او ترجمههایش را با ادبیات آغاز کرد. بعدها بیشتر به ترجمه آثار تاریخی پرداخت؛ تاریخ فلسفه در جهان اسلامی اثر حنا الفاخوری و خلیل الجر، درباره فلسفه اسلامی اثر ابراهیم مدکور. تاریخ العبر ابنخلدون را شاهکار ترجمههای آیتی در حوزه تاریخ میدانند که از سال1363 تا 1371توسط پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی در 6جلد منتشر شد اما ترجمه او از قرآن کریم که آیتی را بیشتر به آن میشناسند، برای وی شهرت زیادی آورد. استاد آیتی از سال 1370به عضویت پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد. ترجمه نهجالبلاغه استاد آیتی بعد از ترجمه دکتر شهیدی از ترجمههای بسیار خوب بهشمار میرود. درباره ترجمههای مرحوم آیتی از قرآن، نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه با دکتر شیروانی به گفتوگویی کوتاه پرداختهایم که از پی میخوانید. حجتالاسلام دکتر علی شیروانی؛ دانشیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و دارای دکترا فلسفه اسلامی از دانشگاه تربیت مدرس است. تاکنون کتابهایی از وی به چاپ رسیده که برخی از آنها از این قرار است: مبانی نظری تجربه دینی، تعلیقاتی بر ارزش معرفتشناختی تجربه دینی، ترجمه نهجالبلاغه، ترجمه بدایهالحکمه و نهایهالحکمه.
- از آنجایی که برگردانهای گوناگونی از قرآن وجود دارد، مثل ترجمههای الهی قمشهای، دکتر محمد مهدی فولادوند، دکتر ابوالقاسم امامی، دکتر حسین روحانی، دکتر بهاءالدین خرمشاهی، دکتر موسوی گرمارودی و اخیرا هم دکتر حداد عادل، بهنظر شما ترجمه مرحوم عبدالمحمد آیتی در میان این برگردانها چه جایگاهی داشته و از چه امتیازها و احیانا کاستیهایی برخوردار است؟
من پیش از اینکه به پرسش شما پاسخ بدهم، باید این نکته را مقدمتا اشاره کنم که درگذشت استاد عبدالمحمد آیتی را ضایعهای بزرگ برای فضای فرهنگی بهویژه ادبی کشور میدانم. میتوان گفت که مرحوم آیتی در ترجمه قرآن فصل جدیدی را گشود. ترجمههای قرآن تا زمان انقلاب اسلامی بیشتر تحتاللفظی بودند. این ترجمهها از زبان و ادبیاتی برخوردار بودند که چندان برای عموم مردم شیرین و جذاب نبود. در این بین تنها استثنای مهم، ترجمه مرحوم الهی قمشهای بود که توانسته بود با عموم مردم ارتباط برقرار کند. ترجمه مرحوم قمشهای کاستیهایی داشت؛ بهویژه از نظر زیباییهای ادبی. از این حیث ترجمه مرحوم الهی قمشهای یک برگردان ادیبانه نیست.
مرحوم قمشهای مضمون آیات را به زبانی روان و روشن اما با ادبیات متوسطی منتقل کرده است. اما برگردان مرحوم آیتی از قرآن، برخوردار از نثری زیبا و هنری است. به بیان دیگر؛ مرحوم آیتی قرآن را با جامهای زیبا و دلنشین همراه با ظرافتهای ادبی ترجمه کرد.
زمانی که انتشارات سروش ترجمه مرحوم آیتی را به چاپ رساند، این برگردان در نوع خودش بینظیر بود اما بعدها ترجمههای دیگری هم در این عرصه پا به میدان گذاشتند که شما هم به برخی از آنها در پرسشتان اشاره کردید. این ترجمهها از محاسن و امتیازهای برگردان مرحوم آیتی از قرآن استفاده کرده بودند. در میان این ترجمهها از همه شاخصتر و بارزتر ترجمه مرحوم دکتر محمد مهدی فولادوند بود. ترجمه مرحوم فولادوند به لحاظ شروع کار، قبل از برگردان مرحوم آیتی انجام گرفته بود اما انتشار آن پس از چاپ ترجمه مرحوم آیتی بود. به یک معنا ترجمه مرحوم فولادوند نسخه ترجمه مرحوم آیتی است. در اینجا باید به این نکته اشاره شود که یکی از ضعفهای عمده ترجمه مرحوم آیتی به لحاظ دقت و تطابق با آیات است. این ضعف در برگردان مرحوم فولادوند به چشم نمیخورد.
- یعنی شما برگردان مرحوم فولادوند را بهتر و دقیقتر از ترجمه مرحوم آیتی میدانید؟
بله! بهنظرم در مجموع، ترجمه مرحوم فولادوند نسبت به برگردان مرحوم آیتی امتیاز بیشتری را از آن خود میکند. گرچه اکنون هم برخی از کسانی که ذوق ادبی و شاعرانه بیشتری دارند، ترجمه مرحوم آیتی را ترجیح میدهند؛ اما اگر بخواهیم در کنار معیارهای سلاست، زیبایی و روانی، معیار دقت و تطابق با آیات را هم مدنظر قرار دهیم، میتوان گفت که ترجمه مرحوم فولادوند بر ترجمه مرحوم آیتی برتری بیشتری دارد.
