نمایندگان امضاکننده این طرح در توجیه آن میگویند: تعداد زیادی از کارگران کشور مدت طولانی کمتر از ۱۰ سال مبادرت به پرداخت حق بیمه میکنند اما وقتی به سن پیری میرسند و به هر دلیلی امکان بهکارگیری آنها فراهم نمیشود از کار بیکار میشوند و چشم امید به مستمری دارند که سالهای متمادی پول آن را از حقوق خود پرداخت کردهاند، ولی متأسفانه سازمان تأمین اجتماعی نه پول اینگونه افراد را به قیمت روز پس میدهد و نه حداقل مستمری برای امرار معاش آنها پرداخت میکند.
طی چند سال اخیر مجلس شورای اسلامی از طریق قانون بودجه سالانه مشکل این قبیل از کارگران را حل کرده است ولی شورای نگهبان بهدلیل ماهیت غیربودجهای در بودجه ۱۳۹۲ برای نخستینبار به آن ایراد گرفته است و به تبع آن مجلس شورای اسلامی هم اقدام به حذف آن کرد. لذا برای حل مشکل این قبیل کارگران که پس از سالها پرداخت حق بیمه به سن پیری رسیدهاند، طرح ذیل با قید دوفوریت به مجلس تقدیم میشود.
براساس ماده واحده این طرح سازمان تأمین اجتماعی مکلف است به افرادی که حداقل ۱۰ سال حق بیمه پرداخت کرده و به سن ۶۰ سال برای مردان و ۵۵ سال برای زنان رسیدهاند یا به هر دلیلی به تشخیص کمیسیونهای موضوع ماده ۹۱ قانون تأمین اجتماعی مصوب سوم تیر ۱۳۵۴ و اصلاحات بعدی آن در سنین کمتر از موارد فوق از کارافتاده شدهاند، ولی از حق مستمری برخوردار نمیشوند، متناسب با سنوات پرداخت حقبیمه، حقوق بازنشستگی پرداخت کند.
افرادیکه کمتر از ۱۰ سال حق بیمه پرداخت کردهاند میتوانند با پرداخت مابهالتفاوت حق بیمه اعم از حق کارگر و کارفرما تا ۱۰ سال به نرخ سالجاری، از امتیاز بازنشستگی برخوردار شوند.در تبصره این طرح نیز تأکید شده که فرزندان و همسر بیمه شده متوفی که زیر ۱۰ سال سابقه دارند، با پرداخت مابهالتفاوت حق بیمه تا ۱۰ سال به نرخ سالجاری از مستمری و امتیازات بازنشستگی برخوردار میشوند.
مرگ خوب است اما برای همسایه
گروهی از شاغلان مدتی حق بیمه به سازمان تأمین اجتماعی پرداخت کردهاند اما به دلایل مختلف سابقه این بیمهپردازی کمتر از 10سال است، برقراری مستمری مادامالعمر برای این افراد و نیز بازماندگان و افراد تحت تکفلشان به هر حال سبب جلوگیری از بروز آسیبهای اجتماعی خواهد شد. اما سؤال این است که چرا از میان تمام سازمانها و صندوقهای بیمهگر فقط و فقط سازمان تأمین اجتماعی موظف به انجام این وظیفه است؟
علی حیدری، کارشناس تأمین اجتماعی در اینباره گفت: حال سؤال ایناست که اگر این طرح خوب است چرا به تمامی صندوقها و سازمانهای بیمهگر اجتماعی تعمیم نمییابد؟ بهطور مثال چرا بایستی یک کارمند دولت که 20سال سابقه دارد و به هر دلیلی از دولت و کار دولتی کنار میرود نتواند از صندوقهای بازنشستگی کشوری یا نظایر آن مستمری دریافت کند؟ و چرا یک روستایی، عشایر و کشاورز نتواند مشمول این طرح شود و با یک روز پرداخت حق بیمه و پرداخت مابهالتفاوت تا 10سال از صندوق بیمه روستاییان و عشایر مستمری دریافت کند؟او با اشاره به اینکه از مجلس انتظار میرود که از طرح این موضوعات خلقالساعه احتراز کند، توضیح داد:این طرح یک امر حمایتی و غیربیمهای است و دولت بایستی متکفل منابع مالی لازم برای این افراد شود، ضمن اینکه طرح مذکور با اصل 75قانون اساسی و تبصره 3ماده 3و بند ج ماده 7و بند«ی» ماده 9قانون ساختار نظام رفاه و تأمین اجتماعی مصوب سال 1383مغایر است چرا که بار مالی آن برای سازمان تأمین اجتماعی تأمین نشده است.
او به نکات دیگری هم اشاره کرده و ادامه داد: این طرح یک نوع سابقهفروشی و آوردن افراد از ته صف به جلوی صف و یک ظلم و تبعیض آشکار به سایر بیمهشدگان است که چند دهه حق بیمه پرداختهاند. پرداخت مابهالتفاوت کسری 10سال سابقه به نرخ جاری، اصلا با اصول و محاسبات بیمه همخوانی ندارد و نمیتواند بار مالی طرح را تأمین کند چرا که اگر حتی کلیات طرح را بپذیریم
در واقع بایستی مابهالتفاوت براساس اصول و محاسبات بیمهای تعیین شود، به این ترتیب یک نوع فرار بیمهای را تشویق و کارفرمایان بد حساب را ترغیب میکند که در پرداخت بموقع حق بیمه کارگران خود جدیت به خرج ندهند. حیدری معتقد است:
شرایط تعادل منابع و مصارف سازمان تأمین اجتماعی در وضعیت نامناسبی است و طی 10سال گذشته تعداد مستمری بگیران به سبب سیاستهای غلط دولتهای نهم ودهم به دوبرابر افزایش یافته است و این قبیل طرحها این روند فاجعهبار را تشدید خواهد کرد.او با طرح این سؤال که اگر این طرح خوب است چرا نمایندگان محترم مجلس دیواری کوتاهتر از سازمان تأمین اجتماعی پیدا نکردهاند؟! و چرا در متن این طرح پیشنهادی خود نمینویسند کلیه سازمانهای بیمهگر اجتماعی اعم از کشوری، لشکری، روستاییان، عشایر، آیندهساز، بیمهها ، بانکها و... مشمول مقررات این طرح خواهند بود؟! او از نمایندگان مجلس خواسته است که برای ایجاد تعهدات مالی برای سازمان تأمین اجتماعی دقت بیشتری به خرج دهند.
مسئولیت رفاه اجتماعی بر دوش یک سازمان
هنوز خط و مرز مشخصی میان وظایف سازمان تأمین اجتماعی و ایجاد شرایط رفاه اجتماعی از سوی دولت مشخص نشده است، اگر چه سازمان تأمین اجتماعی یک سازمان بیمهگر است که براساس محاسبات بیمهای تعهداتی نسبت به بیمهشدگان دارد اما تصمیمهایی که دولت و مجلس میگیرند سبب شده تا مسئولیتهایی برای این سازمان ایجاد شود که نه در قلمرو وظایفش بلکه بر دوش کشیدن بخشی از وظایف دولت است.در طرح دوفوریتی نمایندگان مجلس هم، یکبار دیگر وظیفه رفاه اجتماعی دولت بهعهده سازمان تأمین اجتماعی گذاشته شده است، در شرایطی که این سازمان میبایست براساس قوانین و مقررات حاکم بر نظام بیمهای به ارائه خدمات بپردازد چرا و به چه علت ملزم است به کسانی که حق بیمهشان را به میزان حداقلی پرداخت نکردهاند، مستمری مادام العمر بپردازد؟