و منجر به انباشت تجربه سیاسی نمیشود؛ آنچه وی از آن با تعبیر «برداشتن حصر احزاب» نام میبرد. با این حال، او الگوی جبهه ملی را نسبت به سایر تجربههای سیاسی ایرانیان در حوزه ائتلاف نیروها، کارآمدتر و مثبتتر میبیند.»
به گزارش ایسنا، هفتهنامه آسمان با این مقدمه، گفتوگوی خود با سعید حجاریان را منتشر کرده که گزیده آن در پی میآید:
* باید بگذاریم همانطور که در عرصه بازار، نگاهها کالاهای خود را عرضه میکنند، جریانهای مختلف اصلاحطلب هم بتوانند کالای خود را که همان برنامه سیاسی است، عرضه دارند و هرکس بنا به میل خود کالایی را بخرد. در واقع، مانند بازار اقتصادی، بنگاههای سیاسی هم باید در بازار باشند و هر کدام برنامه بدهند، هرکدام بخشی از جامعه را پوشش دهند و بسته به توان سیاسی، انسجام برنامهها و استراتژی خود عضوگیری کنند.
* باید تلاش کرد که احزاب از حصر در بیایند و موانع پیش روی فعالیت آنها برطرف شود تا بتوانند در فضای موجود فعالیت کنند و آن را رونق دهند؛ چنانکه رونق بازار نیز اصولا به تکثر است. البته برخی معتقدند ای کاش میشد در ایران نیز همچون ایالات متحده آمریکا یا انگلستان دو حزب قوی داشتیم، مثلا حزب اصولگرایان و حزب اصلاحطلبان و همه جریانها در این دو حزب ادغام میشدند اما به گمان من، کشور ما هنوز به آن مرحله نرسیده که دو حزبی اداره شود.
* مادامی که احزاب در کشور نتوانند به صورت شفاف و علنی فعالیت داشته باشند و در انتخابات شرکت کنند، نمیتوانیم وزن احزاب را تعیین کنیم. به هر حال شما در کشور موضوعی به نام «نظارت استصوابی» دارید که مانع از تعیین وزن واقعی احزاب است. در کنار این، در کشور برخی احزاب (به ویژه احزاب راست) رانتهایی دارند که همچون استفاده از دوپینگ سیاسی است. مانند رانت صدا و سیما، نهادهای شبه نظامی و رانتهای دولتی. مثلا سهم اصلاحطلبان از صداوسیما چقدر است و سهم راستگرایان چقدر؟ اصلاحطلبان را فقط برای اعترافات به صداوسیما میبرند اما نیروهای راست همیشه تریبون را در اختیار دارند.
* پارلمان اصلاحات ایده خوبی است. ایدهای است که میخواهد از پایین شکل بگیرد، از سطح مناطق، شهرستانها، استانها و مرکز. هرمی باشد که افراد درون آن سازمان مییابند. پارلمان اصلاحات چند خوبی دارد اول اینکه موانع کنونی بر سر فعالیت احزاب پیش روی فعالیت پارلمان قرار ندارد. دوم آنکه پارلمان محیطی شبیه به پلاسما را به وجود میآورد که احزاب بتوانند داخل آن عضوگیری کنند. ثالثا در مواقع انتخابات پارلمان قدرت بسیجکنندگی برای جمعآوری آرا دارد. منتها مادامی که نگوییم قوه مجریه این پارلمان چیست و کیست، این طرح ابتر خواهد بود. باید نشان داد بازوی اجرایی پارلمان چیست؟ مصوبات پارلمان اصلاحات را قرار است چه کسی اجرایی کند؟ آیا قرار است پارلمان اصلاحات جایگزین دفتر سیاسی احزاب شود که محال است یا آنکه میخواهد مستقلا بازوی اجرایی بسازد که خلاف قانون احزاب است و قانون خاص میخواهد.
* به نظرم الگوی جبهه ملی مناسب است. به هر حال، ایدهای بود که مدتی کار کرد اما باز برمیگردم به همان حرف اول. میتوان راههای مختلفی را رفت اما هیچ چیز جای حزب را نمیگیرد. باید موانع پیش روی احزاب را برداشت.