی رغم این که برای رسیدن به کوبا سفری سخت و طولانی مدت داشتید، برابر این تیم در هر دو دیدار به پیروزی رسیدید.
بله؛ ما برای رفتن به کوبا یک سفر بسیار سخت داشتیم و فکر کنم با اتوبوس از شهر ساساری حرکتی دو، سه ساعته به سمت شهری دیگر که اسم آن را به خاطر ندارم، داشتیم و از آنجا هم به میلان پرواز کردیم و بعد هم پروازی به سمت پاریس داشتیم. از پاریس نیز پروازی 11 ساعته به سمت هاوانا داشتیم. از این شهر نیز یک تا یک ساعت و نیم با اتوبوس به سمت هتل رفتیم. درکل سفر خیلی طولانیای داشتیم و واقعا خسته شده بودیم، ضمن این که اختلاف ساعت هم به وجود آمده بود.
دو روز اولی که آن جا بودیم، برای ما سخت بود. البته در روز مسابقه کمی بدن بازیکنان بهتر شد. "ولاسکو" در تمرینات از دست بازیکنان بسیار عصبانی میشد ولی ما واقعا نمیتوانستیم اما "ولاسکو" اعتقاد دارد که در تمام تمرینات باید خوب باشیم و صد درصد توانمان را بگذاریم. ما در دیدار اول با کوبا بازی را بسیار خوب شروع کردیم. البته از این که چرا کوبا مقابل ما به این صورت بازی میکند نیز شوکه شده بودیم. فکر میکنم گیم نخست با نتیجه 6 بر یک از کوبا پیش افتادیم و به نظرم اگر بازی پایاپای بود، قطعا دیدار اول را میتوانستیم 3 بر یک یا 3 بر صفر ببریم اما به دلیل این که سوار بر بازی شدیم، سرد شدیم و انگیزهمان کمی کم شد و دو گیم اول را باختیم اما با صحبتهایی که برای گیم سوم با ما شد، توانستیم این گیم را ببریم و درنهایت نیز در این دیدار 3 بر 2 به برتری رسیدیم که به نظرم به برد بسیار شیرینی در کوبا دست پیدا کردیم.
کوبا از تیم های بزرگ میباشد و درست است که یکی، دو بازیکنش را در اختیار نداشت اما بازهم کوبا، کوبا است و جایگزینهای خوبی دارد که در آینده قطعا از آنها بیشتر خواهید شنید. ما برای دیدار دوم، تجربه بازی اول را در اختیار داشتیم و میدانستیم کوبا تیمی است که اگر به آن فرصت داده شود، میتواند ما را شکست دهد، بنابراین در این دیدار محکمتر کار کردیم و توانستیم بازی را با حساب 3 بر یک ببریم.
- باتوجه به عملکرد بسیار خوبی که ایران در این مسابقات داشت، انتظارات از تیم ملی برای شکست آلمان باتوجه به این که میزبان هم بودیم، بالا رفته بود، درخصوص دو دیدار پایانی هم توضیح دهید.
پس از بازی برابر کوبا بازهم یک سفر بسیار طولانی و این دفعه بدون استراحت داشتیم. ما با تاخیر سه، چهار ساعته پرواز به تهران رسیدیم و واقعا با خستگی بسیار زیادی در تهران برای دیدار برابر آلمان تمرین کردیم و بازی اول با آلمان را واقعا به خاطر مردم بازی کردیم. باورتان نمیشود ساعت چهار صبح که از کوبا به تهران رسیدیم، 500 نفر به جز خانوادههای بازیکنان، به استقبال ما آمده و در فرودگاه منتظرمان بودند.
"ولاسکو" از این که مردم پیش از پایان مسابقات جشن گرفته بودند، ناراحت بود و من هم طی مصاحبههایی که داشتم، گفتم که دست تمام مردم درد نکند اما هنوز بازیهای ما تمام نشده است و ما باید اکنون به بازی با آلمان فکر کنیم که باید مقابل این تیم چه کار کنیم. انتظار مردم واقعا از تیم ملی بالا رفته بود و اگر برابر آلمان در دو بازی شکست میخوردیم، بسیار بد میشد.
