هماکنون که در ابتدای سال سوم اجرای سند چشمانداز قرار داریم، برای ارزیابی نحوه حرکت اقتصادی کشور به سمت اهداف سند چشمانداز، مقایسه روند حرکت اقتصادی ایران با کشورهای همسایه و کشورهای منطقه خاورمیانه مطمئناً بسیار مفید خواهد بود.
در این گزارش با استفاده از آخرین آمار صندوق بینالمللی پول درباره کشورهای منطقه خاورمیانه (Regional economic outlook : Middle East and Central Asia) که در ماه جاری میلادی منتشر شده، به بررسی و مقایسه وضعیت اقتصادی ایران با سایر کشورها پرداختهایم.
در این گزارش، آمارها و شاخصهای اقتصادی ایران با کشورهای آذربایجان، بحرین، عراق، قزاقستان، کویت، عمان، قطر، عربستان، سوریه، ترکمنستان، امارات، افغانستان، ارمنستان، گرجستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان، یمن، اردن، لبنان و پاکستان مقایسه شده است.
آمارها نشان میدهد کشورهای بزرگ و رو به توسعه منطقه همچون امارات، پاکستان، و عربستان با سرعت بسیار بیشتر و مطلوبتری از ایران راه توسعه اقتصادی را میپیمایند و تداوم این روند در سالهای آینده به معنای نرسیدن به اهداف سند چشمانداز است.
نوسانات رشد اقتصادی ایران در سالهای اخیر، پیشبینی رشد سالهای آینده را دشوار ساخته است. بر اساس گزارش صندوق بینالمللی پول، متوسط رشد اقتصادی ایران در سالهای 1998 تا 2002 معادل 2/4 درصد بوده که از متوسط 9/3 درصد رشد اقتصادی خاورمیانه و آسیای میانه بیشتر است.
اما رشد اقتصادی ایران از سال 2004 تاکنون از متوسط رشد کشورهای منطقه عقب افتاده است. در حالی که رشد اقتصادی منطقه خاورمیانه و آسیای میانه در سالهای 2004، 2005 و 2006 به ترتیب 6، 2/6 و 5/6 درصد بوده، رشد اقتصادی ایران در همین سالها به ترتیب به 1/5، 4/4 و 3/5 درصد رسیده است.
از این رو، مشخص است که با این روند رشد اقتصادی، ایران نخواهد توانست از کشورهای منطقه پیشی بگیرد و حتی عقب نیز خواهد افتاد.
رشد بخش غیرنفتی
در اقتصادهای نفتی خاورمیانه، رشد تولید ناخالص داخلی بخش غیرنفتی به عنوان مهمترین شاخص در حرکت به سمت کاهش وابستگی به نفت، از اهمیت فراوانی برخوردار است.
ایران از لحاظ رشد ارزش افزوده بخش غیرنفتی در چند سال گذشته در میان بیش از 20 کشور منطقه در رتبههای میانه قرار داشته است.
البته روند نزولی ایران در این شاخص، قابل ملاحظه است. در حالی که در فاصله سالهای 1998 تا 2002 ایران با متوسط رشد 7/4 درصدی بخش غیرنفتی دارای پنجمین رشد بالا در منطقه بود، در سال 2006 با وجود افزایش رشد این بخش به 8/5 درصد، به علت سرعت بالاتر رشد کشورهای رقیب ایران در رتبه یازدهم منطقه جای گرفته است.
متوسط رشد بخش غیرنفتی کشورهای منطقه خاورمیانه در سال گذشته 1/7 درصد بود که نسبت به رشد 8/5 درصدی ایران، قابل ملاحظه است.
تولید ناخالص داخلی
ایران از لحاظ ارزش اسمی تولید ناخالص داخلی دومین قدرت اقتصادی منطقه پس از عربستان محسوب میشود. البته این یک مقایسه کاملاً سطحی محسوب میشود چرا که شاخص مهمتر سرانه تولید ناخالص داخلی است که ایران از این لحاظ به علت جمعیت بالاتر در مقایسه با کشورهای همسایه، در وضعیت مطلوبی قرار ندارد.
به عبارت دیگر با وجودی که ایران از لحاظ تولید ثروت در رتبه دوم منطقه قرار دارد، اما این حجم تولید ثروت به نسبت جمعیت کشورمان رقم بزرگی نیست و هر شهروند ایرانی از این تولید ثروت حجم به مراتب کمتری از شهروند مثلاً قطری یا کویتی میبرد.
صندوق بینالمللی پول ارزش اسمی تولید ناخالص داخلی ایران در سال 2006 را 5/212 میلیارد دلار اعلام کرده که پس از تولید ناخالص داخلی 348 میلیارد دلاری عربستان، بزرگترین رقم در منطقه محسوب میشود.
