آن شب جواب «رافا» و پسرهای سرخ لیورپول روشن بود: «یک هتتریک تیمی و بزرگترین بازگشت تمام فینالهای بزرگ تمام تورنمنتهای بزرگ تمام دوران». آن فینال جادویی 2 سال قبل در چنین روزهایی و در یکقدمی قلمروی آسیا برگزار میشد.
استانبول همیشه برای اروپاییان سمبل شرق اسرارآمیز بوده است اما اینبار هیچ نشانی از ترکها نبود؛ لیورپول بود و میلان. چهارشنبه 23 می 2007، (دوم خرداد 1386) همهچیز از نو آغاز میشود؛ چند قدم آنطرفتر از استانبول، در آتن؛ خاستگاه تمدن غرب. لیورپول و میلان دوباره خود را به میعادگاه قدیمی رساندهاند؛ فینال لیگ قهرمانان؛ از مسیری که بسیار به مسیر فصل 5-2004 شباهت دارد. گویی زمان برای 2 سال متوقف شده و حالا دوباره به جریان میافتد.
برای انتقام یا افتخار؟
وقتی شیر یا خط کردند، برخلاف فینال لیگ قهرمانان 2005 ، میلان بود که قرعه میزبان مجازی به نامش افتاد نه لیورپول. برلوسکونی برای نمایندهاش در مقر یوفا یک سفارش ویژه داشت: «ما سپید میپوشیم؛ مثل تمام فینالهای خوشیمن میلان من».
اگر لیورپول 2 سال پیش رنگ سرخ را از میلان ربود، اینبار روسونری (سرخ و سیاه)ها رنگشان را فدای بخت سپید کردند. پیشزمینه این اعتقاد که رنگ سفید برای میلان شانس میآورد به 5 قهرمانی از 6 قهرمانی جام باشگاههای اروپا بازمیگردد که آنها پیراهن مشهور راه راه سرخ و سیاهشان را در چمدانها گذاشتند و پیراهن سفید بر تن کردند که ایتالیاییها به آن «ماگلیا فورتوناتا» یا «پیراهن شانس» میگویند.
در فینال سال 1963 جام قهرمانان، «میلان سپید» با غلبه بر بنفیکا نخستین جام را بالا برد و همین اتفاق چهار بار دیگر در مقابل استهوا بخارست 1989، بنفیکا 1990، بارسلونا 1994 و یوونتوس 2003 تکرار شد.
البته «پیراهن شانس» 2بار هم بخت را از میلان برگرداند؛ 1995 وقتی آژاکس فان گال آخرین میلان کاپلو را به زانو درآورد و درست یک دهه بعد که لیورپول بنیتس، موج سرخ اسپانیایی را به اروپا معرفی کرد. باقی همه آن داستانهایی است که حول و حوش فینال جادویی استانبول ساخته شدند.
آخرینباری که میلان در یک بازی فینال لباس سنتیاش را بر تن کرد سال 1993 بود که نخستین جام سیمگون لیگ قهرمانان را به مارسی واگذار کرد و حتی اتهام تبانی فرانسویها هم نتوانست جام را به میلان ببرد.
در نقطه مقابل، پیراهن سرخ همواره برای لیورپول مترادف با موفقیت بوده است؛ همانطور که 2سال پیش در ترکیه چنین شد. 5 قهرمانی پسران آنفیلد در فینالهای 1977، 1978، 1981، 1984 و 2003 با لباس قرمز سنتیشان رقم خورده.
گرچه رشته خرافات رنگی در یک نقطه از هم میگسلد؛ فینال 1985 یا همان فاجعه هیسل بلژیک؛ زمانی که لیورپول برای دومینبار متوالی پا به فینال گذاشت و نه تنها جام را به یوونتوس واگذار کرد، که فوتبال جزیره هم بهخاطر مقصرشناختهشدن هولیگانهای انگلیسی در کشتار بیش از 80 هوادار یوونتوس تا سال 1998 از رقابتهای باشگاهی اروپا محروم شدند.
