ابتکار، فردای آن روز بهعنوان رئیس سازمان حفاظت محیطزیست به ساختمان مرکزی این نهاد در پردیسان رفت تا کار خود را پیش از مراسم تودیع و معارفه آغاز کند. همان روز بعد ازظهر سالن همایشهای سازمان حفاظت محیطزیست شاهد انبوهی از جمعیت بود که برای مراسم تودیع و معارفه به پردیسان آمده بودند. ابتکار، آن روز در سخنان کوتاهی اصلاح و تقویت حکمرانی محیطزیست در کشور را ضروری دانست و گفت: «توانمندسازی سازمان محیطزیست، رسیدگی به مشکلات کارکنان و توانمندسازی علمی و پژوهشی برای دستیابی به توسعه پایدار جزو برنامهها و اهداف مهمی است که در سازمان محیطزیست در کنار نگاه فرابخشی و ارتباط با دستگاههای داخل دولت، قوای سهگانه و تقویت و حمایت جدی از نهادهای مدنی و خبرنگاران دنبال میکنم». او در بخش دیگری از سخنان خود ضمن دعوت از فعالان و کارشناسان محیطزیست برای حفاظت از محیطزیست گفت: «الان زمانی است که از یکدیگر دعوت کنیم تا برای حفاظت ازمحیطزیست کشور بکوشیم. این جنبش به راه افتاده، پس بشتابید تا از این قطار عقب نمانید»! ابتکار طی 8سالی که از سازمان حفاظت محیطزیست دور مانده بود همواره مطالبات زیستمحیطی را دنبال کرد و نشان داد در هر جایگاهی که باشد دغدغهای جز حفظ محیطزیست ندارد؛ راهاندازی کمیته محیطزیست شورای اسلامی شهر تهران از شاخصترین فعالیتهای زیستمحیطی وی در خارج از سازمان محیطزیست است. براساس همین پیشینه است که فعالان محیطزیست، کارشناسان و دوستداران طبیعت از ابتکار انتظار دارند با بهرهگیری از مشاوران دلسوز و بهکار گماردن مدیران لایق مانع تخریبها شود و محیطزیست را به جایگاه واقعی خود بازگرداند.
هوشنگ ضیایی، مدرس دانشگاه و کارشناس برجسته حیاتوحش اقداماتی را که باید در اولویت کاری رئیس سازمان حفاظت محیطزیست قرار بگیرد ذیل 2 دسته اقدامات کوتاهمدت و اقدامات بلندمدت تقسیم میکند ودرباره اقدامات کوتاه مدت میگوید: «لغو تشکیلات جدید اداری، نخستین اقدامی است که باید در دستور کار قرار بگیرد زیرا تشکیلات جدید اداری سازمان حفاظت محیطزیست، قابلیت اجرایی ندارد و موجب سردرگمی مدیران استانها (مدیران محیطزیست) شده است».
لغو مصوبات و بخشنامههای مغایر محیطزیست
ضیایی از لغو برخی مصوبات و دستورالعملهای دولت قبلی که مغایر با اهداف سازمان است بهعنوان دومین اقدامی نام میبرد که باید در اولویت قرار بگیرد. وی در توضیح این مطلب میگوید: «دادن اختیار به استانداریها در مورد دخالت در اجرای وظایف مدیران محیطزیست از قبیل واگذاری مناطق تحت مدیریت سازمان محیطزیست برای اجرای طرحهای توسعه کشاورزی و آبزیپروری نمونهای از مفاد مصوباتی است که مغایر با اهداف سازمان محیطزیست است لذا باید در اسرع وقت لغو شود».
ضیایی که مجری طرحهای متعدد حفاظت از گونههای نادر جانوری کشور از جمله مسئول پروژه انتقال گوزن زرد از دشت ناز به جزیره اشک و منطقه کرخه بوده است با اشاره به اینکه صدور برخی بخشنامهها در دوره مدیریت سابق محیطزیست خلاف معیارهای زیستمحیطی است، تصریح میکند: «بخشنامههایی از قبیل جلوگیری از تهیه فیلم و عکس توسط گردشگران و محققان در مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت محیطزیست یا ایجاد محدودیتهایی برای ورود محققان، دانشجویان، خبرنگاران و طبیعتگردان به این مناطق با ضوابط زیستمحیطی سنخیت ندارد؛ براین اساس این بخشنامهها باید لغو شود».
