پس از گذشت روزهای تاریک و پردود اسارت، در سوم خرداد 1361 شهر از اشغال درآمد و خرمشهر ماند و نخلهای سوخته بی سرش.... خبر آزادی خرمشهر آنچنان شگفتآور بود که سراسر میهن را به وجد آورد.
فتح خرمشهر فتح خاک نبود، جبران تحقیر تاریخی یک ملت بود که صلابت خود را بار دیگر ثابت کرد. برای پی بردن به بزرگی این نبرد کافی است بدانیم که نیروهای متجاوز عراق پیش از نبرد سرنوشتساز آزادی خرمشهر به نیروهای خود دستور داده بودند که دفاع از خرمشهر را به منزله دفاع از بصره و بغداد محسوب کنند.
تجهیزات و امکانات دشمن نشان میداد که عراق خرمشهر را به عنوان نماد پیروزی خود در جنگ به حساب آورده و قصد داشته است به هر قیمت، این شهر را در تصرف نیروهای خود نگه دارد.
هنگامی که مرحله اول و دوم عملیات بیتالمقدس به پایان رسید و سربازان وطن در اطراف خرمشهر مستقر شدند، رادیوی رژیم بعثی، میکوشید در تبلیغات کاذب خود، حضور نیروهای عراق را در خرمشهر به رخ بکشد تا توجیهی برای ترمیم سرشکستگی خود پیدا کند. آزادی خرمشهر در زمانی کمتر از 24 ساعت، سبب شد که دیکتاتور عراق طعم زوال و تحقیر را برای نخستین بار حس کند.
شامگاه 27 اردیبهشت ماه است که به اهواز میرویم. 19 سال است توپخانهها و هواپیماهای جنگی از صدا افتادهاند و شاید نام خرمشهر هم از زبانها! من که چندان دوران جنگ را به یاد ندارم در هنگام آزادی دوباره خرمشهر یکساله بودم.
در فرودگاه اهواز هوای خاکآلود و آشنایی قبل از همه به استقبالمان میآید. حماسه مقاومت 34روزه مردم خرمشهر به یادم میآید بیتابی میکنم که ببینم خرمشهر را، آنان که در این حماسه شگفتانگیز نقش داشتهاند اسطورههای تاریخ این مملکتاند. شب را تا صبح با یاد جانفشانیهای سربازان گمنام میهن سپری میکنم و صحنههایی از فیلم «روز سوم» مدام از ذهن و نگاهم میگذرد.
یک شب را در هتل میگذرانیم. صبح شده اما آسمان پیدا نیست، غبار صبحگاهی افق را تاریک کرده اهواز را به سوی خرمشهر ترک میکنیم پس از گذشت دقایقی به پلی میرسیم که حتی برای من هم که این شهر را نمیشناسم نامآشنا و خاطرهانگیز است و خبر از رشادت مردمانی دارد که به یک باره خانه و کاشانه خود را در چنگ دژخیم دیدند.
وارد خرمشهر میشویم میخواهم خودم را به دست خاطرههای خرمشهر بسپارم. ایکاش میتوانستم فارغ از دغدغههای زمان همه خرمشهر را ببینم، میخواهم به خرمشهر ۶۱ سفر کنم و ساعتی در کنار مسجد جامع به تماشای شادی آنانی بنشینم که خرمشهر را به ساحل وطن رسانده بودند و شادیشان به وسعت تمام ایران بود. چه میشود کرد، اما این سفر ناممکن است و توفان غربت خرمشهر 86 افکارم را در هم میپیچد.
مسجد جامع خرمشهر، قلب شهر است که میتپد و تا بوده مظهر ماندن و استقامت بوده است. مسجد جامع خرمشهر، مادری است که فرزندان خود را زیر بال و پر گرفت و در بیپناهی پناه بود برای دلهای خسته.
آنگاه که خرمشهر به اشغال متجاوزان درآمد و مدافعان ناگزیر شدند به آن سوی شط کوچ کنند باز هم مسجد جامع، مظهر همه آن آرزوهایی بود که جز در بازپسگیری شهر برآورده نمیشد. مسجد جامع، هنوز هم چون مناره ای در کویر میدرخشد.
