در این سرمقاله که ایسنا آن را به نقل از گاردین منتشر کرده آمده است: " سخنرانی روحانی در سازمان ملل متحد میتواند امکان ازسرگیری دیپلماسی را فراهم کند؛ دیپلماسی که از نظر من در یک دهه گذشته تنها راه برای دستیابی به جهانی بهتر بوده است.
در حالی که حسن روحانی، رییسجمهوری اسلامی ایران خود را برای سخنرانی روز پنجشنبهاش در مجمع عمومی سازمان ملل متحد آماده میکند تا در آن از همکاری سازنده دفاع کند، من به تجربیات خود به عنوان رییسجمهوری پیشین کشوری بزرگ و تلاشهایم برای ارتقای مذاکرات میان کشورها به جای مخاصمه فکر میکنم.
سال 2001 به پیشنهاد من در سازمان ملل متحد سال گفتوگوی تمدنها نامگذاری شد. با این حال، این پیام با وجود آن که به اطلاع مخاطب جهانی رسید، به ندرت در مسائل سیاسی مبتنی بر ستیزهجویی چه در داخل و چه در خارج نفوذ کرد.
رویدادها در خاورمیانه و شمال آفریقا بیش از هر زمان دیگری در تاریخ از اهمیت جهانی برخوردار است و اهمیت این منطقه دچار تغییری اساسی شده است. این تغییر که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 -که رویداد شگفتآوری برای بسیاری از اعضای جامعه بینالمللی بود- آغاز شد، با پایان جنگ سرد شدت گرفت.
امروزه خاورمیانه به مرکزی برای قدرتهای ایدئولوژیک، اجتماعی و سیاسی و محلی برای همکاری یا مناقشه قدرتهای خارج از منطقه تبدیل شده است. قریب به اتفاق مسائل خاورمیانه و شمال آفریقا امروزه دارای پیامدهای بینالمللی هستند و مساله هستهیی ایران یکی از این مسائل است که یقینا بزرگترین مساله نیست، اما چگونگی برخورد با سایر مسائل خاورمیانه به حل این مسأله بستگی دارد.
در هر مذاکرهای که با هدف موفقیتآمیز بودن دنبال شود، باید زبان سیاست و دیپلماسی مورد استفاده قرار گیرد.
چارچوب تدبیر و امید روحانی ترجمانی عملی از مذاکره میان کشورها در حوزهی سیاست است. اکنون این مساله بیش از هر زمان دیگری از اهمیت برخوردار است زیرا در حال حاضر بحرانهای سیاسی مختلفی عرصه بینالمللی را تحدید میکنند که در مواردی همپوشانی دارند.
با توجه به ابتکار روحانی که از حمایت گسترده از سوی تقریبا تمامی اقشار جامعه ایران برخوردار است، امیدوارم که ایران در حرکت به سوی گفتوگوی جهانی موفق باشد.
موقعیت برای حل اختلافات میان ایران و غرب از جمله بنبست هستهیی بهگونهای دیپلماتیک سالها پیش در دوران ریاست جمهوری من مطرح بود. این موقعیت بنا به دلایلی که اکنون بر همگان آشکار است از میان رفت. برای پیبردن به این دلایل میتوان به خاطرات جک استراو، وزیر خارجه وقت انگلیس یا خاطرات محمدالبرادعی، مدیرکل وقت آژانس یا خاطرات روحانی مراجعه کرد که در آن زمان مذاکرهکننده ارشد ایران بود.
حدود یک دهه پیش هر چند توافق محتمل بود، دیپلماسی شکست خورد. پس از حوادث 11 سپتامبر، آمریکا جنگی هزینهبر را در عراق و افغانسنان آغاز کرد و عراق با بهانهای نادرست مبنی بر این که در حال تولید سلاحهای کشتار جمعی است مورد حمله قرار گرفت.
در چنین فضای سیاسی جای شگفتی نیست که دیپلماسی در قبال ایران به شکست ختم شود.