آیا میان آن شومبختی و حضور دیگرباره لیورپول در فینال 2007 رابطهای وجود دارد که این روزها حتی طیف وسیعی از دوستداران فوتبال انگلستان قهرمانی میلان را پیشبینی میکنند؟
بنیتس نگران تکخالهای میلان
ترس بنیتس را پیش از بازی فینال میتوان مشاهده کرد. او به شدت نگران استعدادهای ناب و تک خالهای میلان است. سرمربی «سرخهای اسپانیایی» - لقبی که در اروپا روی لیورپول بنیتس گذاشتهاند – میگوید: «پس از آنچه 2سال پیش به آن نائل آمدیم، باید حواسمان را حسابی جمع کنیم.
میلان یکی از آن خطرناکهاست. ما در مقابل تیمی بازی خواهیم کرد که در همة پستها قدرتمند است. آنها در دفاع خوب و در حمله عالی هستند و بازیکنانی مثل گتوزو و کاکا را دارند که در پستهایشان در جهان بینظیرند. بنابراین، نهایت احترام را برای تیم آنچلوتی قائل هستم. اما باید بگویم که لیورپول از 2 سال پیش خیلی قویتر شده».
«رافا» فاصله میان پیروزی بر چلسی تا سفر به آتن را با استراتژی انگیزه دادن به یکایک چهرههای کلیدیاش سپری کرده است. او هر روز در جریان تمرینات، روی یکی از بازیکنانی که احساس میکند بیشترین بهره را در فینال به تیم خواهند رساند، دست میگذارد و او را در مقابل دیگران به عرش میرساند. ابتدا نوبت «بودوین زندن» بود که تازه به اوج بازمیگردد و بعد «کیول»، «آلونسو»، «جرارد» و «رینا».
آنچلوتی، یکپارچه انتقام
در یک عصر گرفته و غمگین که ابرهای سیاه یکریز بر فراز میلان میبارند، خبرنگار انگلیسی مجلة هفتگی یوفا «کارلو آنچلوتی» سرمربی روسونری را کمتر از 24 ساعت پس از پیروزی خیرهکننده برابر منچستریونایتد و جشن شادی سنسیرو غافلگیر میکند و خاطرات فینال 2 سال قبل را که به شکست میلان برابر لیورپول در ضربات پنالتی انجامید، به یادش میاندازد.
اما او نه کاری به آسمان گرفته دارد و نه به خاطرات تلخ. کارلتو یکپارچه انتقام است. او با اشاره به پارچه نوشته عظیمی که تیفوسیهای سنسیرو به انگلیسی رویش نوشته بودند: «پیروزی از آن ماست»، آن را چنین تعبیر میکند:«تماشای بازی تیم تو آنطور که ما در نیمة اول دیدیم، آرزوی هر مربی است».
پشتبندش کارلتو میگوید: «در 45 دقیقه نخست در مقابل منچستریونایتد، ما فوتبال کاملی را به نمایش گذاشتیم». و به تفاوتهای میلان با قهرمان لیگ برتر اشاره میکند که چگونه میلان قدرت، سرعت و مهارت بینظیرش را به رخ منیو کشید.
کاکا از نگاه او مایة تفاوت بوده است؛ بهویژه وقتی که با حرکت خارقالعادهاش، دهمین گل خود را در لیگ قهرمانان این فصل به ثمر رساند. کاکا حالا در جدول گلزنان و شوتزنان لیگ قهرمانان با فاصله از رقبایی مثل کراوچ، رونالدو، نیستلروی، مورینتس و دروگبا پیش است.
از کارآگاه «فروتن» تا کارآگاه «درک»
«بهمن فروتن» و اظهارنظرهای عجیبش را همة شما میشناسید. او که هنگام فینال لیورپول ـ میلان 2005 به تازگی از آلمان بازگشته بود، به نقل از دوست آلمانیاش ـ که سردبیر مجلة روشنفکری فوتبال با نام «الف فرویند» یا «یازده رفیق» بود ـ به تساوی کشیده شدن دیدار 2 تیم که در نیمه اول با نتیجة 3 بر صفر به سود میلان تمام شده بود را حاصل بند و بست مدیران 2 باشگاه با هم و با بنگاههای شرطبندی در زمان استراحت بین 2 نیمه و در جایگاه ویژه ورزشگاه آتاتورک دانست.
فروتن در رسانهها حتی مکانیسم بند و بست را هم توضیح داد: «برلوسکونی در میلان بیش از 200 میلیون یورو بدهی بالا آورده بود و میدانست که از قبل اکثریت شرطبندان روی قهرمانی تیم او شرط بستهاند. تازه بساط شرطبندی در اروپا تا دقیقة 90 هر بازی ادامه دارد. در عوض، وضع مالی لیورپول مثل سایر باشگاههای بزرگ انگلیس توپ توپ بود.