نقشهای ماندگار
نقشهای ماندگار دیوار مسجد جامع خرمشهر، آثار ناصر پلنگی، همزمان با سوم خرداد ماه، سالگرد آزادسازی خرمشهر پردهبرداری شدند. کار بازسازی این پنج اثر از فروردین ماه امسال از سوی خالق آنها آغاز شد و آخر اردیبهشت ماه به پایان رسید.
ناصر پلنگی، در سال 1361 این نقاشیها را در ابعاد سه در سه متر با تکنیک رنگ و روغن روی دیواره سیمانی مسجد جامع خرمشهر کشید و در آن خلوص، ایثار و فداکاری سربازان وطن و خانوادههای آنان در دوران اسارت و آزادی خرمشهر را به تصویر کشید.
خالق این آثار که سالهاست خارج از کشور زندگی میکند، برای بازسازی این نقشها به عنوان بخشی از میراث هنری به خرمشهر آمده است. خرمشهری که روزگاری عروس ایران بود، حالا چنین، تنها یادآور خاطرههاست. شهر نفس میکشد، زنده است، اما هنوز درد دارد و زخمی است.
به راستی توکیو، برلین یا لندن چند سال پس از پایان جنگ جهانی دوم و ویرانی کامل، زیباتر از قبل بنا شدند؟ خرمشهر شایسته بازسازی کامل بود. بازسازی ساختمانهایش و بازسازی روحیه مردمش. که هنوز ساختمانهایش نیمهکاره و روحیه مردمش زخمی است.
همه ایران، از مردم و مسئولانش همه در این باره بدهکارند و هنوز آن را نپرداختهاند.
صحبت درباره حماسه مقاومت خرمشهر با شاهدان عینی میتواند کامل شود.
محمد سمیرمی، از یاران شهید محمد جهان آرا سردار دلیر ایران است که حالا مسئولیت موزه خرمشهر را نیز بر عهده دارد. او نیز حماسه مقاومت را بار دیگر به یادمان میآورد و میگوید: همه ما به خرمشهریها و دیگر مناطق جنگ زده مدیونند.
لحن محمد نشان از ناملایمات دارد. «روزگاری مرفهترین مردم ایران در همین خرمشهر و آبادان بودند، اما الآن خیلیها را میشناسم که به نان شب محتاجند.»
حرفهایش زخم نگرانی را بر افکارمان مینشاند. عکاس روزنامه که دیدار اولش بعد از جنگ است و من که خرمشهر را هرگز ندیدهام احساسمان مشترک است، ما امروز مواجه با چه خرمشهری هستیم؟ صحبتهای محمد سمیرمی افکار مرا به هم ریخته است… .
بعد از صحبتهای او، به نظر میرسد بازار همان جایی باشد که بشود خود را به هیاهوی آن بسپاری و از خود بگریزی. اما گویا یاد شهیدان خرمشهر در تعقیب توست و امروز از آن گریزی نیست.
فرهان بهبهانی که مغازه گوشی موبایل فروشیاش را با عکسهای بزرگی از خرمشهر قبل از جنگ تزئین کرده میگوید: «دولت اگر میخواهد اشتغال ایجاد کند باید دست خود را کنار بکشد. به چهار تا جوان امکان بدهد بروند تجارت کنند.»
او در مورد بازسازی میگوید: «بازسازی خانه 7 میلیون خرجش شد، ۶۰۰ تومان بلاعوض و بقیه را وام دادند. الآن اغلب مردم خرمشهر تا خرخره به بانکها بدهکارند. چون نمیتوانند اقساطشان را بدهند. اصل و جریمه دیرکرد روی هم تلمبار میشود هر روز یکی از کسبه ورشکسته میشود. نمونهاش فروش همین مغازه که دیروز از صبح تا شب به 10 هزار تومان نرسید. وقتی مردم نان خالی به زحمت تهیه میکنند سراغ گوشی نمیآیند!
خرابیها هنوز ماندهاند
به دنبال یک مسئول میگردم تا پرسشهایم را پاسخ بگوید.
