بررسی‌ها نشان می‌دهد که این مرد قربانی سناریوی سرقتی شده که یکی از دوستانش آن را طراحی کرده بود اما این مرد مدعی است که عاملان جنایت 2سارق هستند و او در قتل نقشی نداشته است.
ماموران پلیس تهران صبح 13شهریور در جریان این جنایت قرار گرفتند. کسی که پلیس را از ماجرا باخبر کرد، دوست مقتول بود که ادعا می‌کرد شاهد جنایت بوده است. وقتی مأموران پلیس در محل جنایت حاضر شدند، این مرد که محمدرضا نام دارد گفت: من در زمینه خرید و فروش سنگ‌های قیمتی با مقتول همکاری می‌کردم و شب قبل در خانه وی مهمان بودم. علاوه بر من 2نفر از دوستان مقتول به نام‌های جمال و فرهاد نیز در منزل او حضور داشتند. پس از صرف شام، برای خوابیدن به اتاق خواب رفتم اما مقتول به همراه جمال و فرهاد همچنان بیدار ماند.
پس از گذشت چند ساعت، با شنیدن صدایی از خواب پریدم. جمال و فرهاد را دیدم که در حال خفه‌کردن مقتول هستند. برای کمک به او، با جمال و فرهاد درگیر شدم اما آنها دست و پا و دهان مرا نیز بستند که پس از آن بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم، سعی کردم دست و پایم را باز کنم اما نتوانستم. کشان‌کشان خودم را به پذیرایی رساندم و دیدم که مقتول روی زمین افتاده است. خودم را به در آپارتمان رساندم و از همسایه‌ها کمک خواستم. لحظاتی بعد جوانی آمد و دست و پای مرا باز کرد. با عجله سراغ مقتول رفتیم که متوجه شدیم او فوت کرده است و ماجرا را به پلیس خبر دادم.
نقشه‌ای برای سرقت
بررسی‌ها نشان می‌داد که عاملان جنایت علاوه بر دزدیدن مقداری سنگ قیمتی، خودروی پراید مقتول را نیز به سرقت برده و متواری شده‌اند. دستور توقیف خودرو صادر شد اما پس از 2روز این خودرو درحالی‌که در یکی از خیابان‌ها رها شده بود، پیدا شد. کارآگاهان که تحقیقات گسترده‌ای را برای دستگیری قاتلان احتمالی (جمال و فرهاد) آغاز کرده بودند، مدتی بعد مخفیگاه جمال (46ساله) را در منطقه تهرانپارس شناسایی و 26شهریور او را دستگیر کردند. در بازرسی از مخفیگاه این مرد مقداری از سنگ‌های قیمتی و یک عدد سکه بزرگ قدیمی کشف شد و با اطلاعاتی که از وی به‌دست آمده بود، فرهاد نیز دستگیر شد.
هر دو متهم به اداره آگاهی انتقال یافتند و در همان بازجویی‌های اولیه به جنایت اعتراف کردند اما مدعی شدند که علاوه بر آنها، دوست مقتول یعنی محمدرضا نیز در این جنایت نقش داشته است.در این میان فرهاد گفت: من و جمال در جریان خرید و فروش سنگ‌های قیمتی با مقتول و دوستش به نام محمدرضا آشنا شدیم. شب حادثه به پیشنهاد محمدرضا و طبق نقشه‌ای که از قبل طراحی کرده بودیم، برای سرقت سنگ‌های قیمتی به منزل مقتول رفتیم. آن شب محمدرضا شربت تهیه کرد و داخل لیوان مقتول داروی خواب آور ریخت. پس از خوردن شربت، صاحبخانه بیهوش شد و من گلویش را فشار دادم و محمدرضا و جمال نیز دست و پای وی را بستند. پس از آن دست به سرقت مقداری سنگ قیمتی و یک سکه طلای گران‌قیمت از خانه‌اش زدیم و فرار کردیم.
جمال نیز مدعی شد: پس از جنایت، محمدرضا یک عدد سکه قدیمی به من داد و مدعی شد که 500میلیون تومان ارزش دارد. سپس طبق نقشه‌ای که او کشیده بود، اقدام به بستن دست و پای محمدرضا کردیم و او را کتک زدیم تا پلیس تصور کند که وی در این ماجرا نقشی نداشته و فقط شاهد جنایت بوده است. پس از آن خانه مقتول را ترک کردیم تا اینکه پلیس ما را دستگیر کرد.
اختلافات مشکوک
با اظهارات متهمان، مأموران بررسی‌های خود را ادامه دادند و در این میان متوجه شدند محمدرضا که مدعی بود شاهد جنایت بوده با مقتول اختلافات شدید مالی داشته است. بنابراین فرضیه اینکه او طراح نقشه قتل بوده، قوت گرفت و دستور بازداشت وی صادر شد. این مرد اما در تحقیقات منکر هرگونه اختلاف با مقتول شد و گفت مقتول دوست صمیمی و شریک کاری وی بوده و هیچ‌گونه اختلافی با او نداشته است.
متهم حتی اعترافات فرهاد و جمال را هم رد کرد و گفت که آنها دروغ می‌گویند و وی در جنایت نقشی نداشته است. سرهنگ آریا حاجی‌زاده، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران با بیان این خبر گفت: با توجه به اعترافات صریح 2 متهم پرونده و همچنین وجود برخی تناقضات در اظهارات محمدرضا، برای این مرد نیز قرار بازداشت صادر شده اما او همچنان مدعی است که در ماجرا نقشی نداشته است. با این حال هر سه متهم در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفته‌اند و تحقیقات درخصوص این پرونده ادامه دارد.
