گیتی خامنه مجری سالهای دور برنامههای کودک و نوجوان در گفتگو با خبرنگار مهر درباره صفحههایی که در فیسبوک به نام وی ایجاد شده است، گفت: صادقانه بگویم که زیاد با شبکههای اجتماعی مجازی مثل فیسبوک مانوس نیستم و تنها در حد رفع نیاز از آنها استفاده میکنم. چون احساسم این است که این شبکههای مجازی محدوده امنی را که برای خودم درست کرده ام زیر سوال میبرند.
متاسفانه با استفاده نا به جا از این امکان رسانههای محدوده امن و شخصی افراد گاهی اوقات مخدوش میشود و احساس ناامنی، دلشوره و اضطراب برای افراد ایجاد میکند.
وی افزود: چند روز قبل از طریق یکی از دوستانم متوجه شدم که صفحهای در فیسبوک به نام من در حال فعالیت است. زمانی که خودم این صفحه را دیدم دچار احساسی متضاد و متناقض شدم.
البته میخواهم بر خلاف عادت معمول رفتار کنم و از فردی که این صفحه را برای من درست کرده تشکر کنم. من از این نظر خوش شانس بودم که شخصی که به نام من در فیسبوک فعالیت میکند به من محبت فراوانی داشته چون مشخص است برای درست کردن این صفحه وقت گذاشته و دنبال مصاحبهها و عکسهای من رفته و جواب محبت دوستان بزرگوار من را محبتآمیز و زیبا داده است و از این بابت هم حقی از من تضییع نشده است.
این مجری پیشکسوت تاکید کرد: در واقع این دوست بزرگوار با ایجاد این صفحه به من امکان دریافت پیامهای محبت و لطف دوستان و همراهان و مخاطبان قدردان دوران کودکی تا به امروز را داده است که هیچ وقت خودم را توانمند پاسخگویی به این همه محبتشان ندیده ام. اما مسئله دیگر این است آیا اصلا استفاده جعلی از هویت دیگران برای برقراری ارتباط های گسترده در فضاهای مجازی صحیح است؟
راهاندازی صفحه فیسبوک به نام من از سر حسننیت بوده اما...
خامنه با اشاره به اینکه نباید این حسن نیت با وارد شدن به حریم شخصی افراد همراه باشد، متذکر شد: اما این احساس یکی از حس های من در مواجه با این اقدام است.
درست است دوستی که به نام من این صفحه را درست کرده حسن نیت داشته است اما آیا این عمل بازی با احساسات پاک دوستانی که به این صفحه مراجعه میکنند و فکر میکنند این صفحه واقعا مربوط به من است و توسط من اداره میشود، نیست؟ آیا این کار باعث بی اعتماد کردن آنها نسبت به برقراری ارتباطهای عاطفی میان آنان و دیگران نمیشود؟
این مجری که در دهه 60 برنامه کودک تلویزیون را اجرا میکرد، اظهار کرد: من به حسن نظر بسیاری از دوستان اعتقاد دارم، اما افرادی هم هستند که از این حسن نیت برخوردار نیستند و با راهاندازی یک صفحه بدبینانه و گاه غرض ورزانه، افکار و نقطه نظراتی را به کسی نسبت می دهند و باعث شکل گیری تصورات نا به جایی در ذهن مردم میشوند.
آیا حالا که ما از چنین امکان ارتباطی فوق العادهای برخورداریم باید از آن برای زدن ضربهها و زخمهایی گاه آنچنان عمیق بهره ببریم که نه گذشت زمان و نه هیچ مرهم دیگری قادر به کم کردن درد و شدت آن نباشد! گاهی اوقات دلم به درد می آید وقتی شاهد این هستم که افرادی نقاط ضعف دیگران را پررنگ می کنند و برخی آبرو و حریم محترم انسانها را از این طریق به بازی میگیرند.
کارگردان مستند "آبی تر از آسمان" یادآور شد: شاید بتوان ادعا کرد یکی از دلایلی که بعضی افراد با حضور در حیطه شخصی دیگران به چنین اقداماتی دست میزنند این است که افراد در جایگاههای خودشان امکان بروز و ظهور استعدادها و توانمندیهایشان را نمییابند.
