طبعا این افراد متاثر از چرخشهای غافلگیرکننده بازار، به گرفتن تصمیم فروش یا خرید تحریک شده و در این مسیر مرتبا از این سهم به سهم دیگر تغییر جهت دادهاند. تلاش برای پیشبینی روزانه بازار اگرچه بسیار جذاب است، در عین حال سخت و مشکلساز نیز هست. کسانی که مبتنی بر این پیشبینیهای کوتاهمدت دست به خرید و فروش میزنند عمدتا بعد از مدتی متوجه ناتوانی خود در درک روندهای بازار میشوند.
اگرچه استراتژیهای زیادی برای خرید و فروش در بازار سهام وجود دارد و معمولا توصیه میشود که هرکس خودش باید استراتژی منحصر به خود را انتخاب کند، اما این به معنی این نیست که همه رویکردها به یک اندازه صحیح هستند. بهنظر میرسد که عمده رویکردهای درست باید حول و حوش یک رویه مجتمع شوند و درنتیجه، قاعدتا باید بتوان سیستم تصمیمگیری درست را از غلط بازشناخت. اما عمده تحلیلها در بازار بهنحوی یا مبتنی بر مبادلات روزانه بازار است یا مبتنی بر اطلاعات بنیادی بیرونی. کسانی که مبادلات بازار را دنبال میکنند به سرعت دچار گیجی حاصل از این چرخشهای مبادلاتی میشوند.
اما کسانی که مبتنی بر اطلاعات بنیادی بیرون از رینگ مبادلات تصمیمگیری میکنند، پس از مدتی متوجه رشد ابهامها و بیاثری اطلاعات مثبت بر قیمتهای سهام خود میشوند. البته کسانی هستند که معتقد به تلفیق هر دوی اینها هستند. اما تجربه کوتاهی نشان خواهد داد که تلفیق این دو روش تصمیمات را بهطور فزایندهای ناکارآمدتر از انتخاب هر کدام به تنهایی میکند. یافتن راه درست تصمیمگیری اگرچه امکان پذیر است ولی به هیچ وجه ساده نیست.
شما باید مرتبا متوجه رفتارهای گیجکننده بازار باشید و فریب آنرا نخورید. فرمول یا روش سادهای نمیتواند کمک مناسبی به شما کند. معمولا چهره بازار عوض شده و فرمولهای ثابت نیز خنثی میشوند. تنها راه این است که شما بتوانید قضاوت دقیقی از تحولات سهام خودتان داشته باشید. پس از مدتی دقت هر سهامداری متوجه بازیهای منحرفکننده مبادلاتی و بنیادی سهم خود میشود و پس از این شناخت است که شخص میتواند تصمیم صحیحی را بگیرد.