قصهمون سهم ما رو به ما بده
سهم ما تنهایی و دوری بشه؟
فکرشو میکردی پاییز برسه؟
بزنه به باغ آشناییمون؟
قیچی غصهها تیزِ تیز بشه
برای شادیای دوتاییمون؟
فکرشو میکردی زود یخ بزنه
گلی که جوونه زد تو قلب ما؟
عشق دربهدرشده گریه کنه
ته ماجرا، یهگوشه بیصدا؟
ته قصه همیشه خوب نمیشه
بعضیوقتا قصه اینجوری میشه
قهرمان قصه گریه میکنه
سهمش از قصه، غم و دوری میشه
بگذریم هرچی که بود، دیگه گذشت
به خدا میسپارمت بهار من
باشی و نباشی، ریشهها داره
یاد تو در من و روزگار من
تصویرگری: سارا عصاره