قشم در مارس سال 2006میلادی با تلاش و پایمردی مهندس بیژن فرهنگ دره شوری بهعنوان نخستین ژئو پارک خاورمیانه در شبکه جهانی ژئوپارکهای ملی ثبت شد اما سوءمدیریت متولیان منطقه آزاد قشم سبب شد این ژئوپارک تا آستانه حذف کامل از فهرست ژئوپارکهای جهان پیش برود. این تهدید همچنان به قوت خود باقی است و مدیران منطقه آزاد قشم تا اردیبهشت سال آینده فرصت دارند با عمل به تعهدات خود، عنوان ژئوپارک را حفظ کنند. در آنجا رئیس محیطزیست منطقه آزاد قشم در جمع خبرنگاران و در لابهلای سخنان خود از تلاشهای دره شوری سخن به میان آورد و گفت: بومیان قشم آن اندازه دره شوری را دوست دارند که هرگاه ماشینی که روزگاری دره شوری از آن استفاده میکرد از روستایی عبور کند مردم محلی به یاد او دست بر سینه میگذارند و به ماشین او تعظیم میکنند؛ این جایگاهی است که کمترکارشناسی به آن دست یافته است؛ طبیعتمردی که به دور از شهرتطلبی عمری را صرف حفاظت از محیطزیست کرده و در دوران بازنشستگی بیهیچ چشمداشتی همچنان با سفر به نقاط مختلف کشور و رصد کردن طبیعت به پژوهشهای میدانی درباره محیطزیست کشور مشغول است. او معتقد است: طی 10 الی 12سال اخیر تخریب طبیعت به اوج رسیده است. شنیدن سرگذشت محیطزیست ایران از زبان او حال و هوای دیگری دارد.
دره شوری پیش از هر چیز میگوید: اوضاع محیطزیست طی 3دهه گذشته بسیار خراب شده بهویژه در 12سال گذشته این تخریبها به اوج رسید. ما اوایل، نگران جمعیت تیهوها و دراجها بودیم اما دیدیم جمعیت آهوان دارد کم میشود. تا پیش از این تخریبها در کنار جاده، کوه و همهجا آهو، پازن، قوچ و میش دیده میشد اما الان وضعیت حیاتوحش بهشدت بحرانی شده است.
او پس از این مقدمه کوتاه میافزاید: بعد از انقلاب تخریبها شدت گرفت، نه اینکه کاری برای حفاظت نکرده باشیم. ما از سال 50که سازمان حفاظت محیطزیست شروع بهکار کرد- زمانی که شیخنشینهای حاشیه خلیجفارس و همسایههای دیگر ما حتی ترکیه و شوروی نمیدانستند محیطزیست چه مفهومی دارد- موفق شدیم طی 6 سال یعنی تا سال 56حدود 10میلیون هکتار از عرصههای کشور را به پارک ملی و مناطق حفاظت شده ارتقا بدهیم. این مناطق حفاظت شده در آن زمان از لحاظ استانداردهای زیستمحیطی در حد پارکهای ملی دنیا بود. منطقه خوش ییلاق پر از یوز بود. در آن زمان جمعیت شکار به اندازهای مطلوب بود که در سرشماریهای سالانه هیچگاه نتوانستیم آمار دقیقی اعلام کنیم، همیشه تخمین میزدیم، میگفتیم شمار علفخوران حیات وحش بیش از 14هزار راس است. اوایل دهه 60 آهوهای موته (منطقه حفاظت شده در استان اصفهان) را نمیتوانستیم حتی با هواپیما بشماریم. آمار تقریبی میدادیم میگفتیم 8هزار راس. بهتدریج رودخانهها و چشمهها خشکید حتی زایندهرود خشک شد. شوخی نیست زایندهرودی که از وسط پایتخت صدهاساله ایران رد میشد و از چند شهر دیگر عبور میکرد و در انتها به گاوخونی میرسید خشک شد. برسیان (روستایی در نزدیکی اصفهان) یک مسجد قدیمی دارد با گلدسته و گنبدی شگفتانگیز. الان چند سال است که بخشی از زایندهرود که از این روستا میگذشت خشکیده.