اتفاقاتی از این دست و استفاده از نام افراد شناخته شده در شبکه های اجتماعی به این دلیل رخ می دهد که جوانان دوست دارند مطرح و کشف شوند اما آنقدر به این جوانان بها داده نشده که دوست دارند خودشان را به جای کس دیگری بگذارند و از این طریق مطرح شوند و حرف دلشان را از زبان یک شخص مطرح بر زبان بیاورند. بنابراین ترجیح می دهند با نام یک فرد شناختهشده خودشان را نشان دهند.
حرمت و شخصیت حقوقی دیگران را از بین نبریم
وی ادامه داد: آنچه من میخواهم به آن اشاره کنم، جایگزینی شخصیتها به جای دیگران است. آنچه دل من را به درد میآورد این است که انسانی که صاحب حرمت و شخصیت حقیقی و حقوقی است به دلایلی حاضر به جا به جایی موقعیت ارزشمندش با انسانی که درست مثل او و به اندازه او صاحب حرمت و هویت است میشود؟ و وقتی کمی با تامل به این دلیل فکر میکنم، به نوعی همه کسانی را که در شکل دادن به خطوط فکری جامعه سهیم هستند در این زمینه مقصر میبینم.
وقتی ما در فضایی زندگی میکنیم که تنها کسانی دیده میشوند که امکان حضور جلوی دوربین را دارند و تنها صدای کسانی شنیده میشود که امکان بهرهگیری از میکروفونها را دارند، پس طبیعی است که انتظار داشته باشیم افرادی که خود را محق تر و با استعدادتر می دانند برای فرو نشاندن احساس تلخ ناامیدی و دلزدگیشان، هویت و شخصیت قابل احترام خودشان را با دیگری که از این امکان بیشتر بهره برده، تعویض کنند، هر چند که این تبدیل و جا به جایی فقط در یک فضای مجازی و برای مقطعی محدود امکان پذیر باشد.
خامنه با اشاره به تصویری که از هنرمندان توسط رسانه ها در جامعه شکل گرفته است، گفت: من به خودم اجازه نمیدهم از زبان دیگر دوستان نقطه نظری را عنوان کنم، اما نقطه نظر شخصی من این است که وقتی در بخش قابل توجهی از نشریات تنها اهمیت مدل ماشین و لباس و چهره افراد شناخته شده وسیله وقت گذرانی جوانان میشود و اینگونه اذهان جوانان را درگیر رنگ و لعاب و کلوز آپهای غیر واقعی از زندگیای غیر واقعی میکنند باید هم شاهد اینگونه جابجایی ها باشیم.
این هنرمند متذکر شد: با ورود تکنولوژی قرار بوده انسانها مجهزتر شوند و از آن بهره برداری کنند اما گویا حاصل کمی متفاوت بوده است و در اصل انسانها به اسارت ماشینیسمی درآمده اند که قرار بوده در خدمتشان باشد. اگر در کنار بهره گیری از تکنولوژی، اخلاقیات ما افت کند نمی توانیم امیدوار باشیم که آبرو، حیثیت و اعتبار کاری مان نیز حفظ شود. از همین حالا به وضوح نشانههایی از کمرنگ شدن اهمیت "حریم خصوصی" در اذهان نسل جوان دیده میشود.
جدیدا در مقالهای خواندم که در آمارهای ما حدود ۵۵ درصد نوجوانان اطلاعات شخصیشان را در اختیار افرادی که نمیشناسند قرار دادهاند. این اطلاعات شامل تصاویر و حتی توصیفات جسمی بوده است.
در همین حال بیش از نیمی از آنها پیامهایی گروهی را برای مجموعهای از دوستان که بیش از ۵۰۰ نفر بودهاند ارسال کردهاند و این کار را با اطلاع از این موضوع انجام دادهاند که هر یک از این ۵۰۰ نفر میتواند آن را برای تمام شبکه دوستانش ارسال کند.