با این که ما در یک بازی پیروز شدیم اما بعضی مواقع که مردم من را در خیابان میبینند، میگویند چرا در دیدار دوم با آلمان شکست خوردید و ما انتظار داشتیم که پیروز شوید اما به نظر من آلمان تیم بزرگی است و سال گذشته نیز در لیگ جهانی جایگاه ششم را به دست آورد.
به هر حال باتوجه به جشنی که مردم گرفته بودند، زمانی که به تهران رسیدیم، موقع صرف ناهار بود که "ولاسکو" جلسه گذاشت و به ما گفت که «بازیها را تمام شده ندانید چرا که مردم بعدازظهر برای تماشای بازی به سالن میآیند و برد شما را میخواهند و نگاه نمیکنند که شما خستهاید و تازه از سفر برگشتهاید. رقابتهای لیگ جهانی دو ماه طول کشیده است، تمرینات سختی داشتهاید و از خانوادههایتان دور بودهاید اما آنها به این فکر میکنند که عملکرد تیم ملی آنقدر خوب شده است که توانسته کوبا، ایتالیا و صربستان را شکست دهد، پس آلمان را هم در ایران 3 بر صفر شکست خواهد داد. مردم این انتظار را از شما دارند.»
واقعا حرفهای "ولاسکو" منطقی بود و ما اگرچه بدنهایمان خسته بود اما با ذهنی آماده وارد بازی شدیم و خدا را شکر توانستیم با نتیجه 3 بر صفر پیروز شویم و با این برد به گونهای تمام فشارهایی که به شخصه روی من بود، برطرف شد.
پس از بازی، ساعت یک شب با وزیر ورزش و رحیمی جلسهای در هتل داشتیم و باتوجه به قولهای خوب و خبرهای بسیار خوشی که به ما دادند، نتوانستیم شام بخوریم! ما واقعا اینقدر ذوقزده شده بودیم که حتی نتوانستیم، بخوابیم. به هر حال بازی اول را نمیخواستیم شرمنده مردم شویم که پیروز هم شدیم اما در دیدار دوم نتوانستیم مانند بازی اول کارآیی لازم را داشته باشیم و درنهایت شکست خوردیم. درست است که ما انگیزه نداشتیم اما آلمانیها هم واقعا در دیدار دوم خوب کار کردند و ما را آنالیز کرده و نقاط ضعف و قوتمان را میدانستند.
- بالاخره ایران نیز حضور در لیگ جهانی را تجربه کرد، به نظر شما رقابت در این میدان بزرگ چه دستاوردهایی برای والیبال ایران داشت؟
مهمترین دستاورد آن افزایش اعتماد به نفس و خودباوری در بین بازیکنان تیم بود. ما متوجه شدیم، تیم ملی میتواند بزرگترین تیمهای دنیا را هم شکست دهد. از دیگر دستاوردهای آن، این بود که اکنون مردم ما والیبال را بیشتر دوست دارند. هرچند این موضوع مسوولیت ما را سنگینتر میکند اما همین که مردم این رشته را دوست دارند، انگیزه مضاعفی به ما میدهد که حتی درنهایت با خستگی هم کارمان را ادامه دهیم. به نظرم دستاورد دیگر این رقابتها تغییر نگاه مسوولان به این رشته است؛ شاید تا قبل از لیگ جهانی آنها این قدر برای والیبال ارزش قایل نمیشدند و به آن بها نمیدادند ولی دیدیم که رییس جمهور، معاون وی و وزیر ورزش در کنار ما بودند و باعث دلگرمی مان شدند.