اینها با این توجیه که زندگی مردم بهتر شود سد میزنند اما سدسازی باعث خشکشدن پایتخت فرهنگی این سرزمین شده است؛ زندگی 800ساله و تمدن 4شهر را نابود کردهاند. براساس کدام قانون با پول نفت سد میزنند و آب زایندهرود را قطع میکنند بعد آب رودخانه کر را قطع کردند. ببینید چه بلایی سر کارون آوردند. بعد از رودخانهها نوبت به خشکاندن تالابها و دریاچهها رسید. اول دریاچهها و تالابهای صدها هکتاری، بعد 10هزار هکتاری، بعد 100هزار و 150هزار هکتاری بختگان و طشک و گاوخونی خشک شد. اخیرا هم نوبت رسیده به دریاچه نیممیلیون هکتاری ارومیه. دره شوری ادامه میدهد:20سال است بهخاطر مدیریت نادرست منابع آب، اکوسیستمهای مختلف را تخریب میکنیم و میخشکانیم. زندگی مردم و زیباییهای این سرزمین را نابود میکنیم! وقتی 60هزار هکتار دریاچه مهارلو خشک شود و رطوبتی وجود نداشته باشد تا هوای شیراز را تلطیف کند و به جای رطوبت از سطح خشک شده این دریاچه ذرات نمک بلند شود کنار آب رکناباد و گلگشت مصلای شیراز چه محلی از اعراب دارد ؟! نکته جالب ماجرا اینجاست که هیچکس چیزی نمیگوید. استاندار نمیگوید، نماینده نمیگوید، مسئولان نمیگویند؛ یعنی آنهایی که باید بگویند نمیگویند!
برای خلیجفارس چارهای بیندیشید
دره شوری وضعیت محیطزیست را همچون منابع طبیعی نابسامان و اسفبار وصف میکند و میگوید: الان وضعیت محیطزیست به نقطه بحران رسیده است. من 6سال در جزیره قشم کار کردم. بعد سالها زندگی پرندگان ساحل خلیجفارس را در منطقه بررسی و آنها را سرشماری کردم از آنها عکس گرفتم. مسئلهای که وجود دارد این است که ما هنوز خلیجفارس را نمیشناسیم. هیچ مرجع و منبعی درباره آن نداریم؛ نه کتاب چاپ شده نه فیلم تهیه شده. هنوز اعماق آن برای ما ناشناخته مانده است. دریایی که 800کیلومتر طول و 20میلیون هکتار وسعت دارد، پهنای آن حدود 300کیلومتر و عمق آن 30متر است اما عمق آب در بخشجنوبی یک سانت و 2 سانت است. حرارت خاص، ورود آب از اقیانوس هند و عمق مناسب و دهها رودخانهای که گل و لای و مواد مغذی را به خلیجفارس میریزند این دریا را به اکوسیستم شگفتانگیز و زیبا تبدیل کرده است بهطوری که زیباییهای سقف مسجد شیخ لطفالله، مسجد شاه اصفهان، شقایق زارهای کردستان، قالی قشقایی و دیگر هنرها در مقابل زیباییهای خلیجفارس و مرجانهای آن رنگ میبازد. دهها هزار ماهی با گونههای عجیب و غریب و موجوداتی که به خواب و خیال شبیهاند در این دریا جولان میدهند. چند هزار سال است مردم حاشیه خلیجفارس از ماهیها و میگوی خلیجفارس میخورند. حدود 100سالی است که بزرگترین ذخایر نفت در این دریا کشف شده و سالیان سال است که از این دریا نفت وگاز استخراج میکنیم و میفروشیم. نفت و گاز بزرگترین ثروت هر کشوری است ولی برای ما بزرگترین بلای این سرزمین شده است.