کافی بود، مدیران لیورپول به همتای ایتالیاییشان ندا بدهند که روی قهرمانی لیورپول چند دهمیلیون یورو شرطبندی کند و آنوقت تغییر سرنوشت قهرمانی، بیش از 300 میلیون یورو را به خزانه برلوسکونی سرازیر میکرد.
همه میدانند که بنگاههای بزرگ شرطبندی مثل «ویل هیل»، «بت اند وین» و «666» انگلیسی هستند و رابطه تنگاتنگی با باشگاههای لیگ برتری دارند. حاصل این همکاری، قهرمانی لیورپول و نجات برلوسکونی از ورشکستگی، سود سرشار بنگاهها و ضرر جزئی میلیونها نفری بود که روی میلان شرط بسته بودند و البته بزرگترین کلاه از سر هواداران فوتبال واقعی برداشته شد».
حالا پس از 2 سال، در قلب انگلستان، «درک رائه» کارشناس لیگ قهرمانان سایت ساکرنت ـ معتبرترین سایت اختصاصی فوتبال در جهان - در همان ابتدای مقالهاش درباره پیشبینی فینال امسال لیگ قهرمانان مینویسد: «در حالی که بعضی هواداران لیورپول جلو افتادهاند و تیم خود را دارای بخت قهرمانی میخوانند، بعید میدانم رافا بنیتس خیلی از اینکه عمده شرطبندان، میلان را بخت اصلی دانستهاند، خوشحال باشد».
از زاویه نگاه یک آدم بدبین ـ یا شاید هم واقع بین ـ مثل «بهمن فروتن» یا «درک رائه» اینبار شانس قهرمانی میلان به این خاطر تضمین شده است که برلوسکونی برعکس 2 سال پیش که نخستوزیر ایتالیا بود، یعنی اعتبار کافی داشت و میخواست پول درو کند، حالا از صندلی صدارت پایین آمده و دوباره در پی اعتبار است. یا شاید لیورپول که در آستانه واگذاری به مالک آمریکایی کمپانی «ژیلت» است باید آخرین بدهیهایش را با شرطبندی روی قهرمانی رقیب صاف کند.
به همة اینها اضافه کنید، اظهارنظر صریح «سر آلکس فرگوسن» را که هفته پیش اعلام کرد: «من با اطمینان روی قهرمانی میلان در لیگ قهرمانان شرط میبندم. به مربی آنها کارلو آنچلوتی هم گفتم که هیچ راهی برای قهرمان نشدن شما وجود ندارد».
حالا به جای خندیدن به «تئوری توطئه» امثال فروتن، کمی هم به خودمان به عنوان هواداران سادهدل فوتبال بخندیم. کافی است کمی فکر کنیم و از خود بپرسیم که فرگوسن عمده ثروتش را از کجا آورده؟ بله، او دوست نزدیک سلطان قمار انگلیس یا همان سهامدار ایرلندی اکثر سهام منچستریونایتد پیش از آمدن گلیزر است که هر هفته به سرآلکس به عنوان پیشکش، نام اسب برنده را هدیه میدهد.
یک شعر شوکهکننده
«خورخه والدانو» شاعر فوتبال، به مناسبت فینال، شعری سروده؛ شعری که بسیار تلخ و انتقادی است. همبازی سابق مارادونا در جام جهانی86 و سرمربی و مدیرفنی سابق رئال مادرید که با رفتنش، ققنوسهای سپید به کبوترهایی بیآزار تبدیل شدند، موج اخیر نتیجهگرایی در فوتبال انگلستان به سردمداری 2 مربی لاتین به نامهای مورینیو و بنیتس را زیر سؤال برده است.
والدانو که چند کتاب «شعر فوتبال» منتشر کرده، اخیرا در روزنامه مارکا نوشته است: «فوتبال از احساسات موضوعی و پیشبینی شده تشکیل شده و در این فوتبال، آنفیلد شکستناپذیر است. اگر یک سوسیس به سر سیخ بزنی و بین این جماعت آویزان کنی، آنگاه ورزشگاه دیوانه میشود و مردم به تو خواهند گفت که چه هنری داری! به تو خواهند گفت: این دیگر یک سوسیس آویزان از سیخ نیست».
