از لحاظ اصطلاحی، در علم بدیع (4: ذیل واژه) اقتباس آن است که در کلام ـ نثر یا نظم ـ مطلبی از قرآن یا حدیث (3: 21-22) یا بیتی معروف را بیاورند درحالیکه اشارهای صریح به آن آیه، حدیث، یا بیت نکرده باشند (2: ج 1، ص 183)؛ مانند: "که من شهر علمم علیّم در است/ درست این سخن گفتِ پیغمبر است"، که ترجمه حدیث نبوی "انا مدینه العلم و علی بابها"ست (6: 129).
تعریفی که امروزه از انطباق و بازنویسی ارائه میشود بیشتر به کل یک متن اشاره دارد و به تدوین دوباره یک اثر گفته میشود که بدون دخل و تصرّف در درونمایه و محتوا صورت میگیرد و هدف آن متناسب کردن نوشته با مخاطبان خاصّی است (43:11).
گروهی نیز بازنویسی را بیشتر مربوط به تعدیل ساختار متون کهن میدانند، "بهگونهای که کهنگی و دشواری زبان و سبک قدیم از آنها گرفته میشود" (4: ذیل واژه).
در بازنویسی هرگاه درونمایه با رویکردی متفاوت نسبت به متن اصلی عرضه شود به آن بازآفرینی گویند (43:11).
تاریخچه:
اصطلاح اقتباس تا قبل از قرن ششم وجود نداشت (14: ج 3، ص 1091). اگرچه در الفهرست به کتاب المقتبس از مدائنی (135ـ225 ق.) و کتاب دیگری از مرزبانی اشاره شده است، معلوم نیست که مراد از کلمه اقتباس در این دو تصنیف همان معنای اصطلاحی بوده باشد (5: ج2، ص 456).
برخی دانشمندان اقتباس را محدود به استفاده از عبارات قرآنی دانستهاند، درحالیکه دیگران، در معنایی گستردهتر، آن را در مورد اصطلاحات فقه و دانشهای دیگر نیز بهکار بردهاند.
سیوطی (849 ـ 911 ق.) مباحثات و اختلافهایی را در میان علما در مسئله اقتباس بیان میکند: مالکیان عمل اقتباس را یا کاملاً محکوم میکردند یا آن را فقط در نثر مجاز میدانستند، درحالیکه شافعیان آن را بهطور کلی مجاز میشمردند (14: ج3، ص 1091).
برخی اقتباسهای قرآنی را به سه دسته تقسیم کردهاند: مقبول، مباح، و مردود.
مقبول آن است که در خطبهها و موعظهها و عهود و نعت حضرت رسول (ص) و امثال آن باشد؛ مباح آن است که در غزل، رسایل، و قصهها باشد؛ و نوع مردود خود بر دو قسم است: اول آن چیزی است که خدای تعالی آن را به ذات خود نسبت داده باشد و شخص آن را برای خود نقل کند، چنانکه یکی از بنی مروان در مکتوبی که در آن از کارگران خود شکایت داشت، این آیه را بهطور اقتباس نوشته بود: انَّ اِلینا ایابهم ثم ان الینا حسابهم (غاشیه / 26). دوم اینکه آیه کریمه برای هزل اقتباس شود(1: ج3، ص 681). اقتباس حتی در آثار نامقبولی چون کتابهای مربوط به آمیزش جنسی نیز وارد شده است. در :شعر نیز اقتباس از شعری دیگر صورت میگیرد که به آن "تضمین" میگویند (5: ج 2، ص 456). اقتباس با تلمیح نیز قرابت دارد. در اقتباس، همه یا بخشی از آیه یا حدیث میآید، درحالیکه در تلمیح فقط به آیه یا حدیثی اشاره میشود تا ذهن خواننده یا شنونده را در کشف مفهوم سخن به تلاش وادارد (129:6). گاه اقتباس با صنعت ارسال مثل جمع میشود، مانند: از لبت زنده گشت جان هما/ و من الماء کلُّ شی ء حی (همای شیرازی). گاه به ضرورت وزن، در کلام اقتباسشده تغییری داده میشود یا معنایی غیر از معنای اصلی از آن اراده میگردد (391:12).
کاربردها:
هرگاه اقتباس را مترادف بازنویسی بدانیم و غرض بازسازی هیأت اثری ادبی در قالبی نو باشد (13: ذیل واژه)، معادل کلمه انگلیسی adaptation یا adoption تلقی شده است (8: 115)؛ مانند رمان که برای فیلم یا تئاتر بازنویسی شود، یا نمایشنامه که بهصورت رمان در آید. بسیاری از قصّههای "هزارویک شب" برای سینما، رادیو، تئاتر، و ادبیات کودکان بازنویسی شده است. در اقتباس بهگونهای عمل میشود که سیر داستان، شخصیتها، و تا حد امکان خصوصیت زبانی و لحن اثر اصلی حفظ گردد (10: ذیل واژه).