- برگردان مرحوم دکتر حسین روحانی یا حتی دکتر ابوالقاسم امامی از قرآن را چگونه ارزیابی میکنید؟
ترجمه مرحوم دکتر حسین روحانی را در سیاقی که گفتم قرار نمیدهم ؛ اما ترجمه دکتر امامی برای کسانی که ذوق خاصی دارند و کاربرد واژگان فارسی سره را در ترجمه قرآن میپسندند، مسلما بر دیگر ترجمهها ترجیح دارد. ولی به لحاظ سلاست و روانی ترجمه دکتر امامی به پای ترجمههای مرحوم فولادوند و مرحوم آیتی نمیرسد. با این حال روند ترجمههای قرآن همچنان ادامه دارد و ما در این زمینه تجربههای گرانقدری بهدست آوردهایم تا آنجا که میدانم، آخرین تلاشهای شاخص و قابل اعتنا در زمینه ترجمه قرآن، ترجمه دکتر حداد عادل است. خود من ابتدا فکر نمیکردم که ترجمه دکتر حداد بتواند در کنار ترجمههای دکتر خرمشاهی و دکتر موسوی گرمارودی، امتیاز زیادی بهدست آورد اما هر بار که این ترجمه را خواندم، اینجا و آنجا گفتم که انصافا دکتر حداد گام تازهای در زمینه ترجمه قرآن برداشته است. بنابراین اصلا نمیتوان گفت که در ترجمه دکتر حداد از روش همان ترجمههای گذشته استفاده شده و کار تازهای صورت نگرفته است.
به هر حال اگر بخواهم دیدگاهم را خلاصه بیان کنم، میتوانم بگویم که به لحاظ زیبایی نثر و هنرمندانهبودن تعبیرات و شیرینی متن فارسی- قطع نظر از متن اصلی قرآن- نثرمرحوم آیتی همچنان در میان نثر دیگر ترجمهها میدرخشد. برای مثال دکتر خرمشاهی و بهخصوص دکتر موسوی گرمارودی در برخی مواقع شماری واژههای نامانوس و غریب در ترجمههای خود بهکار میبرند که برای همه قابل استفاده نیست، حال آنکه در ترجمه مرحوم آیتی این واژههای دشوار به چشم نمیخورد؛ از اینرو فکر میکنم که اگر یک فارسیزبان که مقداری هم ذوق ادبی داشته باشد، این ترجمهها را در برابرش قرار دهد، با متن مرحوم آیتی مانوس شده و برای وی دلپسند و دلپذیر خواهد بود.
- بهنظر شما این ویژگی، یعنی گیرایی و رسایی ترجمه مرحوم آیتی به چه چیز بازمیگردد؛ آیا به میزان بالای چیرگی مترجم به زبان عربی و از آن میان زبان قرآن و همچنین احاطه وی(مترجم) به ظرافتها و نازککاریهای زبانی فارسی بستگی تام داشته است؟
به لحاظ دقتهای لازم در ترجمه قرآن، تسلط بر زبان عربی جایگاه ویژه خود را دارد؛ اما ویژگیهای متن ترجمه به ذوق مترجم بازمیگردد. آقایان خرمشاهی و گرمارودی در ادبیات ید طولایی دارند ولی ترجمههایشان از قرآن خیلی با یکدیگر متفاوت است. فکر میکنم که مرحوم آیتی بر روانبودن و خوشخوان بودن ترجمه قرآن تأکید زیادی داشته است. در واقع مرحوم آیتی با ترجمه خود از قرآن نثر زیبا و چشمگیری ارائه داد.