و ادامه میدهد: «چلسی و لیورپول عادیترین و اغراقآمیزترین نمونههای راهی هستند که فوتبال در حال پیمودن آن است؛ خیلی خسیس، خیلی حریص، خیلی تاکتیکی، خیلی فیزیکی و کاملا مستقیم». و سرانجام نتیجهگیری میکند: «روش زندگی مورینیو و بنیتس را رسانهها به همه جای دنیا پراکندهاند، در حالی که نگاه این 2 به هم حاکی از بیاعتمادی است.
اما آنها 2 چیز بیشتر ندارند؛ یک اشتهای قبلا سرکوبشده برای افتخار و دوم، نیاز برای تحت کنترل درآوردن همه چیز. و هر 2 مورد از یک عامل کلیدی نشأت میگیرند؛ هم مورینیو و هم بنیتس بازیکنانی ارضا نشده بودند. برای همین، تمام انگیزههایشان به سمت مربیگری کانالیزه شد. آنهایی که استعداد افتخارآفرینی بهعنوان یک بازیکن را نداشتهاند به استعداد بازیکنان هم اعتقادی ندارند.
آنها اعتقادی به تواناییهای فیالبداهه برای پیروزی در مسابقات فوتبال هم ندارند. خلاصه، بنیتس و مورینیو دقیقا از همان نوع مربیانی هستند که زمانی که خودشان میخواستند بازی کنند، به آنها نیاز داشتند». با این حساب، آیا فرق میکرد اگر چلسی به جای لیورپول به فینال میآمد؟ آیا فرقی میکند اگر لیورپول قهرمان شود یا میلان؟
فیلارمونیک آنچلوتی
آرمن ساروخانیان: میلان در 5 سال گذشته توانسته 4 بار به نیمه نهایی لیگ قهرمانان برسد و این سومین فینال باشگاه بزرگ ایتالیایی در همین مدت است. میلان که یکی از متهمین پرونده تبانی فوتبال ایتالیا بود، شروع بیسر و صدایی در لیگ قهرمانان داشت ولی قدم به قدم بهتر شد تا با 2 بازی به یادماندنی مقابل بایرن مونیخ و منچستریونایتد به فینال برسد.
میلان بخش بزرگی از این موفقیت را مدیون آکادمی پزشکی بینظیرش است که توانسته بازیکنان مسن این تیم را در اوج آمادگی نگه دارد و در روزهای پایانی فصل همیشه شادابتر از سایرتیمهاست. اما نکته دیگری که شکوفایی میلان مدل2007 را به تاخیر انداخت، جابهجاییهای ابتدای فصل بود.
پر کردن جای خالی شوچنکو، بهترین مهاجم سالهای اخیر باشگاه، کار آسانی نبود و هنوز هم هیچکدام از مهاجمین میلان قادر به این کار نشدهاند. مصدومیت پرشمار بازیکنان اصلی هم مزید بر علت شد تا این تیم در سریA و لیگ قهرمانان نتایج درخشانی نگیرد.
اما آنچلوتی با پافشاری بر ترکیب دلخواهش سرانجام توانست به هارمونی فوقالعادهای برسد.
اودو و یان کولوفسکی در سمت راست و چپ دفاع به خوبی جا افتادهاند و بازگشت نستا در این روزهای حساس کمک کرد تا ضعف دفاع میانی میلان پوشانده شود. مالدینی و کالادزه هم مدافعان باتجربهای هستند که این مجموعه را تکمیل میکنند.
راهکار دیگر آنچلوتی برای پر کردن جای شوچنکو، استفاده از آرایش 1 ـ 5 ـ 4 بود که حالا کاملا جا افتاده است. برلوسکونی، مالک باشگاه که همیشه عادت به دخالت در کار فنی تیم دارد، 2 سال قبل با انتقاد شدیدی از آنچلوتی خواسته بود که تیم را همیشه با 2 مهاجم به زمین بفرستد.
ولی مربی میلان وقتی در ابتدای فصل با آرایش 2 ـ 4 - 4 نتیجه نگرفت، با هوشمندی، تغییر سیستم داد. جیلاردینو، اینزاگی و روبن اولیورا هیچکدام در گلزنی موفق نبودند و به همین دلیل آنچلوتی تصمیم گرفت از کاکا به عنوان مهاجم دوم استفاده کند.