- علاوه بر نتایج خوب تیم ملی در این رقابتها، کسب عنوان بهترین مدافع روی تور در مرحله نخست مسابقات، افتخار بزرگ دیگری بود که نصیب محمد موسوی و والیبال ایران شد، از کسب این موفقیت چه احساسی دارید؟
در والیبال یک برنامه آماری وجود دارد که پس از هر بازی آماری را اعلام میکنند که خوشبختانه در پست دفاع توانستم بهترین مدافع لیگ جهانی شوم که از این اتفاق بسیار خوشحال هستم ولی باید اضافه کنم که در ورزشهای گروهی اگر بازیکنان کناری به بازیکنی که میخواهد در آن پست بهترین شود کمک نکنند، رسیدن به آن عنوان امکانپذیر نیست. واقعا بازیکنان دیگر هم خوب کار کردند و به من کمک کردند و باعث شدند من در این پست به تیمم کمک کنم. کسب این عنوان یک مقام ملی است و در والیبال ایران برای اولین بار بود که به دست آمد و به نظرم این یک افتخار برای فدراسیون، تیم ملی و خودم بود.
گویا چند پیشنهاد از لیگهای خارجی داشتهاید، چه تصمیمی در این خصوص گرفتهاید؟
بله؛ دو پیشنهاد داشتم که تیمهای هشتم به پایین لیگA1 ایتالیا بودند و شرایط تیمی بسیار خوبی نداشتند و باتوجه به بررسی شرایط، به این نتیجه رسیدم که شاید نتوانم آن کارایی را که دارم، در این تیمها ارایه دهم. سطح والیبال ایتالیا بالا است و اگر تیم خوبی نداشته باشی نمیتوانی جلو سایر تیمها بایستی. من به خاطر این موارد این پیشنهادات را رد کردم و امسال نیز به احتمال بسیار زیاد در ایران بازی میکنم که البته با تیم متین ورامین نیز قرارداد بستهام.
یکی از پیشنهاداتی که به من شد از سوی "سی چلو" کمک مربی تیم ملی است که هدایت یک تیم لیگ A2 ایتالیا را برعهده داشت که البته تیمش سال گذشته قهرمان شد و به لیگA1 صعود کرد. او بسیار اصرار داشت که من این پیشنهاد را قبول کنم و به من گفت که آمدن به این جا برای شما یک سکوی پرتاب میشود و میتوانی در بزرگترین تیمها بازی کنی و من میدانم که توانایی این را داری که در این تیمها باشی. او اعتقاد دارد که والیبال و بازیکنان آن مانند یک فروشگاه هستند که تیمها میآیند و بازیکنان را از آن انتخاب میکنند اما بازیکنان ایران اگرچه از نظر فنی بسیار خوب هستند ولی در این فروشگاه قرار نگرفتهاند و فقط در فروشگاه کشور خودشان هستند و کسی آنها را نمیبیند.
او به من گفت باید برای یک سال هم که شده در تیمی که خیلی هم قدرتمند نیست و شاید هم پول خوبی ندهد، بازی کنی اما قطعا بعد از آن باشگاههای بزرگ توانایی شما را میبینند و به دنبال شما میآیند و برای سالهای آینده میتوانی در تیمهای بزرگتر کار کنی. به هر حال من نیز اکنون شرایط سنی 16، 17 و حتی 20 سالهای را ندارم که بخواهم این کار را انجام دهم. ضمن این که من زمانی که تیمم نتیجه نگیرد از نظر روحی و روانی به هم میریزم که باتوجه به این موارد، تصمیم گرفتم که امسال هم در ایران باشم تا ببینم سال های آینده چه میشود.
- درمورد ولاسکو هم صحبت کنید، خیلیها روی این خصوصیت ولاسکو که روانشناس خوبی است اتفاق نظر دارند، نظر شما در این باره چیست؟
درست است؛ ولاسکو روانشناس بسیار خوبی است. زمانی که ما در لیگ جهانی در دیداری به پیروزی میرسیدیم و مردم جشن میگرفتند و وزیر به دیدن ما میآمد، پس از آن "ولاسکو" نیز با ما صحبت و بابت بردمان تشکر میکرد اما فردای آن روز به ما اخم میکرد و میگفت این بازی تمام شد و بازی دیگری را پیش رو داریم. او واقعا ذهن بازیکنان را آماده میکند و بخش بیشتر خودباوریای که در بازیکنان به وجود آمده است، به ولاسکو و ارتباطی که او توانسته با بازیکنان برقرار کند، مربوط میشود.