- درباره ترجمهای که مرحوم آیتی از نهجالبلاغه ارائه داد چه نظری دارید؛ آیا این ترجمه هم به شیوه همان ترجمه وی از قرآن است؟
چون من خودم نهجالبلاغه را به فارسی برگرداندهام در مقدمه ترجمهام نکتهای را گفتهام. در آنجا نوشتهام که در ترجمه این اثر (نهجالبلاغه) میخواستم 2مسئله را رعایت کنم؛ یکی دقت و مطابقت با متن و دیگری، سلاست و روانی. به بیان دیگر میخواستم ترجمهام از نهجالبلاغه حد اعتدالی بین این دو ویژگی باشد. همچنین در آنجا نوشتم که برخی از ترجمههای نهجالبلاغه به ویژگی اول نزدیک بودهاند و بنابراین خواستهاند هر چه دقیقتر باشند؛ اما در برابر سلاست و روانی خودشان را از دست دادهاند مثل ترجمه مرحوم فیضالاسلام؛ اما در مقابل آن، ترجمههایی که تنها سلاست و روانی را اصل قرار دادهاند، دقتشان کمتر شده است؛ مثل ترجمه مبشری. ترجمه مرحوم آیتی از نهجالبلاغه بهنظرم به سمت روان بودن میرود اما کمی از دقت لازمی که باید وجود داشته باشد، فاصله میگیرد. خود من در ترجمه نهجالبلاغه سعی کردم، حد میان این دو را نگه دارم. البته اینکه تا چه حد در این کار موفق بودهام قضاوت آن با خوانندگان و منتقدان است. اینجا به نمونه دیگری میپردازم؛ ترجمه مرحوم شهیدی. مرحوم شهیدی در ترجمه نهجالبلاغه وجهه همت خود را این قرار داد که برگردانی فاخر و فخیم و در عین حال دارای وزن و آهنگی شبیه به آهنگ و وزن نهجالبلاغه ارائه دهد. همه میدانیم که نهجالبلاغه ازجمله نثرهای سنگین در زبان عربی است. واژگان دشواری دارد و خود عرب زبانها نمیتوانند آن را راحت بخوانند. ترجمه مرحوم دکتر شهیدی هم اینگونه است. این ترجمه با وجود همه ارزشهایی که دارد برای عموم توصیه نمیشود و تنها برای اهل ادب توصیه میشود. درحالیکه ترجمه مرحوم آیتی برای عموم قابل استفاده است. مرحوم آیتی در حد قابلقبولی پیام امیرالمومنین(ع) را در جامه فارسی زیبایی به مردم منتقل کردهاند اما این برگردان به هیچ وجه برای کسانی که به ظرایف زبان توجه دارند، توصیه نمیشود. درهرحال خوشبختانه ترجمه متون مقدس و دینی ما چون از یک سو دارای مطالبه اجتماعی هم بوده، روند رو به رشدی داشته است. البته خیلیها گفتهاند که ما در این زمینه به حد اشباع رسیدهایم؛ اما من این را قبول ندارم. بهنظرم ما هنوز باید در این زمینه کار کنیم. آنگونه که شنیدهام دکتر موسوی گرمارودی در حال ترجمه نهجالبلاغه هستند. ترجمه آقای گرمارودی از صحیفه سجادیه بسیار زیباست، همچنان که ترجمه قرآن وی؛ گرچه خواندن ترجمه قرآن دکتر گرمارودی را به عموم توصیه نمیکنم.
- آیا ترجمه مرحوم آیتی از صحیفه سجادیه به سیاق و شیوه ترجمههای وی از قرآن و نهجالبلاغه است؟ مرحوم آیتی تا چه اندازه به زبان امام سجاد(ع) نزدیک شده است؟
میتوان گفت که مرحوم آیتی در ترجمه این متن هم به همان شیوه دیگر ترجمههای خود عمل کرده است.
چهرهای با آثار ماندگار
در اینجا لازم است حتما به این نکته اشاره کنم که مرحوم آیتی در سال 1305 بهدنیا آمدند ابتدا به مکتبخانه و سپس به مدارس جدید رفتند. ایشان در سالهای پایانی دبیرستان به علوم حوزوی علاقهمند میشوند و به تحصیلات حوزوی میپردازند. من فکر میکنم که این تحصیلات حوزوی در تسلط وی بر ادبیات عرب تأثیر بهسزایی داشته است. مرحوم آیتی در سال1324 وارد دانشکده معقول و منقول شده و سپس دبیر میشوند؛ بنابراین تحصیلات دانشگاهی قابل توجهی نداشتند. 30سال دبیر بود. این نکته بسیار بسیار مهم است که فردی مانند مرحوم آیتی، نه تحصیلات دانشگاهی و نه تحصیلات حوزوی دنبالهداری نداشتند. در واقع دبیری بودند که درخشیدند. بنابراین همه کارها و پژوهشهای مرحوم آیتی چیزی جز حاصل جوشش درونی و تلاش فردی خودشان نبوده است. بهمعنای دیگر، این جوشش درونی، همت فردی و ذوق و علاقه خودشان بوده که وی را به چهرهای ماندگار با آثاری ماندگار تبدیل کرد. یادم هست که شمارگان ترجمه قرآن مرحوم آیتی در نوبت اول نزدیک به 100هزار تا بود. از سوی دیگر مرحوم آیتی در حوزه مسائل اجتماعی و سیاسی کمابیش فعال بودند. پیش از انقلاب به زندان میافتند و از شغل دبیری برکنار میشوند. افراد کمی میدانند که ایشان سالها در میدان امام حسین(ع) بلیت اتوبوس میفروختند. اینگونه بوده که ما امروز از ایشان به عنوان استاد آیتی یاد میکنیم. از سوی دیگر از یاد نبریم که مرحوم آیتی به غیرفعالیت در زمینه ترجمه متون دینی، به برگردان آثار دیگر هم از ادبیات عرب میپرداختند؛ برای نمونه برگردان وی از تاریخ فلسفه در جهان اسلام زمانی جزو معدودترین آثار برجسته در این زمینه به شمار میآمد.