غدیر در آثار اسلامى ما به «عید اللهالاکبر»، «یومالعهد المعهود» و «یومالمیثاق المأخوذ» تعبیر شده است. این تعبیرات که نشان دهندهى تأکید و اهتمامى خاص به این روز شریف است، خصوصیتش در مسأله ولایت است.
آن عاملى که در اسلام ضامن اجراى احکام است، حکومت اسلامى و حاکمیت احکام قرآن است، والا اگر آحاد مردم، ایمان و عقیده و عمل شخصى داشته باشند، لیکن حاکمیت -چه در مرحلهى قانونگذارى و چه در مرحلهى اجرا - در دست دیگران باشد، تحقق اسلام در آن جامعه، به انصاف آن دیگران بستگى دارد.
اگر آنها افراد بىانصافى بودند، مسلمانان همان وضعى را پیدا مىکنند که شما امروز در کوزوو، دیروز در بوسنى و هرزگوین، دیروز و امروز در فلسطین و در جاهاى دیگر شاهدش بودهاید و هستید - ما هم در ایران مسلمان عریق و عمیق خودمان، سالهاى متمادى همین را مشاهده مىکردیم - اما چنانچه حکام، قدرى با انصاف باشند، اجازه خواهند داد که این مسلمانان به قدر دایرهى خانهى خودشان - یا حداکثر ارتباطات محلهاى - چیزهایى از اسلام را رعایت کنند؛ ولى اسلام نخواهد بود.
بیانات بهمناسبت عید سعید غدیر
16/01/1378
اگر تخلف نمىشد...
امروز ما و جامعه بشرى، همچنان در دوران نیازهاى ابتدایى بشرى قرار داریم. در دنیا گرسنگى هست، تبعیض هست - کم هم نیست؛ بلکه گسترده است، به یک جا هم تعلق ندارد؛ بلکه همه جا هست - زورگویى هست، ولایت نابحق انسانها بر انسانها هست؛ همان چیزهایى که چهار هزار سال پیش، دو هزار سال پیش به شکلهاى دیگرى وجود داشته است. امروز هم بشر گرفتار همین چیزهاست و فقط رنگها عوض شده است.
«غدیر» شروع آن روندى بود که مىتوانست بشر را از این مرحله خارج کند و به یک مرحله دیگرى وارد کند. آن وقت نیازهاى لطیفتر و برترى، و خواهشها و عشقهاى به مراتب بالاترى، چالش اصلى بشر را تشکیل مىداد. راه پیشرفت بشر که بسته نیست!
ممکن است هزارها سال یا میلیونها سال دیگر بشریت عمر کند؛ هر چه عمر کند، پیوسته پیشرفت خواهد داشت. منتها امروز پایههاى اصلى خراب است؛ این پایهها را پیغمبر اسلام بنیانگزارى کرد و براى حفاظت از آن، مسألهى وصایت و نیابت را قرار داد؛ اما تخلف شد.
اگر تخلف نمىشد، چیز دیگرى پیش مىآمد. «غدیر» این است. در طول دوران دویستوپنجاه سالهى زندگى ائمه (علیهمالسلام) - که عمر دوران ظهور ائمه از بعد از رحلت پیغمبر تا زمان وفات حضرت عسکرى، دویستوپنجاه سال است - هر وقت ائمه توانستهاند و خودشان را آماده کردهاند تا اینکه به همان مسیرى که پیغمبر پیشبینى کرده بود، برگردند؛ اما خوب، نشده است دیگر. حالا ماها در این برههى از زمان، به میدان آمدهایم و همتى هست به فضل و توفیق الهى و انشاءالله که به بهترین وجهى ادامه پیدا کند.
دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق(علیهالسلام)
29/10/1384
نباید طرح مسأله غدیر به جدایى مسلمانها بینجامد
مرحوم آقاى مطهرى (رضواناللهعلیه) مقالهاى به نام «الغدیر و وحدت اسلامى» دارد؛ ایشان در آن، این مسأله را تبیین مىکند که، طرح مسألهى غدیر، چطور مىتواند وسیلهاى باشد براى نزدیک کردن دلهاى مسلمانها به همدیگر. مرحوم علامهى امینى هم عقیده شیعه را در «الغدیر» اثبات کرده است؛ اما کتاب، بیان، لحن، سلیقه و شیوهى برخورد او با مسأله، طورى است که همهى مسلمین را جذب مىکند.
شما تقریظهایى را که مسلمانان مصر، شام و دیگر نقاط دنیا بر کتاب ایشان نوشتهاند، ببینید! ما باید توجه داشته باشیم که نوع طرح مسأله، طورى نباشد که به جدایى مسلمانها بینجامد؛ این خیلى مهم است.
الان جمعیت انبوهى از مسلمانان دنیا به مکتب و مذهب ما معتقدند و در دنیا هم آبرومندند. هم جمهورى اسلامى در ایران و هم شیعیان در هر نقطهاى که هستند، مردم آبرومندى هستند و در عراق، لبنان و جاهاى دیگر، مسلمانها به وجود اینها افتخار مىکنند.
بنابراین باید مراقب باشیم که مسأله را طورى طرح کنیم که همعقیدههاى خودمان ناراحت نشوند. البته باید عقیدهى خودمان را بیان و آن را تثبیت کنیم؛ اما اشتباهات و خطاها را هم برطرف کنیم.
14/09/1384
مسألهى غدیر ورود نبى مکرم اسلام در امر مدیریت جامعه است
مسألهى غدیر و تعیین امیرالمؤمنین (علیهالصلاةوالسلام) به عنوان ولىامر امت اسلامى از سوى پیامبر مکرم اسلام (صلىاللهعلیهوالهوسلم) یک حادثهى بسیار بزرگ و پرمعناست؛ در حقیقت دخالت نبى مکرم در امر مدیریت جامعه است. معناى این حرکت که در روز هجدهم ذىالحجه سال دهم هجرت اتفاق افتاد، این است که اسلام به مسألهى مدیریت جامعه به چشم اهمیت نگاه مىکند.
اینطور نیست که امر مدیریت در نظام اسلامى و جامعهى اسلامى، رها و بىاعتنا باشد. علت هم این است که مدیریت یک جامعه، جزو اثرگذارترین مسائل جامعه است. تعیین امیرالمؤمنین هم - که مظهر تقوا و علم و شجاعت و فداکارى و عدل در میان صحابهى پیغمبر است - ابعاد این مدیریت را روشن مىکند. معلوم مىشود آنچه از نظر اسلام در باب مدیریت جامعه اهمیت دارد، اینهاست.
کسانى که امیرالمؤمنین را به جانشینى بلافصل هم قبول ندارند، در علم و زهد و تقوا و شجاعت آن بزرگوار و در فداکارى او براى حق و عدل، تردید ندارند؛ این مورد اتفاق همهى مسلمین و همهى کسانى است که امیرالمؤمنین (علیهالصلاةوالسلام) را مىشناسند. این نشان مىدهد که جامعهى اسلامى از نظر اسلام و پیغمبر، چه نوع مدیریت و زمامدارى و حکومتى را باید به عنوان هدف مطلوب دنبال کند.
دیدار مردم پاکدشت، در سالروز عید سعید غدیر
10/11/1383
عید غدیر، سنت ملى ماست
عید غدیر هم سنت ملى ماست؛ چون ملت ما داراى این عقیده و این محتوا و این هویت در ذهن خودش هست. یکى از کارهاى دشمنان این است که ملتها را از هویت خالى کنند.