- گویا در ابتدای حضور ولاسکو در والیبال ایران نمیتوانستید با او ارتباط برقرار کنید اما رفته رفته این ارتباط برقرار شد، در این خصوص توضیح میدهید؟
سال اولی که "ولاسکو" به والیبال ایران آمد، سبک دیگری را با خود آورد. این در حالی بود که ما پیش از آن، با سبک "معدنی" و "گاییچ" کار کرده بودیم که سبک متفاوتی با "ولاسکو" بود. او همه چیز را ازجمله نوع گرم کردن و وزنه زدن را با آمدنش تغییر داد و بیشتر هم کار توپی و تکنیکی انجام میداد.
کمی درک سبک "ولاسکو" برای ما و از همه بیشتر برای من سخت بود ولی طی صحبتهایی که با "ولاسکو" داشتم و حرکتهایی که طی این دو، سه سال از وی دیدم، توانستم او را درک کنم و به گونهای به کار او ایمان بیاورم و مطمئن شدم اگر من خود را به مربیام بسپارم و هر چه او میگوید، انجام دهم ضرر نخواهم کرد. واقعا سال به سال هم شاهد نتیجه آن بودهام.
سال اولی که "ولاسکو" آمده بود، من در بازیهای آسیایی عملکرد خوبی نداشتم اما سال بعد از آن و در انتخابی المپیک بهتر شدم و عنوان بهترین مدافع مسابقات را نیز به دست آوردم و امسال نیز در لیگ جهانی بهترین مدافع روی تور شناخته شدم. به هر حال شاهد پیشرفت خودم هستم.
- تیم ملی مسابقات آسیایی را پیش رو دارد، ارزیابی شما از این رقابتها چیست؟
در این مسابقات کار بسیار سختی داریم. درست است که ما اکنون از نظر فنی به حدی رسیدهایم که تیممان قابل مقایسه با سایر تیمهای آسیایی نیست و اگر بخواهیم روی کاغذ حساب کنیم آنها به هیچ وجه نمیتوانند ما را شکست دهند اما به هر حال ورزش است و ممکن است اتفاقی مانند دیدار دوم مان برابر آلمان که روز ما نبود و نتوانستیم این تیم را شکست دهیم، بیفتد.
انتظاری که اکنون مردم از ما دارند، کارمان را سختتر کرده است ولی ما تمام تلاشمان را میکنیم. از این هفته وارد اردوهای تیم ملی میشویم و خود را برای رقابتهای آسیایی آماده میکنیم و تلاشمان را برای کسب عنوان قهرمانی خواهیم کرد. شاید این کمترین چیزی باشد که مردم ما را راضی میکند. ما باید در تمام بازیها صد درصد توانمان را بگذاریم تا به قهرمانی برسیم.
ما نباید مغرور شویم؛ مسابقات آسیایی شاید از لیگ جهانی هم برای خودمان و فدراسیون مهمتر باشد. معتقدم تکرار قهرمانی خیلی سختتر از قهرمانی است. ما دو سال پیش در تهران، قهرمان آسیا شدیم ولی اکنون تکرار آن بسیار سخت است، چرا که انگیزه تیمها مقابل ما باتوجه به نتایجی که در لیگ جهانی کسب کردیم و به عنوان پدیده مسابقات شناخته شدیم، دو برابر شده است. این تیمها مقابل ما قد علم میکنند. مانند انگیزهای که ما در لیگ جهانی برابر ایتالیا، کوبا، آلمان و صربستان داشتیم. پس مطمئنا در بازیهای آسیایی کار بسیار سختی خواهیم داشت ولی باتوجه به اعتماد به نفس و خودباوریای که لیگ جهانی به ما داد، میتوانیم از آن برای مسابقاتی که در آینده داریم، استفاده کنیم.