تخلیه فوری ساختمان موزه تاریخ طبیعی دیگر مطالبهای است که این استاد دانشگاه به آن اشاره میکند و میگوید: «این ساختمان که در دوره پیشین مدیریت دکتر ابتکار با کوشش و هزینه زیاد ساخته شد اکنون کاربری اداری دارد و کارکنان حوزه معاونت طبیعی سازمان در این اداره مشغول فعالیت هستند. این ساختمان باید برای همان کاربری موزه، در گام نخست تخلیه و سپس تجهیز شود. این مهمترین اقدامی است که هیأت امنای موزه باید آن را به انجام برسانند».
تشکیل کارگروه محیط طبیعی
ضیایی که سالها مدیریت ادارات کل محیطزیست استانها و مناطق مختلف را در کارنامه کاری خود دارد، تشکیل کارگروه محیط طبیعی و زیرکمیتههای آن را از دیگر اقدامات اولویتدار سازمان محیطزیست عنوان میکند و میگوید: «این کارگروه باید متشکل از زیر کمیتههای تنوع زیستی، زیستگاهها، شکار و صید و اکوتوریسم با هدف تعیین خطمشی و برنامهریزی در زمینه امور محیططبیعی سازمان و ناظر بر این امور باشد. اعضای این کارگروه و زیرکمیتههای آن باید از میان کارشناسان، محققان، دانشگاهیان، محیطبانان و طبیعتدوستانی انتخاب شود که علاوه بر داشتن سوابق درخشان علمی یا تجربی عرق محیطزیست داشته و عاشق طبیعت این مرز و بوم باشند. بدیهی است کوهنوردان، شکارچیان، راهنمایان طبیعتگردی، تشکلها و خبرنگاران محیطزیست هم در شمار طبیعتدوستان قرار دارند که میتوانند دراین زیر کمیتهها حضور داشته باشند. افراد این کارگروه مشاوران خوبی برای ریاست سازمان خواهند بود که رئیس سازمان میتواند در انتخاب مدیران حوزه محیط طبیعی از نظرات آنها بهرهمند شود». وی راهاندازی مجدد آموزشکده محیطزیست را اولویت دیگری میداند که باید ابتکار آن را مدنظر قرار دهد. به گفته ضیایی این آموزشکده که تنها مرکز آموزشی تخصصی حیاتوحش و تربیت کادر اجرایی در کشور بود بهمنظور آموزش و تربیت محیط بانان که بازوهای اجرایی و تحقیقات سازمان حفاظت محیطزیست در مناطق مختلف کشور محسوب میشوند و کمبودشان کاملا محسوس است. اما توصیههای هوشنگ ضیایی، موارد دیگری را هم شامل میشود. وی که در کنار مسئولیتهای اجرایی سالها به تربیت دانشجو مشغول بوده و هست، میگوید: «انحلال رشتههای کارشناسی ارشد دانشگاه محیطزیست که مشابه آن با امکانات بهتر در تهران و سایر شهرستانها وجود دارد و به تبع آن، انتقال دانشجویانی که در حال حاضر برای راهاندازی نخستین دوره این دانشگاه مشغول ثبتنام هستند به سایر دانشگاههای کشور از ضروریاتی است که باید مورد توجه رئیس سازمان قرار بگیرد».
مولف کتاب ارزشمند «راهنمای صحرایی پستانداران ایران» در ادامه با اشاره به مشخص نبودن جمعیت حیات وحش کشور از ضرورت سرشماری گونههای حیاتوحش سخن به میان میآورد و میگوید: «آماربرداری از جمعیت گونههای شاخص جانوران وحشی کشور با همکاری تشکلهای مردمنهاد، محیطبانان، کارشناسان بازنشسته، شکارچیان، دانشگاهیان و دوستداران حیاتوحش و طبیعت با استفاده از امکانات و حمایت استانداریها و رسانهها بهمنظور برنامهریزی و مدیریت حیاتوحش کشور از قبیل بازنگری در تعیین گونههای در معرض خطر، برنامهریزی در نحوه صدور پروانه شکار، بررسی علل کاهش یا افزایش جمعیت حیاتوحش، ارزیابی فعالیت محیطبانان و کارشناسان در گذشته و ترسیم فعالیتهای آینده آنها از ضروریاتی است که نباید از نظر دور بماند». ضیایی میگوید: «حضور در زیستگاهها و مناطق، تجربهای است که باید همه مدیران آن را از نزدیک لمس کنند براین اساس، معاون طبیعی سازمان حداقل 7شبانهروز، مدیران کل حداقل 3شبانه روز و کارشناسان محیط طبیعی حداقل 10شبانه روز باید در زیستگاهها و مناطق حفاظت شده حضور داشته باشند».