او در این نقطه واقعا درخشید و حالا با 10 گل زده، بهترین مهاجم لیگ قهرمانان محسوب میشود. آزادی عمل او و جابهجاییهای بیپایانش در عرض دفاع حریف، یارگیری مستقیم با او را غیرممکن میکند و منچستریونایتد در 2 بازی رفت و برگشت، راهی برای مهار او پیدا نکرد.
در خط میانی، بازیکنانی چون پیرلو، گاتوسو، آمبرو سینی و سیدورف به دلیل سابقه طولانی بازی در کنار یکدیگر، هماهنگی بینظیری دارند و حفظ توپ آنها هر حریفی را مجبور به عقبنشینی میکند. حالا باید دید پرسینگ لیورپول تا چه حد میتواند بر بازیسازی آنها تاثیرگذار باشد.
سیدورف و کاکا که توانستند بایرنمونیخ و منچستریونایتد را به خانه بفرستند و اگر بتوانند از چنگ یارگیری بازیکنان لیورپول فرار کنند، میتوانند راه پیروزی میلان را هموار کنند. میلان برای گرفتن انتقام 2 سال قبل، ابزار لازم را در اختیار دارد.
در فینال هم انتظار میرود بنیتس قبل از هر چیز به فکر گرفتن زهر میلان باشد. البته این روش مخالفان زیادی دارد و خورخه والدانو، ستاره سابق فوتبال آرژانتین و مدیر فنی سابق رئال مادرید، آن را موجب مرگ خلاقیت در فوتبال جهان میداند.
کی میدونه، چیمیشه؟
سعید اکبری: بازار کری داغ است و خورههای فوتبال از حالا برای بازی چهارشنبه بیقراری میکنند. چندتایشان به همشهری جوان گفتند درباره این بازی چی فکر میکنند.
عشقم میلان!
مهرداد میناوند: اهل پیشبینی نیستم؛ ولی میلان 2 بر صفر میبرد. من عاشق میلانم. دیوانة این تیم هستم. سال قبل که به حقش نرسید؛ امیدوارم این دفعه هم انتقام آن شکست را بگیرد و هم به حقش برسد. دوست دارم کاکا و سیدورف به لیورپول گل بزنند. جلوی سیدورف بازی کردهام؛ بدجور از او خوشم میآید.
فقط حیف که لیورپول به فینال رسید! ضعیف هستند، اگر چلسی یا رئال به جای این تیم بالا میآمد، بچهها محک جدیتری میخوردند! میلان رودست ندارد و به خاطر اینکه رنگ پیراهنش قرمز است تعصب خاصی روی این تیم دارم. اگر بشود با لیورپولیها کری میخوانم، البته اگر تیمشان حرفی برای گفتن داشته باشد.
لیورپول میزند
پویا امینی : خیلی حیف شد؛ دوست داشتم چلسی و بایرن مونیخ به فینال برسند. هر دو تیم را دوست دارم. حالا هم که لیورپول و میلان به فینال رسیدهاند، دوست دارم بازی قشنگ باشد. احساسم این است که لیورپول مثل دفعه گذشته قهرمان میشود.
در این تیم از بازی جرارد و پیتر کراوچ خوشم میآید. بازی فورواردهای دیگرشان را نمیپسندم. ای کاش «رابی فاولر» را توی ترکیب بگذارند؛ از بازیکنان مورد علاقهام است. اگر بگویم سر فوتبال با بچههای سینمایی یا خوانندهها کری ندارم دروغ گفتهام. غالبا همه طرفدار تیمهای مختلف هستند و زیاد هم برای هم کری میخوانیم.
شک نکنید میلان میزند
نیلوفر لاریپور : اصلا پرسیدن ندارد، چیزی که واضح است؛ لیورپول میبازد و میلان قهرمان میشود! شک نکنیدها. میلان خیلی راحت بازی را میبرد و انتقام شکست آن سال را میگیرد. باورتان نمیشود! برای خیلیها کری خوانده بودم.
اما میلان که باخت، آبروم رفت! امسال ولی کارشان تمام است. فقط دوست داشتم فینال بین میلان و چلسی برگزار میشد. چون لیورپول حریف قدرتمندی نیست! چلسی میآمد بالا، فینال خیلی زیباتر میشد. همه روی منچستر مانور میدادند که میرسد به فینال ولی خدایی این تیم چی دارد؟ از هیچ چیزشان خوشم نمیآید. مطمئنم که در فینال برای میلان، کاکا و اینزاگی گل میزنند و ما قهرمان میشویم!
