تو: من هم اگر شکل او بودم همین کار را میکردم.
ما: خوشبهحالش!
حقیقت نسبی!
کاش ما میدانستیم که زیبایی یک حقیقت نسبی است.
سقراط میگوید آنقدر در مورد زیبایی کم میداند که نمیتواند بگوید زیبایی به خودی خود چیست؟
توصیف زیبایی در بین انسانها اشکال مختلفی دارد. یعنی هر فرد برای تعریف زیبایی، معیار ویژهای دارد. برای همین زیبایی تا حد زیادی سلیقهای به نظر میرسد و افراد مختلف گاهی با اختلاف سیلقهی زیاد، در مورد زیبایی نظر میدهند.
شاید برای همین است که آناتول فرانس میگوید: «به عقیده من، هرگز به درستی نخواهیم دانست که چرا یک شئ زیباست.»
من زشت نیستم، نوجوانم
یک روز از خواب بیدار شدم و دیدم دلم میخواهد تنها باشم. دلم میخواهد بیشتر به من گوش بدهند، مرا ببینند. بعد رفتم تا خودم را در آینه نگاه کنم، در آینه من نبودم. یک نفر با دماغ و صورتی جوشزده و بیقواره ایستاده بود. وقتی هم که حرف زد، صدایش خیلی ناجور بود.
نفهمیدم چرا درست همین جا که تصمیم گرفتم خودم را درست نگاه کنم و دلم خواست که دیگران هم نگاهم کنند، همه چیز عوض شد؟
دکتر نادر بلوچ نژاد، روانشناس و مشاور در این باره به دوچرخه میگوید: «بچه تا زمانی که کودک است خیلی چیزها برایش وجود ندارد، مثل شخصیت فردی و اینکه من وجود دارم و...
در نوجوانی، کودک دیروز میرود سراغ استقلالطلبی و بهطور عادی و طبیعی اولین نکتهای که توجهاش را جلب میکند، ظاهرش است.
یعنی میخواهد بهعنوان یک فرد انسانی که شخصیت دارد، شعور دارد و جایگاه دارد، به او و عقایدش توجه شود. دراین نقطه، اول متوجه وجود خودش میشود و اگر تا به حال خودش را در کنار بقیهی مسائل زندگی میدیده، حالا بهعنوان من وجود دارم و من هستم به جسمش هم نگاه میاندازد.»
بهگفتهی این روانشناس، اهمیت دادن فرد به اینکه دیگران دربارهی ظاهرم چه نظری دارند، مقدمهی توجه به خود است. گاهی میپرسند ما ابروهایمان تا به تا نیست؟ دو تا چشممان یک جورند؟ و... این نشان دهندهی آغاز استقلال و توجه به خود و اثبات وجود خود است. بعضیها با توجه به عوامل محیطی وتربیتی، به بخشی از ظاهر بیشتر توجه میکنند، مثلاً مدل مو یا لباس و... برایشان مهمتر است.
بالأخره زیبا میشوم
من که خوابیده بودم و شاید داشتم بازی میکردم این پیچکهای نافرم و کجوکوله یک شبه از کجا آمدند و مرا زیر برگهایشان پنهان کردند؟ باید آنها را کنار بزنم، باید خودم را نشان بدهم.
بلوچنژاد میگوید: «بحران دیگر نوجوانی، این است که با حجمی از تغییرات مواجه میشویم که در هیچ دورهای از زندگی(البته جز نوزادی که روند سرعت رشد زیاد است)، این تغییر وجود ندارد. وقتی رشد جسمی چنین سرعتی پیدا میکند بعضی از بخشهای بدن زودتر یا سریعتراز بقیهی بخشها دچار تغییر میشوند و به مرور زمان، این متعادل میشود. مثلاً هنگامیکه هنوز وزن بالا نرفته قد فرد، زیاد بلند میشود یا سرنوجوان، گاهی بزرگتر یا کوچکتر از بقیهی بدن میشود و... که با گذشت زمان بخشهای بدن با هم هماهنگ میشود.»