وی با گلایه از استفاده نادرست جوانان از تکنولوزی گفت: شاید اینطور به نظر برسد که ما موضوع آفت استفاده نادرست از شبکههای مجازی را به طرز اغراق آمیزی بزرگ میکنیم و توابع منفی آن را بیشتر از آنچه هست تخمین میزنیم، اما من فقط درباره زمان حال فکر نمیکنم، من به آینده نه چندان دوری فکر میکنم که فردیت و هویت واقعی آدمها در سایه شخصیت مجازی آنها رنگ ببازد و گم شود و بعد از این شاهد انسانهای مجازی، مذهب مجازی، عشق های مجازی و درونیات مجازی خواهیم بود که به این ترتیب دیگر پیدا کردن یک موقعیت و شخصیت واقعی مشکل می شود.
نگذاریم تکنولوژی باعث افت اخلاقیاتمان شود
وی یادآور شد: چند روز قبل که در منزل مشغول نوشتن بودم متوجه شدم چند نفر از همسایگانم در آسانسور گرفتار شده اند. بنابراین با 125 تماس گرفتم و اطلاع دادم. خوشبختانه دوستان آتش نشانی به سرعت خودشان را به محل رساندند. من از اقدام این دوستان بسیار قدردانی کردم و بعد از آن هم با آن مرکز تماس گرفتم و از احساس مسئولیتشان و اینکه چقدر خودشان را سریع به محل رساندند تشکر کردم.
امروز از همین مرکز با من تماس گرفتند تا از قدردانی من تشکر کنند. دوستی که برای تشکر از قدردانی من تماس گرفته بودند با من درد دل کرد از اینکه گاهی هموطنان ما همین سپاسگزاری کوچک را هم از هم دریغ میکنند، با اینکه گاهی تنها دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن به متعهد شدن بیشتر آدمها به انجام وظایفشان و گسترش خوبیها کمک میکند.
این مجری باسابقه اشاره کرد: آدمها میخواهند دیده شوند، حتی گاهی اگر به جهت اخلاقی و شخصیتی در حد نازلی باشند. اما آیا مطرح شدن به هر شیوهای، همان چیزی است که ما به دنبالش هستیم. حتی اگر موجودی که موفق به معرفی اش شده ایم، هویت واقعی نداشته باشد و صرفا دستآویزی باشد برای فرار از دنیایی که در آن زندگی می کنیم.
جوانان یا میخواهند هنرپیشه و مجری شوند یا از ایران بروند
خامنه درباره هدفهای نامشخص نوجوانان در این روزگار گفت: بسیاری از دوستان نوجوان و جوانی که من این روزها با آنها برخورد میکنم در پاسخ به سوال من درباره هدفهای مهم آینده، یا میخواهند هنرپیشه و مجری شوند و یا زندگی در دیاری دیگر را مدّ نظر دارند. آیا اینکه این آرزو غایت آرزوهای بسیاری از آینده سازان فردای مملکت ماست به ما یک هشدار جدی نمیدهد!؟ آیا ما به همه چیز به میزانی که باید بها داده ایم، نه کمتر یا بیشتر!؟ دیده شدن، شناخته شدن، حتی به قیمت از دست رفتن تمام حریمهای خصوصی؟
وی تاکید کرد: وقتی در فضای مجازی تمام زوایای زندگی ما در معرض دیده شدن و قضاوت، آن هم از نوع مجازی اش قرار میگیرد، ما دچار وسواسهایی میشویم که بیشتر تکیه به برآورده کردن نیازها و خواستههای دیگران از ما دارد، به این ترتیب ما شاهد این هستیم که انسانها برای تطابق خودشان با خواستههای به حق یا ناحق جامعه یا به اصطلاح دنیای پیشرفته تلاش میکنند از قالبهایی که اکثریت از آن پیروی میکنند، تبعیت کنند.
خامنه در پایان اظهار کرد: به همین دلیل شما این روزها در کوچه و خیابان افرادی را میبینید که شکل ظاهری، لباس پوشیدن و حتی شیوه صحبت کردن و مشی اجتماعی شان شبیه به هم شده، آن هم با وجود داشتن پس زمینه ها، خانوادهها و موقعیتهای فرهنگی متفاوت و به همین شکل رفته رفته همه تفاوتها و ویژگیهای خاص و منحصر به فرد افراد از بین میرود و در الگوی مجازی که دیگران به آن شکل دادند ذوب میشود و این سناریوی بدبینانه و در صورت هشیار نبودن، واقع گرایانهای است که باید برای آینده رقم زد.