عادل با ماست، مزدک با دشمن!
رضا جاودانی: یکی جرارد میزند یکی هم پیتر کراوچ. کاکا هم یک گل برای میلان میزند و در نهایت لیورپول 2 بر یک میبرد! میلان آن سال خوشگل باخت و امسال هم به امید خدا میبازد. فقط چی میشد به جای میلان، منچستریونایتد میرسید به فینال! آنوقت جوری آنها را شکست میدادیم که نگو.
آنها به خاطر قدرتشان در لیگبرتر قهرمان نشدند؛ بیشتر خوششانسی آوردند! راستش به هیچوجه فکر نمیکردم میلان برسد به فینال. چون منچستر شانسی شانسی خوب میبرد! رودررویی میلان و لیورپول، من و عادل (فردوسیپور) را جلوی مزدک میرزایی قرار داده. او با دشمنهاست و میبیند لیورپول چطور خوشگل میبرد!
میلان میبرد
مسعود دهنمکی:البته خیلی سخت است که بخواهم از فوتبال اروپا حرف بزنم. چون اگر وقت کنم فوتبال داخل را پیگیری میکنم. برایم خیلی مهم نیست چه اتفاقی در فینال لیگ قهرمانان اروپا میافتد. باور کنید پلیآف امسال برایم مهمتر بود.
من طرفدار تراکتورسازی هستم! حیف شد به حریفش باخت. در مورد فینال لیگ قهرمانان فقط بگویم میلان برنده است. با توجه به شناختی که از ایتالیاییها دارم میدانم فوتبالشان عالی است! از آنجا که خیلی بازیکنان میلان را نمیشناسم، بنویس علی دایی برایشان دو گل میزند! آخر هم دو بر یک میبرند.
فوتبال ایتالیا را دوست دارم
نیما مسیحا :حقیقتا خیلی اهل فوتبال نیستم. خیلی نمیتوانم مسابقات را پیگیری کنم. اما خبرش را دارم که لیورپول و میلان به فینال رسیدهاند. از بین این دو تیم میلان را میپسندم. چند تا از بازیهایش را دیدهام. این کاکا فوقالعاده است؛ یکجوری بازی میکند که آدم هی میگوید آفرین! بنده کلا طرفدار فوتبال ایتالیا هستم.
در همین راستا میلان 2 یا 3 تا به لیورپول میزند. خیلی دوست داشتم توتی هم در میلان حضور داشت؛ در این صورت تیمشان کامل میشد. بازیکن خوبی است. از دیدا گلر میلان هم بدم نمیآید. کلا از فوتبالیستها خوشم میآید! اگر وقت کنم حتما بازی را میبینم و کلی حال لیورپولیها را میگیرم.
آقا، لیورپول!
عادل فردوسیپور: بعضی از دوستان کری میخوانند ولی بنده، خیلی اهل کریخواندن نیستم. بچهها در زمین حرفشان را میزنند و انشاءالله وقتی میلان باخت، خود به خود جواب کریها داده میشود. من لیورپول را دوست دارم. اما دوست دارم منطقی پیشبینی کنم؛ به همین خاطر فکر میکنم بازی یک بر یک شود و در ضربات پنالتی، بچهها حریف را مغلوب کنند و مثل سال پیش، میلان را ناکام بگذارند.
بازیکن محبوب من یعنی رابی فاولر روی نیمکت لیورپول مینشیند و امیدوارم بنیتس به او بازی بدهد. فقط این را هم بگویم که دوست داشتم فینال بین منچستر–لیورپول باشد. اینطوری بازی جذابتر میشد. از تیم فرگوسن هم خوشم میآید.
با عادل کری دارم!
مزدک میرزایی: تا وقتی میلان هست چه کسی طرفدار لیورپول میشود؟! سر این بازی با عادل فردوسیپور کری دارم و خودش هم میداند که تیمش میبازد. این میلانی که من دیدم راحت قهرمان اروپا میشود. آنها 2بر یک لیورپول را میزنند؛ آن هم با گلهای کاکا و آندره پیرلو.
