این ابتکار که در کشور امارات رخ داد، اتفاقی نادر در هنر ایرانی بود. بدون شک قابلیتهای موجود در عرصه فرهنگ و هنر و توان بیحدی که در این عرصه برای انتقال پیام به مخاطب وجود دارد، جای هیچ شکی باقی نمیگذارد که راه ایجاد ارتباط بیشتر با مخاطبان خارج از کشور و جلوگیری از قطع ارتباط نسلهای مختلف با سرزمین بزرگمان، تنها از طریق هنر به ویژه تلفیق هنرهای مختلف میگذرد.این در حالی است که «جمشیدی» به تازگی فعالیتهایی در زمینه توجه به مقوله «اقتصاد هنر» که در ایران اقدامی جوان است، انجام داده است.به همین بهانهها با «فاضل جمشیدی» و «اسرافیل شیرچی» به گفتوگو نشستهایم:
- برای اجرای این برنامه چگونه این جمع شکل گرفت؟
- «اسرافیل شیرچی» به عنوان یک خوشنویس تاکنون فعالیتهای زیادی انجام داده است، من نیز به عنوان یک موسیقیدان تاکنون برنامههای متعددی را اجرا کردهام بخصوص آنکه نگاه هر دوی ما علاوه بر تأکید به اجرای برنامه در ایران، برنامههای برون مرزی متعددی نیز بوده است، اما در مورد اینکه چرا این اقدام به صورت جمعی انجام شد، باید بگویم به این خاطر که ما اعتقاد داریم که «به اتفاق میتوان جهان گرفت» و به قدرت دستانی که به هم پیوسته است ایمان داریم و برای انجام این کار نیز مدتها با یکدیگر مذاکره کردیم و به عنوان اولین کار مشترک این پروژه را به انجام رساندیم، ضمن آنکه من گمان میکنم که تداوم این کار موفقیتهای بسیاری را به دنبال خواهد داشت، چرا که خوشنویسی و موسیقی با همدیگر تدبیر و اهداف مشترک دارند. استقبال از این برنامه نیز ما را به ادامه راه دلگرم کرد.
- این برنامهها ادامه خواهد داشت؟
- بدون شک در نظر داریم که این حرکت را ادامه دهیم، ضمن آنکه این اندیشه میتواند وارد حوزههای دیگر نیز شود.
- در این برنامه موسیقی با خوشنویسی همراه شد، این تلفیق چگونه به نتیجه رسید، اصولاً روح این دو هنر تا چه اندازه به هم شبیه هستند؟
- موسیقی میتواند با هر هنری که دارای زمینههای مشترک با آن است، تلفیق شود. در پارهای موارد این مشترکات بیشتر و آگاهی کمتر است، برای مثال اشتراک موسیقی با تئاتر بیش از سینماست، اما این ارتباط میتواند با هر هنری چون نقاشی، خوشنویسی و... هم ایجاد شود.
در واقع موسیقی میتواند به کمک این هنرها آمده و ذهن را آماده کند تا مخاطب بتواند با آنان راحتتر ارتباط برقرار کند. در این میان خوشنویسی به واسطه شعر نزدیکترین هنر به موسیقی است و میتوان آنان را دو شاخه تنومند از فرهنگ ایران تلقی کرد.
از طرفی من خودم بنابر تجربیات شخصیام به خوشنویسی علاقه بسیاری داشتم و همیشه کشش قلم بر روی کاغذ را نزدیک به آواز میدانستم و گمان میکنم این دو هنر میتوانند بسیار راحت با هم ارتباط برقرار کنند به شرطی که مزاحم یکدیگر نباشند.
- با توجه به فعالیتهای اخیر شما در توجه به مقوله «اقتصاد هنر»، در این برنامه این مسأله نیز لحاظ شد؟
- اقتصاد هنر در بسیاری از کشورها به عنوان یک رشته دانشگاهی مطرح است و افراد بسیاری در آن فعالیت میکنند. اما در کشور ما تنها فعالیتی که در این زمینه انجام میشود برگزاری کنسرتهای موسیقی است و به همین خاطر است که همیشه هنر نیازمند دریافت مساعدت از بخشهای دیگر بوده است در حالی که هنر دارای پتانسیل بالایی در این زمینه است.
اشکال در این است که مدیریت هنری در کشور ما بسیار ضعیف است، در حالی که اگر به مقوله مدیریت هنری توجه شود نهتنها هنرمند از لحاظ مالی تأمین شده و میتواند آثار درخشانی را تولید کند، بلکه علاوه بر آن بخشهای مختلف جامعه اعم از اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نیز از این شکوفایی و امکانات بهرهمند خواهد شد.
