چند روز پیش در محل ساختمان اتحادیه2، مبلغ 200هزار تومان کارت هدیه به اهالی سینما اهدا میشد و ظاهرا کنارش افراد زیر برگهای که متنش علیه خانه سینما بوده را باید امضا میکردند. تشکیل خانه سینمای2 در روزهای پایانی دولت دهم از دیگر اقدامات سازمان سینمایی بوده که پیداست هدف و فلسفه تشکیل چنین تشکلی علاوه بر حفظ عقبه و پشتوانه در میان اهالی سینما، سهمخواهی از دولت آینده نیز هست.
خانه سینمای2 درحالی تشکیل شد که در آن نه کارگردان وجود دارد، نه فیلمبردار، نه تدوینگر و نه حتی بازیگر! حالا هم دوستان یادشان افتاده که میتوانند اصناف جداگانه و موازی درست کنند. دیروز هم آقای شورجه نوید تشکیل کانون کارگردانان قانونی را داد. مجمع عمومی هم قرار است همین فردا 14مرداد برگزار شود. فکر میکنید چه کارگردانهایی به فراخوان تشکیل چنین صنفی پاسخ مثبت خواهند داد؟ فکر میکنید از فهرست کارگردانهای شاخص، شناخته شده و معتبر سینمای ایران چند نفر حاضر میشوند زیر این سقف تازه جمع شوند؟
فکر میکنید دوستان نمیدانند اغلب کارگردانان شناختهشده سینمای ایران حاضر نخواهند شد در تشکلی دولتساخته حضور یابند؟ آنها قطعا این چیزها را بهتر از همه میدانند ولی مهم دامن زدن به اختلافها و ایجاد تشکلهای موازی صنفی است. دولت دهم تمامشده و کسانی که این سالها از خوان نعمت این دولت بهرهمند بودهاند برای حفظ وضع موجود نیازمند فضایی هستند که این روزها میکوشند آنرا طوری که به نفعشان است رقم بزنند. میماند نفع سینمای ایران که ظاهرا برای دوستان اصلا اهمیتی ندارد. بذر کینهای که در این سالها کاشته شده و حالا خوشههای خشماش بهثمر رسیده به احتمال قوی گریبان مدیران بعدی سینما را نیز خواهد گرفت.
در روزهایی که جواد شمقدری پست سازمان سینمایی را تحویل داده و احتمالا مشغول ساخت پروژه فاخر و پرهزینهاش است، باید شاهد تداوم دعواها و اختلافنظرها میان اهالی سینما باشیم. سیاست تغییر ریلگذاری که در 4سال اخیر به انهدام نهاد صنفی، از بین بردن وفاق میان سینماگران، ریزش شدید مخاطب، تعطیلی روزافزون سالنهای سینما و... انجامید، خوشبختانه به پایان خواهد رسید. ولی آنچه این روزهای آخر رخ میدهد کار مدیر بعدی سینما را دشوارتر و پیچیدهتر از چیزی که قبلا بهنظر میرسید، نشان میدهد. در این 4 سال اگر کسی مأموریت نابود کردن سینما را هم داشت بعید بود بتواند اینقدر خوب و تمیز کارش را انجام بدهد!