تک گل لیورپول را هم جرارد به ثمر میرساند. من طرفدار فوتبال ایتالیا هستم و دوست داشتم بازی فینال بین میلان و اینتر برگزار میشد. لیورپول که بلد نیست فوتبال زیبا بازی کند. دوست دارم پائولو مالدینی در ترکیب میلان باشد و خوش بدرخشد. عاشق بازی او هستم و اگر گل زد که چه بهتر.
انشاءالله میلان
علیرضا دبیر : از من نپرسید نتیجه چند چند میشود. همچنین نپرسید طرفدار کدام تیم هستی چون نه طرفدار میلانم نه طرفدار لیورپول. اما فکر کنم میلان میَبرد؛ چون سری قبل حق لیورپول نبود که قهرمان شود. الان میلانیها انگیزه بیشتری دارند و میخواهند انتقام آن شکست را بگیرند. نمیخواهم نتیجه را پیشبینی کنم اما دوست دارم هم کاکا گل بزند و هم جیلاردینو .
از جیلاردینو خیلی خوشم میآید چون چهرهاش نشان میدهد بازیکن مودبی است! همه اینها را گفتم که نشان بدهم این فینال خیلی فوقالعاده نیست. مثلا اگر چلسی و بارسا به فینال میرسیدند چقدر جذابتر میشد؛ این طوری ما هم برای شروع بازی لحظهشماری میکردیم.
اهمیت ندارد!
مسعود مرادی: شما فکر کنید من فقط یک تماشاگرم؛ یعنی نه روی رنگ خاصی تعصب دارم و نه تیمی. فوتبال نگاه میکنم چون دوست دارم از داوران خارجی چیزی یاد بگیرم. کلا خیلی مفید است و به نوعی یک کلاس آموزشی است. در مورد بازی فینال هم باید بگویم زیبا از آب درمیآید چون هر دو تیم، فورواردهای خوبی دارند.
کاکا و اینزاگی در میلان هستند و پیتر کراوچ هم آن طرف. فکر کنم گل اول بازی را کراوچ میزند، اما 70-60 دقیقه که منتظر بمانید، میفهمید آخرش بازی چند چند میشود! هر دو تیم مدعیاند و قدرت یکسانی دارند. اشتباهات تعیین کننده است ولی کلا به داوران توصیه میکنم بیشتر به کار داور بازی دقت کنند!
از رفتار آنچلوتی بدم میآید
رضا رویگری: هرچند عاشق کاکا هستم ولی دوست ندارم میلان، فینال را ببرد. از مربیای که بخواهد بازیکن خراب کند بدم میآید. متاسفانه کارلو آنچلوتی از آن دسته مربیانی است که یک وقتهایی بچهبازی درمیآورد و با ستارهها لج میکند. اما باز هم میگویم عاشق کاکا هستم؛ دیوانه کننده بازی میکند. ولی قلبا دوست دارم لیورپول نتیجه بگیرد. بنیتس سرمربی این تیم یک مرد فوقالعاده و محترم است. دوست داشتم به جای میلان، یک تیم اسپانیایی مثل رئال یا بارسلونا در فینال حاضر بود چون فوتبال آنها در مقایسه با ایتالیاییها لذتبخش است ولی حالا که میلان بالا آمده امیدوارم ببازد!
انگلیسیها موذیاند!
علی کفاشیان: انگلیسیها جنسشان خراب است! به همان دلیلی که همه میدانند. در سیاست موذیاند! ولی اگر فکر میکنید که اینها را گفتم به خاطر اینکه بعد بگویم میلان میبرد، سخت در اشتباه هستید! اتفاقا به نظر من فینال را لیورپول 2 بر یک میبرد و چند تا موقعیت صددرصد هم از دست میدهد.
آنها اعتماد به نفس زیادی دارند و تیمی را شکست دادهاند که راحت میتوانست میلان را ببرد. چلسی حریف کمی نیست. دوست دارم در این بازی کویت و جرارد برای لیورپول گل بزنند و تنها گل میلان را هم کاکا به ثمر برساند. حیف که بازیکن مورد علاقهام در فینال نیست. اگر رونالدینیو بود بازی خیلی قشنگتر میشد ولی بارسا در کمال بدشانسی حذف شد وگرنه حقش حضور در فینال بود.