این چهره سرشناس محیطزیست در ادامه یادآور میشود: صدها چاه برای استخراج نفت در خلیجفارس و جزایر آن حفر کردند اما بهدلیل رعایت نکردن معیارهای زیستمحیطی، ازیک سو حجم عظیمی از آلودگیهای ناشی از عملیات نفتی وارد این دریا میشود از سوی دیگر، فاضلابهای شهری و خانگی، پسابهای صنعتی و زهابهای کشاورزی بدون هیچ مانعی در این دریا رها میشود. ما بزرگترین ثروتمان را تبدیل به زبالهدانی کردهایم. اطراف خلیجفارس هم، روزگاری بهتر از دریا ندارد. تمدن شوش، عیلام و فارس که کهنترین تمدن جهان است وضعیت بسیار نامناسبی دارد؛ وضعیتی که درخور تمدن کهن ما نیست. مهمترین منابع تغذیهکننده خلیجفارس، ازیک سو، بینالنهرین، دجله و فرات، کرخه، کارون، جراحی، زهره و شطالعرب و ازسوی دیگر تنگه هرمز است که رودخانه میناب، کر و شوروشیرین به آن میریخت و آن را زنده و پربار نگه میداشت. حالا روی همه این رودخانهها سد ساختهایم و مانع ورود آنها به این دریا شدهایم. این مصیبت همچنان ادامه دارد میخواهند روی گابریک و جگین سد بزنند؛ سدی که مانع ورود گل و لای و مواد مغذی به دریا میشود. وقتی تغییرات عظیمی به این وسعت میدهید تکلیف اکوسیستمهای جورواجور این منطقه چه میشود؟ تکلیف دهها هزار هکتار جنگلهای حرا در ساحل قشم و خمیر چه میشود؟ وقتی اینها تغذیه نشوند صید وصیادی نابود میشود. وقتی رودخانهها را ببندید و فاضلابها را رها کنید از دریا و آبزیان چه برجای میماند؟
او به وضعیت بحرانی آبهای ساحلی خلیجفارس در بندر ماهشهر اشاره و تصریح میکند: به ماهشهر بروید ببینید چه مقدار جیوه ناشی از پسابهای فعالیت پتروشیمی به خورهای این بندر میریزد. تأثیر این جیوه سالهای سال برجای میماند. اینها میرود در بدن ماهیها و میگوها و درنهایت سر از چرخه غذایی مردم در میآورد. با کشف نفت و توسعه آن، شهرها یکی پس از دیگری شکل گرفت. دهها اسکله ساخته شد. صدها کارخانه راهاندازی شد. میلیونها آدم، میلیونها ماشین در حاشیه خلیجفارس مشغول کارو زندگی شدند. دهها هزار کیلومتر لولهکشی، هزاران تن نخاله، پسماند و زباله بدون آنکه مدیریت شود در طبیعت اعم از خشکی و دریا رها شد. روزانه صدها کشتی، میلیونها بشکه نفت را از خلیجفارس منتقل میکنند. خلیجی که قویترین و پرتولیدترین محیط آبی دنیاست به آلودهترین محیط آبی جهان تبدیل شده است. بررسی کنید ببینید چه میزان از این درآمد نجومی نفت صرف حفاظت از خلیجفارس میشود؟ چند درصد این درآمد صرف خرید تجهیزات و تکنولوژی مدرن برای مقابله با انواع آلودگیهای احتمالی این دریا میشود؟ سرگذشت ماهشهر و دیگر شهرهای نفتی را ببینید وقتی نفت این مناطق تمام میشود به چه روزی مبتلا میشوند؟ نمونه آینده شهرهای نفتی، مسجد سلیمان است که نفت آن تمامشده؛ شهری که نخستین چاه در آنجا زده شده و همینطور رهایش کردهاند. تمام کوچههای این شهر متعفن و فاضلاب در آن جاری است. کارخانهها رها شده است تا زمانی که این منطقه نفت داشت مرکز فعالیت بود اما امروز زندگی دراین شهر بسیار دشوار و غیرممکن شده است.
زباله، طبیعت را فرا گرفته
وی درباره جنگلهای کشور میگوید: سراسر جنگلها و طبیعت که آکنده از زباله شده است نه مازندران، نه گرگان نه ترکمنصحرا و نه هیچ نقطه دیگری از مناطق جنگلی کشور را پیدا نمیکنید که پوشیده از زباله نباشد. از آستارا تا گنبد، حدود 8میلیون نفر در این مناطق زندگی میکنند اینها اگر روزی یک کیلو زباله تولید کنند روزانه 8هزار تن زباله تولید میشود. بروید ببینید چقدر از این حجم زباله در مبدا بازیافت میشود. متأسفانه همه این زبالهها را بدون هیچ مدیریتی در طبیعت رها میکنند. سمسکنده که یکی از نادرترین و زیباترین مناطق جنگلی کشور است و از قدیم جزو مناطق حفاظت شده محسوب میشد الان مملو از زباله شده است. واقعا با این روندی که ادامه دارد تا 10سال دیگر، طبیعت ایران چه وضعیتی پیدا میکند؟
راهکارها
درهشوری میگوید: 30سال فریاد میزنیم با رسانهها صحبت میکنیم اما این فریادها به جایی نمیرسد چون آنهایی که باید داد بزنند نمیزنند. من 4روز اطراف دریاچه ارومیه گشت زدم. یقین دارم میتوانیم به تخریبها پایان بدهیم و ترمیم را آغاز کنیم. من 5الی 6روز از حمله عراق گذشته بود داوطلب رفتم جبهه پس از آن هم بارها به جبهه رفتم و هر دفعه ماهها در خط مقدم بودم. ما دیدیم ملت ایران به تنهایی توانست با صدام که از حمایت آمریکا، شوروی و فرانسه برخوردار بود بجنگد و او را شکست بدهد. من از نزدیک شاهد حماسه مردم بودم لحظه لحظه آن را دیدم. همه آمده بودند از اصفهانی، کرد، ترک، لر، شیرازی، مشهدی همه و همه آمده بودند. ما الان هم میتوانیم محیطزیست را نجات بدهیم از جنگ که دشوارتر نیست، کافی است ارادهاش وجود داشته باشد. اما چنین ارادهای وجود ندارد. سیستم اداری ما از بالا تا پایین ضرورتی برای این کار نمیبیند. متأسفانه نه اراده آن وجود دارد و نه دانشاش.