به گفته فرماندار خرمشهر، به دلیل اینکه هنوز بسیاری از املاک بدون مالک رها شدهاند و از طرفی عدهای نیز میلی به بازسازی ندارند، هنوز ۳۰ درصد خرابیهای زمان جنگ بهجا مانده است.
گشتی در شهر نشان میدهد کمبود امکانات رفاهی و تفریحی برای جوانان سبب شده که آنان به آینده چندان امیدوار نباشند.
محمدرضا آملازاده که بهتازگی به سمت فرمانداری خرمشهر منصوب شده، میگوید: نوجوانان و جوانان باید احساس آرامش روحی و روانی کنند و ما باید محیط زندگی سالمی برای آنان فراهم کنیم. ما هم متاسفیم که مسأله بازسازی آنطور که باید انجام نشده است.فرماندار اضافه میکند: باید به خرمشهر به دید دیگری نگاه بکنند. خرمشهر سالها از توسعه و پیشرفت عقب مانده است. ما در دوران جنگ حقی داشتیم که به جاهای دیگر رفته و در این دوران باید به خرمشهر بازگردد.
فرماندار خرمشهر امتیازهای بالقوه خرمشهر را برای ترانزیت ارزان بندری یادآور میشود و میگوید: خرمشهر نزدیکترین بندر به نقاط پرجمعیت کشور است. وجود راهآهن و راههای دسترسی متعدد هزینه ترانزیت کالای وارداتی را نسبت به بنادر دیگر پایینتر میآورد. اگر جنگ نبود قطعاً منطقه آزاد قبل از هر جای دیگر در خرمشهر تاسیس میشد. آنچه میتواند معیشت مردم خرمشهر را از بحران نجات دهد فعالیت بندری و تجاری است.
فرماندار خرمشهر اظهار امیدواری میکند که هرچه زودتر خرمشهر پر رونقترین بندر کشور شود.
یاد پایمردیها
اگر امروز در هر شهری به مزار شهیدان گذر کنیم و تاریخ نقش بسته بر قبرها را از نظر بگذرانیم، میبینیم که شهیدان روز سوم خرداد 60 چونان سپهری پرستاره میدرخشند.
امروز، همزمان با سالروز آزادی، ساماندهی مزار شهیدان خرمشهر به پایان رسید. ستاد بازسازی شهر خرمشهر در سال 1373 طراحی مزار شهدای خرمشهر را انجام داد که بر این اساس پیشنهاد شده بود که بر روی مزارها از سقف چادری استفاده شود.
این چادرها در سال 1375 نصب شدند اما چون چادرها نیاز به ستونهای بسیار بزرگی داشتند روی سطح مزارها با بتون پوشیده شد.گفته میشود که قبل از انجام کار از مزارها و موقعیت آنها فیلمبرداری شد و موقعیتشان را ثبت کردند.
با توجه به اینکه در نصب چادر، توجهی به اقلیم منطقه نشده بود، در سال 1376 باد چادر را برد که این اتفاق با شکایتهایی از سوی خانواده شهدا و مردم خرمشهر همراه شد.
ساماندهی مزار شهدای خرمشهر به بنیاد شهید و امور ایثارگران واگذار شد.
محمدرضا گروسی مدیرکل یادمانها و گلزارهای شهدا در مورد ساماندهی گلزار شهدای خرمشهر میگوید: 352 مزار شهید در گلزار شهدای خرمشهر وجود دارد و ساماندهی هر مزار شهید نزدیک به یک میلیون و 600 هزار تومان هزینه داشته است. معماری در فضاسازی گلزار شهدا مبتنی بر اقلیم، بافت و فرهنگ مردم آن استان است.
وقت وقت رفتن است و هوای شهر همچنان خاکآلود. صدایی ماندگار میآید «ایران ای سرای امید»، سرود پیروزی که این روزها از منارههای مسجد شهر یکی از بناهای استوار این سرزمین دوباره به گوش میرسد، بار دیگر به ما میگوید «ایران تو بمان». خرمشهر را ترک میکنیم. شاید روزی بیاید که امید کوبه در را دوباره بفشارد و خرمشهر بار دیگر سپیدی رخت عروس خلیج فارس بر تن کند.