البته این قضیه، داستان مفصلى است و با دو کلمه، نه مىشود ابعادش را نشان داد و نه مىشود خطرش را آنچنان که هست، گوشزد کرد. شما در محیط دانشجویى با این سیاست کلى که شناخته و ناشناخته و پیدا و پنهان وجود دارد، باید مبارزه کنید و مبانى ارزشى را - مبانىاى که حقیقتا تشکیلدهندهى هویت ملت ایران است و مىتواند آنها را پیش ببرد و صاحب همه چیز کند - حفظ کنید.
08/02/1382
او عادلترین شما در بین مردم است
نبىاکرم در بیان صفات امیرالمؤمنین مىفرماید: «اعدلکم فى الرعیة»، او عادلترین شما در بین مردم است. هم عدالت درونى و معنوى و فردى امیرالمؤمنین مراد است و هم عدالت رفتارى و عدالت اجتماعى او. اینها چیزهایى است که در زبان به آسانى مىشود بیان کرد، اما در تحقق و تبلور در عمل است که انسان به عظمت این حقیقت و کسانى که تجسم این حقیقت بودهاند، پى مىبرد.
عدالت به معناى واقعى کلمه در وجود امیرالمؤمنین، در رفتار او، در تقواى او و در توجه او حضور دارد. در رفتار بیرونى او هم عدالت تجسم پیدا مىکند. امروز بعد از گذشت قرنها، اگر بخواهیم عدالت را تعریف کنیم و آن را در ضمن مثال و نمونه بیان کنیم، هیچ مثالى رساتر و گویاتر از رفتار امیرالمؤمنین علیهالسّلام نمىتوانیم پیدا کنیم. این است که نبىاکرم او را به امر پروردگار و با نصب الهى به مردم معرفى و به مقام ولایت منصوب مىکند. این یک حقیقت اسلامى است. این کجا و اینکه کسى معتقد باشد که هر ظالمى با هر شیوه و رفتار بازیگرانهاى توانست زمام قدرت را در دست بگیرد، مردم باید از او اطاعت کنند، کجا؟! این اسلام است یا آن؟!
لذا مسألهى غدیر با این مضمون والا متعلق به همهى مسلمانهاست، چون به معناى حاکمیت عدل، حاکمیت فضیلت و حاکمیت ولایتاللَّه است. اگر ما هم بخواهیم حقیقتاً از متمسکین به ولایت امیرالمؤمنین باشیم، باید خودمان و محیط زندگیمان را به عدل نزدیک کنیم. بزرگترین نمونه این است که هرچه بتوانیم، استقرار عدل کنیم. چون دامنهى عدالت نامحدود است. هرچه بتوانیم عدل را در جامعه بیشتر مستقر کنیم، شباهت ما به امیرالمؤمنین و تمسک ما به ولایت آن بزرگوار بیشتر خواهد شد.
بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام به مناسبت عید غدیر خم
01/12/1381
غدیر و انقلاب اسلامی ایران
شاید اکثر آن کسانى هم که در ماجراى بیعت امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام، گرد آن بزرگوار را گرفتند و با او بیعت کردند و پاى فشردند و فداکارى نمودند، واقعهى غدیر و به طریق اولى ظهور اسلام و جنگهاى امیرالمؤمنین را ندیده بودند. اما اسلام و هدایت و نور آن فقط براى کسانى نیست که در آن وقت حضور داشتند، بلکه براى همه و براى همیشه است: «و اخرین منهم لما یلحقوا بهم».
انقلاب اسلامى شروع یک راه پرافتخار و سعادتبخش بود. همهى کسانى که از بىعدالتى رنج بردهاند و تشنهى عدالتند، این پدیده را به جان دوست دارند و براى آن تلاش مىکنند. همهى کسانى که سنگینى و فشار نظام دیکتاتورى و اختناق و زورگویى و قدرت فردى را احساس کرده یا دربارهى آن فکر کردهاند، از انقلاب اسلامى، از حرکت ملت مسلمان و از مبارزهى فراگیر این ملت استقبال کردهاند و مىکنند. مخصوص امروز نیست، در آینده هم همینطور خواهد بود.