اسراییل نیز شانس دستیابی به تفاهم میان غرب و ایران را با مطرح کردن شایعات و تردیدهایی در آن زمان کاهش داد. در آستانه سخنرانی روحانی در سازمان ملل متحد، اسراییل بار دیگر کمپینی با هدف بیاعتبار کردن وی راه انداخته است زیرا از پایان تنشها میان ایران و غرب واهمه دارد. افرادی که در دام تجربیات تلخ افتادهاند بار دیگر تمامی تلاش خود را برای مختل کردن پیشرفت دیپلماسی بهعمل میآورند. این افراد از پی بردن به یک مساله ساده در مورد رابطه میان سیاست داخلی و خارجی بازماندهاند.
دولت روحانی توسط جامعهای انتخاب شد که بهدنبال تغییر مثبت بودند. این انتخاب زمانی صورت گرفت که ایران و منطقه به شدت نیازمند تدبیر و امید بودند.
انتخاب روحانی تنها به گروه سیاسی خاص محدود نبود و بسیاری از اصلاحطلبان، زندانیان سیاسی و گروه قابل توجهی از محافظهکاران در آن نقش داشتند.
برای نخستینبار این فرصت بوجود آمده که توافقی ملی ورای تعلقات جناحی به عمل آید؛ توافقی که رویکردهای سیاسی کشور را با تاکیدی بر درک جهانی مشترک و گفتوگو شکل میدهد.
حمایت علنی از سوی مقام معظم رهبری اختیارات کافی را برای روحانی و همکارانش و به منظور حل دیپلماتیک شماری از مسائل سیاست خارجی میان ایران و غرب فراهم میکند که تنها به مسائل هستهیی ختم نمیشود.
ایران صلحطلب میتواند بهعنوان شریکی خوب نهتنها برای حل اختلاف نظراتش با غرب بلکه برای غلبه بر برخی از مناقشات منطقهیی کمک کند؛ اما این مساله مستلزم امیدواری و جرات غرب برای شنیدن نظرات ایرانیانی است که به گونهای دردآور مورد هدف تحریمهای ناعادلانه قرار دارند؛ تحریمهایی که نیازهای جامعهی مدنی و زیرساختهای دمکراتیک را مورد هدف قرار میدهد.
در حال حاضر ناکامی در ایجاد فضای مذاکرات صادقانه و معنادار تنها باعث بیشتر شدن افراطگرایی در تمامی جناحها خواهد شد.
عواقب چنین شکستی نهتنها دامنگیر منطقه خواهد شد بلکه متوجه جهان نیز هست. برای دستیابی به جهانی بهتر برای مردم ایران و نسل بعدی دنیا، من امیدوارم که روحانی با واکنشی معنادار و صمیمانه از سوی آمریکا مواجه شود.
ایران امروز با ایران سالها پیش تفاوت دارد و نتایج انقلاب اسلامی هنوز هم پابرجاست. تجربیات مثبت و منفی ما در 16 سال گذشته بعد دیگری را به اصلاحاتی افزوده است که روحانی در حوزههای داخلی و بینالمللی به کار میبندد. این تجربیات ظرفیتهای دمکراتیک جمهوری اسلامی را بالا برده و امیدوارم بر تجربیات جامعه بینالمللی افزوده باشد.
انتخاب روحانی و برنامههایش برای تغییر از سوی مردم ایران موقعیتی تکرار نشدنی برای این کشور، غرب و تمامی قدرتهای منطقهیی و محلی مهیا کرده است.
ما میتوانیم با سیاست خارجی مبتنی بر مذاکره و دیپلماسی در قلب خاورمیانه جهانی بهتر را برای شرق و غرب متصور شویم که شامل حل دیپلماتیک مساله هستهیی ایران است؛ مسالهای که حل آن در صورت وجود حسن نیت و انصاف بسیار آسان است. "