خب، از سرعت رشد بدن در دورهی نوزادی میگذریم، چون ظاهراً خودمان متوجه آن نیستیم؛ اما در دورهی نوجوانی با این ناهماهنگیها چهکار کنیم؟ اصلاً نوجوانهای دیگر معمولاً چه واکنشی به این تغییرها نشان میدهند؟ ظاهراً نوجوانها وقتی این تغییرها را در خود میبینند، میترسند.
به گفتهی دکتر بلوچنژاد این ترس، سؤالهایی پیش میآورد و«چون دراین سن عادت ندارند مسائلشان را از بزرگترها بپرسند در خودشان دنبال پاسخ میگردند و رفتارهایی را از خود نشان میدهند که خیلی عادی نیست. مثلاً مدتها جلوی آینه با سروصورتشان ور میروند، لباسهای عجیب میپوشند، گاه دخترها دنبال آرایش میروند، پسرها دنبال مدل مو و ... و میخواهند توجهها را جلب کنند و این در هر جامعهای وجود دارد و در این سن خیلیها منتظرند که بزرگتر شوند و سراغ عملهای جراحی زیبایی بروند.»
رها شوم
چهطور به آرامش برسیم. چهطور از زیر بار پیچکها بیرون بیاییم، طوری که آن شاخهها نشکنند و ما هم رها شویم.
بلوچنژاد میگوید: «اصل متعادل بودن از نظر رفتاری، داشتن آگاهی است.
منشأ بسیاری از نگرانیها برای ما روشن نیست و وقتی علت را نمیدانیم دچار دلشوره و اضطراب میشویم. وقتی خانواده واطرافیان این آگاهی را بدهند و گذشت زمان را یادآوری کنند، شاید نوجوان آرامش پیدا کند و اگر نوجوانان، این دانش را نسبت به نوجوانی داشته باشند و اصلاً از قبل بدانند که قرار است چه تغییری بکنند، وقتی مستقیم این مسئله را تجربه میکنند نمیترسند و شتابزده، موضع نخواهند گرفت.
در نوجوانی، مراجعه به پزشکان پوست و مو افزایش پیدا میکند و آن پزشکها اگر این اطلاعات اولیه را به بچهها بدهند به آرامش آنها کمک میکنند.
بهتر است فکر کنیم باید این دوره را به خوبی تحمل کنیم تا تمام شود و با این فکر به آرامش برسیم و این دوره را حاد نکنیم. گاهی نوجوان بدون فکر با بزرگترها لجبازی میکنند. منشأ طبیعی این لجبازیها اثبات وجود خود است. مطالعه کردن و شناخت خود و دید منطقی و دوری کردن از این که مبنای رفتار لجبازی باشد میتواند نوجوان را کمک کند تا درست تصمیم بگیرد.
احساس ،داور زیبایی!
زیبایی یکی از مفاهیم فلسفی است و فلاسفه دربارهی زیبایی، دیدگاههای مشخصی دارند .
به اعتقاد کانت، زیبایی اعم از اینکه طبیعی و یا هنری باشد لذت خاصی را در انسان به وجود می آورد. از این رو میان این دو، نوعی پیوند برقرار است چون لذت، حالتی درونی است و تمیز میان زشت و زیبا توسط احساس صورت میگیرد.
برای همین داوری در رابطه با زیبایی، برپایهی احساس است و در حیطهی عقلی قرار نمیگیرد!
تا پایان عمر!
میپرسم: میشود این رفتارها تا پایان عمر با انسان بماند؟
دکتر بلوچنژاد: «نوجوانی تجربهای است که یکبار اتفاق میافتد و انسان را برای زندگی آماده میکند. گاهی میبینیم نوجوان در اثر لجبازی با بزرگترها خودش را از دست داده و این شکلی که ما از او میبینیم در واقع خود او نیست. در خیلیها این حالتها برای مدت طولانیتری میماند. ما اصلی را در تحول داریم که بعضی افراد در یک دورهی تحولی تثبیت میشوند. ممکن است این دورهی تحولی مربوط به هوش باشد یا زیبایی یا...»
یعنی ممکن است تا بخشی طولانی از عمر، هنوز مانند نوجوانی، دنبال زیبایی خود باشیم؟ حتی در مراحلی از زندگی که دیگر نه صورت زیبا میماند و نه به چشم میآید!