کاکا آمادهترین است
محسن صفایی فراهانی: من طرفدار فوتبال زیبا هستم. در اینکه فوتبال انگلیس نسبت به ایتالیا خیلی قویتر و بهتر است، شکی نیست، اما این دلیل نمیشود که بگویم لیورپول میتواند میلان را شکست دهد. فینال، حساسیتهای خودش را دارد و هر دو تیم جام را میخواهند؛ چون نه لیورپول و نه میلان در لیگ کشورهایشان جام نگرفتهاند و این بهترین زمان برای جبران است. فکر کنم آمادهترین بازیکن زمین کاکا باشد. در بازیهای اخیر میلان عالی بوده. البته نباید از استیون جرارد هم گذشت. او جزو 4 هافبک برتر لیگ قهرمانان است. امیدوارم فینال، زیبا از آب دربیاید و تیمی که قشنگ بازی میکند، ببرد.
هنر کشتن خلاقیت
وقتی 2 سال پیش لیورپول پس از سناریوی عجیب فینال، فاتح لیگ قهرمانان شد، اکثرا آن را به حساب شگفتیهای توجیهناپذیر فوتبال گذاشتند ولی راهیابی دوباره این تیم به فینال، حتی مخالفان سرسخت این تیم را مجبور به رد این نظریه میکند. بنیتس با این موفقیت - که اوج آن بازی برگشت نیمه نهایی مقابل چلسی بود - ثابت کرد که رمز بقا در مسابقات حذفی را بهتر از هر مربی دیگری میداند. لیورپول در مرحله یک هشتم نهایی موفق شده بود بارسلونا، مدافع عنوان قهرمانی را کنار بزند و البته آن هم با گلهای زده بیشتر در خانه حریف به دست آمد.
اما ورای این حسابگری، تخصص بزرگ بنیتس از نظر تاکتیکی، خنثی کردن بازی حریفان است. این موضوع در رویارویی این تیم مقابل بارسلونا و چلسی به خوبی دیده شد که هر 2 تیم با وجود داشتن بهترین عناصر تهاجمی، با دیواری بسته روبهرو شدند. در بازی برگشت نیمه نهایی در آنفیلد، چلسی در طول 120 دقیقه تنها یک موقعیت گلزنی به دست آورد تا نتواند به گل سرنوشتساز خارج از خانه دست یابد و سرانجام در ضربات پنالتی حذف شد.
بنیتس برای رسیدن به این هدف، مجموعهای از بازیکنان دونده و تخریبی را در اختیار دارد؛ از ماسکرانو، محمد سیسوکو و یان آرنهریسه گرفته تا جرارد که وجه تخریبی بازیاش کمتر از جنبه خلاقانه آن نیست. در این تیم هیچ اثری از یک بازیکن فانتزی و یک شماره 10 واقعی مانند توتی دیده نمیشود و هر بازیکنی که به زمین میرود، بخشی از مأموریت خنثی کردن بازی حریف را بر عهده دارد. بدین ترتیب لیورپول برای رسیدن به گل – که هدف نهایی فوتبال است – از روشهای متعارف استفاده نمیکند و قبل از زدن ضربه نهایی، به فکر تضعیف و تخریب بازی حریف و فرسوده کردن اوست.
تیم بنیتس نسبت به فینال2 سال قبل استانبول که موفق شد شکست 0-3 نیمه اول مقابل میلان را جبران کند، قویتر شده است. رینا دروازهبانی مطمئنتر از دودک و پنالتیگیری قهار است.
زوج کاراگر و دنی اگر در قلب دفاع، پرانرژی و مطمئن هستند. در خط میانی، کاراگر و سیسوکو به جمع جرارد و ژابی آلونسو اضافه شدهاند و در خط حمله، درک کویت، کرگ بلامی و پیتر کراوچ مهاجمینی با قابلیتهای متفاوت هستند که هیچکدام در فینال قبلی حضور نداشتند.
بدین ترتیب دست بنیتس برای تغییرات تاکتیکی در جریان بازی کاملا باز است. این تیم عمدتا با آرایش 2-4-4 بازی میکند و گاهی به 3-3-4 تغییر سیستم میدهد.
ستاره فینال استانبول بیتردید جرارد بود که با کاریزمایش توانست این تیم به گل نشسته را برای بازگشت تهییج کند. او این بار در آتن هم فرمانده بنیتس درون زمین خواهد بود و باید دید مربی اسپانیایی از او در کدام نقطه از زمین استفاده خواهد کرد. حضور او در پست هافبک راست که با جناح چپ قدرتمند میلان و سیدورف تلاقی میکند، محتملتر است.