من در این بررسی، موضوعات بیش از یکهزار قطعه عکس را دستهبندی کردم که مهمترین آنها عبارت بودند از: نشاندادن عمق فاجعه، نشاندادن صحنههای عجیب، معصومیت کودکان، تصاویر تأثربرانگیز جانباختگان، عزاداری بازماندگان و اقدامات امدادگران و مسئولان. همانطور که از این دستهبندی مشخص است، عکاسان با دیدی احساسی وارد فضاهای زلزلهزده میشوند و توجهی به رسالت آموزشی خود ندارند. البته شاید به تعبیری همه این موضوعات در ذات خود گونهای عبرتآموزی داشته باشند اما این تصور، در کلیتی قابلاعتناست که میگویند: «هرحادثهای عبرتآموز است». اما بهنظر میرسد در شرایطی که در حوزه مطالعات مربوط به حوادث طبیعی پیشرفتهای شگرفی رخ داده است، فعالیتهای رسانهای نیز همگام با این مطالعات دچار تحول شوند. این تحول میتواند با تغییر نگاه عکاسان بحران و داشتن نوعی نگاه به آینده در زمان عکاسی آغاز شود. با این نوع نگاه، عکاسی از حوادث طبیعی، آموزههایی را بهدست میدهد که عبرتآموز است. بهراستی که بهتصویرکشیدن راههایی برای نجات جان انسانها، اوج هنر یک عکاس، در عکاسی بحران است و عکاس بحران برای رسیدن به این نوع نگاه، باید مثل هر موضوع دیگری با اطلاعات کافی وارد میدان شود. اگر یک عکاس از اصول و اهمیت برنامههای کاهش اثرات بحرانهای طبیعی در کشورش مطلع باشد، در زمان حوادث، هدفمند عکاسی میکند.
بنابراین نتیجه اینکه، نگاه به آینده در عکاسی بحران، با داشتن اطلاعات از اهمیت رعایت اصول پیشگیری از خسارات حوادث طبیعی بهدست میآید و بهنظر من حالا زمان آن رسیده که DRR Photojournalism را به همه عکاسان خبری معرفی کنیم تا آنها نیز به سهم خود به نجات جان انسانها با توجه عمیقتر به اصول پیشگیری از حوادث طبیعی کمک کنند که این همان هدف اصلی Lifesaving Media Initiative است.
و با یک سؤال به پایان میرسانیم: اگر قبلا در یک حادثه زلزله حضور داشتهاید، فقط از ساختمانهای تخریبشده عکس گرفتهاید یا از ساختمانهای سالممانده هم عکس گرفتهاید؟
محمد حسینی (مدیرکل روابط عمومی و امور بینالملل سازمان مدیریت بحران کشور)