ایجاد سازوکار نظارت بر عملکرد کارکنان
فراهم کردن بسترنظارت دقیق بر عملکرد کارکنان از دیگر تمهیداتی است که این کارشناس برجسته محیطزیست بر آن تأکید و تصریح میکند: «فعال کردن سیستم بازرسی، پایش، نظارت و رسیدگی به شکایات و استفاده از افراد مستقل و با تجربه، کارآزموده، خوشنام و مورد اطمینان بهمنظورشناسایی و تشویق کارکنان خدوم و دلسوز و برخورد شدید با کارکنان بیتفاوت، خائن و معتاد که متأسفانه بهعلت نبود نظارت کافی تعداد آنان روبه افزایش است».
بازنگری در یگان حفاظت سازمان محیطزیست، اقدام دیگری است که به اعتقاد ضیایی باید در اولویت قرارگیرد و همراه با سایر اقدامات کوتاهمدت عملی بشود. وی دراین باره خاطرنشان میسازد: «از آنجایی که محیطبانان علاوه بر انجام امور مربوط به حفاظت حیات وحش و زیستگاهها به منزله بازوان تحقیقاتی سازمان در زمینه تنوع زیستی محسوب میشوند، شایسته است با همکاری مدیران سازمان و سایر افراد صاحبنظر موضوع تشکیل یگان حفاظت که بیشتر جنبه نظامی دارد مورد بازنگری و بررسی مجدد قرار بگیرد». ضیایی در پایان میگوید: «خوشبختانه برخی از اقدامات ضروری نظیر مصوبه مربوط به بهرهبرداری از معادن در مناطق تحت حفاظت سازمان، احیای دریاچه ارومیه و کنترل سدسازیها انجام گرفته یا در دست اقدام است که بسیار نویدبخش است».
پیگیری خشکسالی
ناصر کرمی، اقلیم شناس و استاد دانشگاه میگوید: «بزرگترین مشکل ایران و نه بزرگترین مشکل محیطزیست یا سازمان حفاظت محیطزیست «خشکسالی دورانی» است؛ یعنی ورود ایران به دوران طولانی خشکسالی که ممکن است سالها به طول بینجامد. این خشکسالی قطعا چشمانداز ایران را تغییر خواهد داد؛ ایران را بیابانتر، کمبرگ و بارتر و تفتیدهتر خواهد کرد.» این منتقد محیطزیست ادامه میدهد: «قاعدتا یک جایی در دولت باید بهصورت متمرکز، مسئولانه و ضربتی این موضوع را پیگیری کند؛ آنجا نمیتواند اداره پرتی در یک معاونت کم اثردر وزارتخانهای باشد که فقط بخشی از این موضوع را در حوزه وظایف خود میداند بلکه باید درخود نهاد ریاستجمهوری این مسئله پیگیری شود و در این نهاد، نزدیکترین فرد مرتبط با موضوع، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست است. نباید فراموش کنیم وقوع این خشکسالی بسیاری از پیش فرضهای ما را درباره مدیریت منابع طبیعی و مناطق حفاظت شده تغییر خواهد داد».
کرمی میافزاید: «بسیاری از طرحها و برنامههایی که اکنون در دستور کار سازمان حفاظت محیطزیست قرار دارند شاید اجرای آنها بلااثر و منفی بشود و برعکس از هماکنون، تأکید میکنم از هماکنون باید اجرای انبوهی از طرحهای ضربتی بهویژه برای مدیریت زیستگاهها در دستور کار قرار بگیرد که اکنون چنین ذهنیتی درباره آنها نداریم.
تصورش را بکنید زیستگاهی که اکنون مرتعی و بوتهزار است 10سال دیگر قرار است یک بیابان باشد؛تکلیف حیاتوحش آنچه میشود؟ از هماکنون چگونه میتوان برای حفظ حیات وحش، ایجاد منابع آبی یا حتی انتقال گونههای در معرض خطر کاری کرد؟ حتی شاید لازم باشد برخی زیستگاهها که در بیابانیشدن مطلق آنها تردیدی نیست از فهرست مناطق تحت حفاظت حذف و حیات وحش آن به زیستگاههای دیگری که احتمالا در برابر خشکسالی مقاومتر خواهند بود منتقل شوند. در حوزه محیط انسانی تردیدی نیست که بیابانیشدن و خشکسالی، زندگی در بسیاری از شهرهای ایران را با دشواری روبهرو خواهد کرد. آب به مسئله شماره یک مدیریت محیطی در ایران تبدیل خواهد شد و چارهاندیشی در برابر این مشکل باید از هماکنون آغاز شود، بازهم تأکید میکنم از هماکنون».