روزنامه بهار با ذکر مقدمهای نسبتا طولانی، گفتوگوی خود با ابراهیم یزدی وزیر خارجه دولت موقت را منتشر کرده است. یزدی آخرین فردی بود که در جمهوری اسلامی با همتای آمریکایی خود دیدار رسمی داشت. گزیده این گفتوگو را که ایسنا منتشر کرده می خوانید:
* تمام آحاد کشور با گذراندن چهار دوره گذشته، دموکراسی را آموختهاند و گروههای مختلف به شکلی از وفاق ملی دست یافتهاند. بر این اساس است که آقای روحانی امروز میتواند چنین قدمهای مثبت و بلندی را بردارد و حتی تا جایی پیش برود که با آقای اوباما تماس تلفنی داشته باشد.
* ما در دهکده جهانی زندگی میکنیم؛ از اینرو تامین منافع ایران در گرو عادیسازی روابط کشور با دنیا قرار دارد. شرایط جهان به نسبت دوران جنگ سرد تغییر کرده است؛ هرچند متاسفانه بعضی از تصمیمسازان ایران هنوز گمان میکنند که در دوران جنگ سرد بهسر میبرند و بر همین اساس نیز در حوزه سیاست خارجی تصمیمگیری میکنند.
* دیدار وزرای امور خارجه ایران و آمریکا را نمیتوان تنها محدود به یک گپ و گفت تلفنی و حضوری دانست. ورای اینکه این تماس یا دیدار به کدام سمت و سو میل میکند، این قدم را باید مثبت ارزیابی کرد. این تماس نشان داد که جمهوری اسلامی در نهایت به این نتیجه رسیده است که نفس مذاکره و دیدار به معنی دفع نیست ... اما پس از برداشتن این گام، مهمترین مساله این است که در این دیدارها چه بگوییم و به دنبال چه چیزی باشیم. از امروز به بعد باید به اهداف کوتاهمدت، میانمدت و درازمدتی که برای آینده این مذاکرات طرح شده و میشود، پرداخت.
* امروز نگرانی از اجرای طرح خاورمیانه بزرگ، به اندازه گذشته وجود ندارد. انتخابات اخیر ایران، مواضعی که مقام رهبری در این مورد گرفتند و نحوه برگزاری انتخابات به نحو قابل توجهی از احتمال اقدام آمریکا و دیگر کشورهای غربی برای اجرای طرح خاورمیانه بزرگ کاست.
* من دسترسی کامل به دادهها ندارم و نمیدانم چطور قرار است دو کشور وارد مذاکره شوند و برنامهها را پیش ببرند اما میدانم که عقلانیت شدیدی بین کنشگران ایرانی به وجود آمده است. بر اساس این عقلانیت است که میتوان امیدوار بود هرگز شرایطی پیش نیاید که دوباره مسائلی مانند طرح خاورمیانه بزرگ مطرح شود.
* قرآن کریم میگوید اگر اراده حل اختلاف و اصلاح وجود داشته باشد، حل هر اختلافی امکانپذیر است اما اگر ارادهای وجود نداشته باشد بهانهگیری میکنند و مشکلات حل نمیشود. اکنون برداشت من این است که این اراده هم از سوی آمریکا و هم از جانب ایران، برای اصلاح دیده میشود. براساس این اراده نقشه راهی نیز طرح شده است. بر اساس شواهد و قرائن معتقدم که در آمریکا هم ارادهای برای حل مساله وجود دارد؛ ارادهای که در زمان بوش برای حل مشکلات این کشور با ایران وجود نداشت. آن زمان من سفری برای سخنرانی در مرکز مطالعات خاورمیانه داشتم. رئیس همایش از من سوال کرد که به نظر شما روابط ایران و آمریکا چطور خواهد شد؟ پاسخ دادم که دولت آمریکا نمیخواهد مشکلات را حل کند. ایران تمام همکاریهای خود را در افغانستان به کار برد اما جواب مثبت نگرفت و حرف بیربط شنید. آن زمان که ایران به جهان برای حل مسائل افغانستان کمک کرد، اگر در آمریکا اراده اصلاح وجود داشت، واشنگتن باید اعلام میکرد که حداقل بخشی از داراییهای ایران را آزاد میکند. در آن زمان ایران از این تغییر موضع استقبال میکرد و همان سرآغازی برای مذاکرات میشد. اکنون اما شرایط دو کشور تغییرات زیادی داشته است. آقای خاتمی در وضعیتی نبود که بتواند با کلینتون صحبت کند اما اکنون دو وزیر خارجه یکدیگر را میبینند و دو رییسجمهوری صحبت میکنند.
* لابی اسرائیل در آمریکا و کشورهای دیگر تمام کوشششان را خواهند کرد تا روابط ایران و آمریکا را تیره نگاه دارند اما آنها قادر متعال نیستند. این طور نیست که ما هم نتوانیم با آنها مقابله کنیم. در گذشته حرفهای بیربطی زده شد و آب به آسیاب اسراییل ریخته شد اما خوشبختانه اکنون دولت درست عمل میکند و مواضع و سخنانش سنجیده است.
* نه فقط درباره سوریه که درباره کل منطقه خاورمیانه ایران میتواند نقش ایفا کند؛ نقشی که هم متضمن منافع ایران است، هم منافع ملتهای منطقه و در تعارض با امنیت و ثبات در غرب نیست اما سوریه میتواند برگ برنده ایران در معادلات جدید منطقه و جهان باشد. بهخصوص پس از اینکه رابطه ایران با آمریکا و به تبع آن با جهان بوی آشتی گرفته است، رفتار ایران در قبال سوریه بسیار مهم است. حدود دو هفته پیش نامهای برای آقای روحانی نوشتم و رونوشتی از آن را برای مقام رهبری، آقای خاتمی، آقای هاشمی و وزیر امور خارجه کشور ارسال کردم. در این نامه پیشنهاد کردم ایران با تکیه بر پشتوانه سرمایهگذاریهایی که در سوریه کرده است، آقای اسد را قانع کند که از حکومت کنارهگیری کند. وضعیت کنونی سوریه به نفع هیچیک از کشورهای منطقه یا جهان نیست اما ایران میتواند به عنوان یک کشور تاثیرگذار منطقه ابتکار عمل را در دست بگیرد و با کمک سازمان ملل، اتحادیه عرب، گروههای معارض و مخالف سوری و جانشینان اسد، آینده سوریه را به گونهای رقم زند که نه تنها منافع منطقهای در آن لحاظ شود که منافع ایران هم برآورده شود.