موضوع فیلم که پرداختن به آن تا به حال به نوعی یک تابو محسوب میشده، این بار از سوی یک کارگردان حرفهای به تصویر کشیده شده و به همین دلیل به فیلمی تأثیرگذار و ماندگار تبدیل شده است. نکته مهم در مورد فیلم هیس! دخترها فریاد نمیزنند، این است که موضوع فیلم، بازی بازیگران، فیلمنامه و کارگردانی، تدوین و... چنان جذاب است که نیازی به حضور پر رنگ موسیقی نبوده است. بنابراین موسیقی فیلم اگرچه به درستی بهکار گرفته شده و به فیلم کمک کرده اما کارگردان از موسیقی برای رسیدن به هدفش که تأثیرگذاری بر مخاطب است استفاده نکرده و این خود یک مزیت برای فیلم و موسیقی آن است.
کارن همایونفر موسیقی فیلم هیس!... را صرفا برای این فیلم ساخته بهطوری که تمام مولفههای مربوط به موسیقی فیلم را دارد؛ یا بهتر است بگوییم تمام مولفههای مربوط به موسیقی یک فیلم دلهرهآور را دارد. تیتراژ فیلم با یک ملودی ساده شروع میشود که ملودی در سایر سکانسها نیز به نوعی شنیده میشود. در تیتراژ ملودی اصلی را ویلن میزند. تیتراژ از نیمه قطع میشود و در ادامه طبیعی است که همان ملودی اول نیز تکرار میشود. در مجموع بهنظر میرسد که از برخی سازهای کوبهای و بادی بهخوبی استفاده شده و به این وسیله تنشها و دلهرههای بعضی از سکانسهای فیلم تشدید شده است البته همایونفر گاه ملودی آرامی را با ساز پیانو نواخته و در فیلم قرار داده که آرامشی موقتی را برای مخاطب ایجاد میکند.
در حقیقت موضوع فیلم بهگونهای است که مخاطب هر لحظه منتظر یک اتفاق ناخوشایند است و شاید این آرامش موقتی برای فیلم لازم بوده و تا حدودی به تعادل شنیداری مخاطب کمک کرده است. موسیقی یکسوم نهایی فیلم که وکیل و نامزدش شیرین بهدنبال ولی دم مقتول میگردند، کمی تغییر میکند و نقش سازهای کوبهای در این سکانسها بیشتر میشود. همایونفر از آواهای زنانه نیز استفاده کرده که البته انتخابی ساده و دمدستی برای چنین فیلمی محسوب میشود. اما در مجموع موسیقی فیلم نیز همچون خود فیلم تأثیرگذار است.