جراحی او هزینه زیادی داشت که تاکنون او و خانوادهاش نتوانستهاند آن را تأمین کنند. به گزارش مهر او بهدلیل اینکه تحت پوشش بیمه درمانی نبوده، هماکنون خانهنشین شده است. کارفرمایش نیز از او حمایت نکرده است. هماکنون همسر و فرزندانش از او مراقبت میکنند. او ماههاست با زخم باز و درد فراوان دست و پنجهنرم میکند. حسین رستمی از کمر به پایین در وضعیت نیمه فلج به سر میبرد. او به همراه همسر، 3دختر و یک پسرش در منزل استیجاری زندگی میکند. حسین اهل روستای کوره دره یکی از روستاهای توابع مریوان است.
وضعیت نابسامان این کارگر ساختمانی نقاط ضعف سیستم درمان کشور را بیشتر گوشزد میکند. مراجعه کارگران آسیبدیده در حوادث ساختمانی به بیمارستانها همیشه منجر به بهبودی کامل آنها نمیشود. بهنظر میرسد درمان این مراجعان در حد تثبیت شرایط جسمی و زنده ماندن باقی میماند و جراحیهای تکمیلی برای بهبودی کامل آنها اعمالی است که به جیب بیماران و بیمه درمانی آنها بستگی دارد.
مرخص کردن کارگر ساختمانی بهدلیل بیپولی و نداشتن بیمه از بیمارستان بدون اینکه بهبودی حاصل شده باشد، نهتنها کار غیرقانونی بلکه کار غیرانسانی است.براساس قانون، کارفرما مسئول پرداخت حق بیمه سهم خود و کارگر بیمهشده به سازمان تأمین اجتماعی است و وظیفه دارد در موقع پرداخت مزد یا حقوق و مزایا سهم بیمهشده را کسر کند، سهم خود را بر آن بیفزاید و به سازمان تأدیه کند.
قانونگذار کارفرما را مکلف به پرداخت حق بیمه ماهانه کرده و سازمان تأمیناجتماعی نیز مرجع رسیدگیکننده بهصورت مزد و اسناد و مدارک کارفرما تعیین شده است. حال باید پرسید این کارگر ساختمانی به هر دلیلی که نتوانسته است حقش را از کارفرمایش بگیرد، آیا نباید نهادهای دولتی متولی، پیگیر احقاق حق او شوند؟ چطور امکان دارد از کنار چنین بیماری عبور کرد و برای او کاری انجام نداد.
مسئله این است که فردی در این کشور آسیب دیده است و نهتنها بیمههای درمانی که سیستم درمان کشور نیز او را فراموش کردهاند. کسی نیز بهدنبال یافتن کارفرمایی که او را بیمه نکرده است نمیرود.تکلیف چنین مصدومانی چیست؟ اگر رسانهای از آنها خبر نگیرد، سیستم درمانی حالی از آنها نخواهد پرسید؟