ممکن است نویسنده یا شاعری معنی و محتوی یا مضمونی را از نویسنده یا شاعری دیگر اخذ کند یا امری محقَّق و واقعهای تاریخی را بگیرد و آن را به زبان خود نقل کند. در قلمرو ادبیات، اقتباس محتوایی یا مضمونی معمولتر از اقتباس تاریخی است، هرچند شاهکارهایی در عرصه ادبیات جهان پدید آمد که برگرفته از حوادث تاریخی است که کتاب جنگ و صلح تولستوی از آن جمله است. در اقتباس محتوایی، چنانچه اقتباسکننده نامی از منبع مورد استفاده خویش نیاورد، همارز سرقت ادبی است (8: 115) .
گاهی سخنوری از سخنوران دیگر تأثیر میپذیرد و سبکی اقتباسی پدید میآورد، چنانکه صائب خود را پیرو حافظ میشمارد. گاه نیز یک دوره ادبی بهطور کامل متأثر از یک دوره ادبی دیگر است، همانگونه که ادبیات کلاسیک اروپا متأثر از ادبیات یونان و رم قدیم است (7: ج2، ص 683). بسیاری از داستانهای ایران پس از اسلام، اقتباس یا ترجمه از منابع فارسی پیش از اسلام است، مانند شاهنامه و ویس و رامین.
برخی کتابها و داستانها از کشوری به کشور دیگر سفر میکنند و جنبه بینالمللی مییابند، مانند حکایات کلیله و دمنه که از هند به ایران و سپس به نقاط دیگر عالم سفر کرده و آثار اقتباسی شگفتانگیزی بهوجود آورده است (7: ج 2، ص 684). این آثار، اگر بهصورت آزاد ترجمه شده باشد، ترجمه اقتباسی خوانده میشود (8: 115).
یکی از کارکردهای مهم اقتباس احیای مجدّد آثار کهنه ادبی است که بهعللی توانایی ایجاد ارتباط با مخاطب را از دست دادهاند. اقتباس، با ایجاد هماهنگی میان اثر ادبی کهن و تحولات اجتماعی نوین، نقش مهمی ایفا میکند. هرچه محتوای یک اثر جهانیتر باشد اقتباس از آن آسانتر، و هرچه رابطه اثر با زمان یا مکانی خاص بیشتر باشد اقتباس دشوارتر است (15: ج 1، ص 5-6).
مآخذ:
1) "اقتباس". آریانا دایرةالمعارف، ج 3، ص 681؛
2) "اقتباس". دایرةالمعارف فارسی، ج 1، ص 183؛
3) جرجانی، علی بن محمد. تعریفات. مصر: مطبعهالحمیدیه، 1321ق.؛
4) ذوالقدری، میمنت (میرصادقی). واژهنامه هنر شاعری: فرهنگ تفضیلی اصطلاحات فن شعر و سبکها و مکتبها. ذیل "اقتباس"؛
5) شاکر، احمد محمد. "اقتباس" دایرةالمعارف الاسلامیة. ج 2، ص 456؛
6) عباسپور، هومن. "اقتباس". دانشنامه ادب فارسی (1): آسیای مرکزی، ص 129؛
7) فرشیدورد، خسرو. درباره ادبیات و نقد ادبی. تهران: امیرکبیر، 1373؛
8) قاسمنژاد، علی. "اقتباس ادبی". دانشنامه ادب فارسی2: فرهنگنامه ادب فارسی، ص 115-116؛
9) معین، محمد. فرهنگ فارسی. "ذیل اقتباس"؛
10) میرصادقی، جمال؛ میرصادقی (ذوالقدر)، میمنت. واژهنامه هنر داستاننویسی. ذیل "اقتباس"؛
11) هاشمینصب، صدیقه. کودکان و ادبیات رسمی ایران: بررسی جنبههای مختلف بازنویسی از ادبیات کلاسیک ایران برای کودکان و نوجوانان. تهران: سروش، 1371؛
12) همایی، جلالالدین. فنون بلاغات و صناعات ادبی. تهران: نشر هما، 1371؛
13) Cuddon, J. A. A Dictionary of Literary Terms. S.V. "adaptation"; 14) Macdonald, D.B.; Bonebakker, S.A. "IKTIBAS". The Encyclopadia of ISLAM (Leiden). Vol.3, PP.1091-1092; 15) Vinaver, Eugene. "Adaptation". Cassells Encyclopaedia of Literature. Vol.1, PP.5-6.