بیانات در دیدار مردم قم
19/10/1381
اوج مطلوب همهى رسالتها
امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام در مقابله با خطرها آنچنان شجاعانه عمل مىکند که مىگوید کسى نمىتوانست با فتنهاى که من چشم آن را درآوردم - منظور، فتنهى خوارج است - یا فتنهى ناکثین درافتد. آن معنویت و دین و اخلاق و فضیلت از یک طرف، آن بینش عمیق و شجاعت و فداکارى و عواطف رقیق انسانى در کنار صلابت و استحکام معنوى و روحى از طرف دیگر؛ همهى اینها ناشى از عصمت است؛ چون خداى متعال او را به مقام عصمت برگزیده است و گناه و اشتباه در کار او وجود ندارد. اگر چنین کسى در رأس جامعه باشد، اوج مطلوب همهى رسالتهاست. این معناى غدیر است. در غدیر، چنین کارى اتفاق افتاد.
اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت علىبنموسىالرضا علیهالسلام در روز عید سعید غدیر خم
12/12/1380
بشریت، حکومت پنجسالهی امیرالمومنین را هرگز فراموش نخواهد کرد
امامت، یعنى همان اوج معناى مطلوب ادارهى جامعه در مقابل انواع و اقسام مدیریتهاى جامعه که از ضعفها و شهوات و نخوت و فزونطلبى انسانى سرچشمه مىگیرد. اسلام شیوه و نسخهى امامت را به بشریت ارائه مىکند؛ یعنى اینکه یک انسان، هم دلش از فیض هدایت الهى سرشار و لبریز باشد، هم معارف دین را بشناسد و بفهمد - یعنى راه را درست تشخیص دهد - هم داراى قدرت عملکرد باشد - که «یا یحیى خذ الکتاب بقوة» - هم جان و خواست و زندگى شخصى برایش حائز اهمیت نباشد؛ اما جان و زندگى و سعادت انسانها براى او همه چیز باشد؛ که امیرالمؤمنین در کمتر از پنج سال حکومت خود، این را در عمل نشان داد.
شما مىبینید که مدت کوتاه کمتر از پنج سال حکومت امیرالمؤمنین، به عنوان یک نمونه و الگو و چیزى که بشریت آن را هرگز فراموش نخواهد کرد، در طول قرنها همچنان مىدرخشد و باقى مانده است. این نتیجهى درس و معنا و تفسیر واقعهى غدیر است.
بیانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت علىبنموسىالرضا علیهالسلام در روز عید سعید غدیر خم
12/12/1380
توصیه رهبر انقلاب درباره کتاب الغدیر
همین کتاب الغدیر هم بهنظر من مهجور است. من به دوستانمان سفارش کردم الغدیر را که در آن صدها کتاب است - یعنى ایشان دربارهى موضوعات مختلف، مطالبى دارد. گاهى صد صفحه، هشتاد صفحه دربارهى یک شخص، یک مطلب، یا یک حدیث، مطلب دارد و یک نفر باید اینها را از اوّلِ الغدیر بخواند، تا به مطلب مورد نظر برسد و از آن استفاده کند.
حالا کو آن آدمى که حوصله کند، یازده جلد کتاب الغدیر را بخواند و اینگونه مطالب را بیرون بکشد؟! - مورد بررسى دقیق قرار دهند و موضوعات مختلف را دانه دانه بیرون بکشند؛ هر کدامشان یک کتاب، یا یک جزوه است. الغدیر هم - آن کاخ عظیمى که مرحوم امینى ساخته - به جاى خود محفوظ؛ این کتابها هم دانه دانه بیاید و اقطار عالم را پر کند. یعنى الغدیر به صورت یک مجموعه، وجود داشته باشد، یک جا هم جزوه، جزوه وجود داشته باشد.
بیانات در دیدار اعضاى ستاد فرهنگى غدیر
10/12/1378