- سطح والیبال خوزستان را چطور میبینید؟
به نظر من علی پروین، رییس اسبق هیات والیبال استان کارهای بزرگی انجام داد و اکنون حضور بازیکنان خوزستانی در سوپرلیگ، دسته یک، تیم ملی ب و جوانان، ثمره کارهایی است که در زمان پروین در هیان والیبال استان انجام شد. زمان او تیمهای پتروشیمی بندرامام و لوله سازی را در سوپرلیگ کشور داشتیم که حضورشان موثر بود اما متاسفانه نمیدانم چه اتفاقی در والیبال استان افتاد که دیگر تلاشی برای داشتن یک تیم از خوزستان در سوپرلیگ نشد.
معتقدم داشتن یک تیم در سوپرلیگ باعث میشود، والیبال به آن استان یا شهرستان بیاید. وقتی تیم سوپرلیگی داشته باشیم، بازیکنان بزرگ ایران و خارجیهای لیگ به استان میآیند و تماشاگران آنها را میبینند و شاید روی جوانان و علاقه آنها تاثیر بگذارد. حتی این موضوع در بالارفتن سطح کیفی بازیکنان حرفه ای آن استان نیز موثر است.
چند روز پیش در مراسم تجلیلی که در استانداری برگزار شد، خدمت استاندار هم گفتم که نبود یک تیم از خوزستان در سوپرلیگ احساس می شود که وی قول داد تلاش خود را برای تشکیل یک تیم سوپرلیگی انجام دهد. به نظرم خوزستان واقعا به داشتن یک تیم در سوپرلیگ نیاز دارد. ما سرمایه های بسیاری در استان داریم و زیرساختهای آن هم فراهم میباشد که امیدوارم بتوانیم تیمهای خوبی داشته باشیم و ما هم بتوانیم در تیمهای استان خودمان کار کنیم.
- به نظر شما قهرمانان هر استان چقدر میتوانند در گرایش جوانان آن منطقه به ورزش تاثیرگذار باشند؟
ورزشکاران میتوانند به مردم شهرشان که به ورزش علاقه دارند، بدون این که در آنجا حضور داشته باشند انگیزه دهند. از زمانی که من در لیگ جهانی حضور داشتم، جوانان بسیاری در مدارس والیبال دزفول ثبت نام کردند، به حدی که برای ثبت نام تمام آنها جا نبوده است. این استقبال به ورزشکاران بر میگردد که چنین اقبال عمومیای را در شهرستانهای خود به وجود میآورند.
در مراسمی که چند روز پیش در دزفول با حضور بسیاری از مردم برگزار شد، اعضای تیم والیبال نوجوانان دزفول که از فیزیک خوبی نیز برخوردار بودند، نزد من آمدند و از من درخواست توپ داشتند. به نظر من، ما دیگر نباید دغدغه توپ داشته باشیم. من به آنها قول دادم که برای شان توپ بخرم که این کار را هم صد درصد انجام خواهم داد اما درنهایت ما باید قانون و بودجهای در این زمینه داشته باشیم که مختص به این موارد باشد. فکر نمیکنم قیمت خرید توپ والیبال برای هیات هزینه آن چنانی در بر داشته باشد که نتواند چنین امکانات جزیی را برای والیبالیستها فراهم کند.
- و سوال پایانی، سقف آرزوهای محمد موسوی رسیدن به کجاست؟
من دوست داشتم روزی بهترین مدافع دنیا شوم که به آن رسیدم. البته در مسابقات باشگاههای جهان نیز یک بار به این عنوان رسیده بودم. اکنون سقف آرزوهایم حضور در المپیک، انجام بازیهای خوب در آن و کسب مقامی در خور والیبال شأن ایران است.
منبع - ایسنا