آنها اگر خودرو داشته باشند ساعتها دنبال جای پارک میگردند و اگر نداشته باشند، سر صبح یا موقع برگشتن از کار برای سوار شدن به تاکسی و اتوبوس سر و دست میشکنند. آنها روزهای هفته را برای تعطیلات آخر هفته لحظه شماری میکنند و در آن روزها، بیشتر وقتشان را به خوابیدن میگذرانند. مخاطبان خاص این نوشته، آرزوی رفتن به سفرهای دور و دراز دارند ولی مشکلات اقتصادی پایشان را به شهرشان بسته است.
بهداشت 3جزء مهم دارد. انسان علاوه بر تأمین سلامت جسمی و اجتماعی نیاز به تأمین سلامت روانی دارد. سلامت روان عامل ایجاد تعادل بین محیط زندگی و نیازها و خواستههای انسان است. هیچ آدمی وجود ندارد که به همه خواستههایش برسد، نرسیدن یا دیر رسیدن به خواستهها بهدلیل حوادث و فشارهای روانی باعث میشود این تعادل به هم بریزد یا در معرض خطر قرار گیرد.
همانطور که میتوان برای سلامت جسم برنامهریزی کرد و سبک زندگی را تغییر داد، برای تأمین سلامت روان نیز باید آموزش دید، تلاش کرد و وقت صرف کرد. سفر به هر شکل آن، در تأمین سلامت روان تأثیرگذار است. حذف سفر برای مدت طولانی، سلامت روان را به خطر میاندازد. سفر مصداق توانایی لذت بردن از زندگی است. این توانایی و این امکان در سال گذشته از حدود نیمی از افراد جامعه گرفته شده است. این خصیصه یعنی آدم بتواند به جای نگران بودن برای آینده و ایجاد اضطراب در خود یا حسرت خوردن برای گذشته و ایجاد افسردگی در خود، بکوشد در زمان حال زندگی کند. سفر فراغتی برای زیستن در زمان حال است.
براساس آمارهای سازمان جهانی بهداشت افسردگی شایعترین نوع اختلالات روانی در جهان است؛ بهطوری که از افسردگی بهعنوان بیماری قرن نام میبرند. سفر ما را از استرسهای همیشگی موجود در محل کار و خانه دور میکند. طی سفر، بیشتر احساس راحتی و آرامش میکنیم و افکار پریشان و مضطرب از ذهن ما خارج میشوند.
در سال گذشته حدود نیمی از ایرانیها نتوانستهاند سفر بروند. سال گذشته وضعیت اقتصادی با تصمیمات نادرست اقتصادی دولت پیشین چنان برهم خورد و نابسامان شد که بسیاری مجبور شدند هزینههای اضافی را از سبد خانوار حذف کنند. در چنان شرایطی برای بسیاری از آدمها سفر گزینهای تجملی محسوب میشود؛ چنانکه برای 43درصد از خانوارهای ایرانی در سال گذشته سفر از سبد خانوار حذف شد.
مرکز آمار ایران نتایج طرح آمارگیری از گردشگران ایران در سال 91را منتشر کرد که بر این اساس در سال گذشته 43درصد از خانوادههای ایرانی هیچ سفری نداشتهاند و 67درصد از مسافران در خانه بستگان خود اقامت داشتهاند. جامعه هدف، شامل همه خانوارهای معمولی ساکن در مناطق شهری و روستایی کشور در سال 1391است.
همچنین بیشترین سفرهای با اقامت شبانه در فصل تابستان سال 1391، با هدف دیدار دوستان و بستگان (56درصد) و سپس با هدفهای گردش و تفریح (20درصد) و زیارت (15درصد) انجام پذیرفته است. سفرهای با اهداف فوق در مجموع 91درصد از سفرها را تشکیل داده است. حدود 9درصد از سفرها در فصل تابستان با اهدافی نظیر درمان، آموزش و خرید صورت گرفته است.از سوی دیگر بیشترین اقامتگاه اصلی مورد استفاده در سفرهای داخلی با اقامت شبانه خانوارها در فصل تابستان سال 1391، منزل بستگان و آشنایان با 67درصد، ویلا و آپارتمان اجارهای با 11درصد و ویلا و آپارتمان شخصی با 6درصد بوده است.
کسی از وضعیت سلامت این خانوارها خبر دارد؟ آیا تحقیقی درباره کیفیت زندگی این آدمها از پس زندگی کردن پشت چراغهای قرمز مکرر شهر، روزهای تکراری و کار پر اضطراب انجام شده است؟