بدهیهای دولت
ایران از لحاظ شاخص «نسبت بدهی دولت به تولید ناخالص داخلی» در میان کشورهای منطقه وضعیت مطلوبی دارد و در سالهای اخیر همواره کشورمان یکی از کمترین میزان بدهیها را داشته است.
همچنین نسبت بدهیهای دولت به تولید ناخالص داخلی در سالهای گذشته روند مستمر نزولی داشته است و این نسبت از 4/26 درصد تولید ناخالص داخلی در سالهای 1998 تا 2002 به 6/19 درصد در سال گذشته میلادی کاهش یافت.
افزون بر این، نسبت بدهیهای دولت ایران به تولید ناخالص داخلی در چند سال گذشته از متوسط بدهیهای کشورهای منطقه کمتر بوده است.
مبادلات خارجی
ایران از لحاظ حجم مبادلات تجاری در رتبه سوم خاورمیانه پس از عربستان و امارات جای خوش کرده است، با این تفاوت که رشد مبادلات تجاری این دو کشور با سرعت بسیار بیشتری نسبت به ایران در حال افزایش است.
ارزش صادرات ایران در سال 2006 به 3/77 میلیارد دلار و ارزش واردات به 8/64 میلیارد دلار رسید؛ حال آنکه امارات در همین سال 157 میلیارد دلار صادرات و 123 میلیارد دلار واردات داشته است و این ارقام در عربستان به ترتیب 220 و 120 میلیارد دلار بوده است.
تراز حساب جاری
شاخص تراز حساب جاری، از دیگر شاخصهای مهم در بررسی نحوه عملکرد مبادلات خارجی یک کشور محسوب میشود.
مثبت بودن این شاخص (مازاد حساب جاری) به منزله فزونی صادرات کالا، خدمات و سایر مبادلات مالی از کشور نسبت به ورود این اقلام به کشور است. تراز حساب جاری ایران در سالهای اخیر همواره با مازاد مواجه بوده و نسبت مازاد حساب جاری به تولید ناخالص داخلی ایران در سال 2006 به 7/6 درصد رسید.
این رقم در کشورهای منطقه خاورمیانه و آسیای میانه به طور متوسط 5/14 درصد است. البته اکثر کشورهای منطقه خاورمیانه به علت صادرات حجم عظیم نفت، همواره از مازاد تراز حساب جاری قابل توجهی برخوردار هستند. اما کشورهایی مثل لبنان، اردن، تاجیکستان، گرجستان و قرقیزستان که عمدتاً واردکنندهاند با تراز منفی مواجهند.
رشد نقدینگی
رشد نقدینگی که در 2 ساله اخیر توجهات محافل سیاسی و کارشناسی را به خود جلب کرده است، یک بیماری دیرینه در اقتصاد ایران به شمار میرود.
آمارهای صندوق بینالمللی پول حاکی از آن است که از سال 1998 تاکنون رشد نقدینگی در ایران همواره از متوسط رشد نقدینگی کشورهای منطقه بالاتر بوده است.
رشد 1/27 درصدی نقدینگی در ایران در سالهای 1998 تا 2002 تقریباً 2 برابر متوسط رشد نقدینگی کشورهای منطقه بود.
اما این فاصله در سالهای اخیر کاهش یافت و با افزایش شدید درآمدهای نفتی کشورهای منطقه، رشد نقدینگی در دیگر کشورها نیز آهنگ سریعتری به خود گرفت و سال گذشته این رشد در آذربایجان به 80 درصد، در قطر به 47 درصد، در عربستان به 19 درصد، و در کویت به 21 درصد رسید؛ حال آنکه این رقم در پایان سال 2006 در ایران 3/34 درصد اعلام شد.
نرخ تورم
ایران همواره یکی از بالاترین نرخهای تورم را در سطح منطقه داشته است.
نابسامانی ساختار اقتصادی ایران که درد مزمنی به نام تورم را به دوش میکشد، همیشه یکی از دغدغههای دولتمردان کشور بوده و با وجود مهار محسوس تورم در سالهای اخیر، به نظر میرسد با اثرگذاری رشد بالای نقدینگی به تدریج نرخ تورم آهنگ صعودی به خود گرفته است.
صندوق بینالمللی پول نرخ تورم ایران در پایان سال 2006 را 9/11 درصد اعلام کرده که از متوسط 3/7 درصدی کشورهای منطقه بالاتر است.
برآورد نرخ تورم در ایران در سال جاری میلادی نیز رو به بالا و 6/17 است، حال آنکه این نرخ در سایر کشورهای منطقه 9/8 درصد پیشبینی شده است.