وی تصریح میکند: اراده حفظ محیطزیست و نجات طبیعت و ترمیم آن در مقامات دیده نمیشود. کسی خلیجفارس را نمیشناسد یک کتاب درباره این دریا چاپ نشده. در سراسر جنوب 2 دانشکده داریم؛ یکی در بندرعباس یکی در خرمشهر اما دانشجویان بهندرت از زیر آب خبر دارند، بهندرت غواصی میکنند. دانشکده این کار را نمیکند. کشورهایی که یک صدم ما ساحل خلیجفارس را در اختیار دارند ببینید با ساحلشان چه میکنند؛ دهها انتشارات در این زمینه دارند. برای نمونه دبی کتابی با نام جعلی صدفهای عربین گلف را منتشر کرده با چه کیفیت بینظیری. سازمان شیلات ما هم بعد از سالها کتابی منتشر کرده که به معرفی نرمتنان خلیجفارس اختصاص دارد. 150صدف را معرفی کرده. بروید این کتاب را ببینید و مقایسه کنید. ما نیاز به امکانات و تجهیزات داریم. پایش دریا ابزار دقیق میخواهد، یک کشتی آزمایشگاهی میخواهد. 800چاه در خلیجفارس حفر کردهاند نفت میفروشند اما ابزار پایش و مقابله با آلودگی را نمیخرند. شهرهای حاشیه این دریا سیستم فاضلاب ندارند یا سیستم فاضلابشان ناقص است. پسابهای صنعتی و زهابهای کشاورزی بدون هیچ منعی به دریا میریزد. ساخت وساز در ساحل بیداد میکند واقعا چهکسی پاسخگوست؟ نفت آلودهترین ماده جهان است. اکتشاف، حمل و نقل و مصرف آن همراه با آلودگی فراوان است. متأسفانه این صنعت روزبهروز در حال گسترش است و از کمترین نظارتی هم برخوردار نیست. صید وصیادی در خلیجفارس برای مردم بومی که هزاران سال از این طریق زندگی میکردند دیگر مقرون به صرفه نیست چون کشتیهای صیادی با صید صنعتی، ماهیان و آبزیان این دریا را چنان به یغما بردهاند که خلیجفارس در حال تهیشدن از این منابع است. این بهرهبرداری نیست غارت و چیاول است.
سالهاست عرصههای طبیعی را واگذار میکنند
دره شوری میگوید: مردم در شمال کشور جنگلهای پایین دست، میانوند و بالادست را تخریب کردند بعد هم مجلس شورای اسلامی تصویب کرد اگر از زمان تصرف و تجاوز و تخریب هر نقطه از جنگلهای شمال و سایر اراضی منابع طبیعی 6سال گذشته باشد این اراضی را به متصرفان و متجاوزان واگذار کنید! این بهمعنای پاداش دادن به متجاوز و تشویق به تجاوز و تصرف عرصههای جنگلی و مرتعی نیست؟ با وجود این، متولیان منابع طبیعی هم این اراضی را واگذار کردند. در واقع این سازمان، متخصص واگذاری شده است؛ بروید ببینید تاکنون چندهزار هکتار جنگل و مرتع نابود و بهصورت رسمی واگذار شده است. درحالیکه ما از نظر قوانین مشکلی نداریم. سازمان جنگلها و مراتع پرسنل دارد، کارشناس دارد، چارت سازمانی دارد، مدیرکل دارد و همه این افراد حقوق میگیرند محیطزیست همینطور؛ اما چهکسی در مقابل این تخریبها داد و بیداد کرده، کدام مدیری را سراغ دارید که قاطعانه موضعگیری کرده باشد؟ اینها موظفند جلوی تخریب جنگل را بگیرند اما سالهاست واگذار میکنند.