در این میان موسیقی میتواند فعالیتهای بزرگی را سامان دهد به شرطی که مدیران در این زمینه تلاش کنند و در صورت از دست دادن این فرصت مردم و هنرمندان از آن محروم خواهند شد، البته نگاه یک مدیر هنری باید نگاهی کاملاً اجرایی باشد. مانند یک بنگاه اقتصادی که کلیه کارهای آنان بر روی نظم و ترتیب انجام میشود.
درواقع پروژههای اقتصادی در هنر باید توسط افرادی انجام شود که دید هنری داشته باشند و این مسأله کاملاً ضروری است، چرا که حضور یک مدیر غیرهنری نمیتواند در این رابطه مثمرثمر باشد.
- با توجه به وضعیتی که هماکنون موسیقی ما به آن دچار است، این هدف میتواند تأمین شود؟
- موسیقی با همین وضع موجود و معضلات داخلی یکی از مهمترین چرخشهای مالی را در کشور ما دارد، کافی است نگاهی به آمار رسمی و غیررسمی و حجم پول در گردش این هنر داشته باشیم.
به خصوص آنکه من معتقدم با برنامهریزی میتوان آن را گسترش هم داد. دقت کنید که تا چه اندازه آمار فروش نوار چه کارهای مجوزدار و چه بدون مجوز و همچنین تولیدات مرکز موسیقی بالاست.
البته یکی از مشکلات هنر در کشور ما عدم تناسب درآمد خانوادهها و نیاز آنان به محصولات فرهنگی است. در سبد مصرف خانوادههای ایرانی متأسفانه آمار کمی برای خرید و استفاده از محصولات فرهنگی دیده میشود که این موضوع به علت مسایل مادی و همچنین نبود قانون کپیرایت است که اجازه استفاده از آثار هنری را با کمترین هزینهها میدهد، باتمام این اوصاف من تأکید میکنم که شکوفایی اقتصادی در هنر با همین وضع موجود نیز قابل پیاده شدن است.
- این برنامه چرا در امارات آغاز شد، هدف خاصی از این انتخاب دنبال میکردید؟
- در حال حاضر با یک جمعیت از ایرانیان خارج از کشور مواجه هستیم که ارتباطشان با ایران تقریباً قطع شده است. در این میان نسل سومیهایی که در خارج از کشور رشد کردهاند در وضعیت بدتری قرار دارند. یکی از مهمترین دلایل حضور ما در خارج از کشور برقراری ارتباط با ایرانیانی است که خطر قطع ارتباطشان با فرهنگ ایران وجود دارد. هنر ظریفترین و مهمترین راه برای حفظ این ارتباط است و همچنین راه مؤثری برای ارتباط با غیرایرانیانی که علاقهمند به فرهنگ ایرانی هستند.
- آقای شیرچی، از تجربهای که رخ داد، راضی هستید؟
- دانشمندی مثل تولستوی معتقد است «هنری خوب است که عواطف عالی را رواج دهد» و فیلسوفی مثل ارسطو بر این اعتقاد است که هنری که صفا بخشنده اخلاق باشد هنر ماندگاری است و باید آن را ترجیح داد. مشیری میگوید دست گنجینه مهر و هنر است و چه نیروی شگفتانگیزی است دستهایی که به هم پیوسته است.
من سالهاست که تصمیم دارم که این «خط» را به عنوان یک یار همیشگی معماری، موسیقی و فرش با موسیقی برای یک مهمانی باشکوه برای فارسی زبانان خارج از کشور و هم برای علاقهمندان داخلی بیاویزم، البته این تجربه را سال گذشته در استراسبورگ فرانسه داشتم که اسپانسر نمایشگاه من شهرداری و مردم خوب آن دیار بودند.
تجربه دوستی با آقای «جمشیدی» باعث شد این مسأله شکوفا شود که میوهاش نمایشگاهی بود که در امارات با لطف و پیگیری و مدیریت قابل تحسین این دوست گرامی به همراه نوازندگی استاد منتظری برگزار شد و هنر خط و موسیقی ما را به مهمانی ایرانیان و خارجیهای مقیم امارات برد.
در نمایشگاه چند غیرایرانی، وقتی ادغام خط و موسیقی را با هم دیدند در گوشهای زانو زدند و با آرامش تمام از حس تغزل مشرقی که در خط و موسیقی ما جاری بود، لذت بردند. در این برنامه نیز نگاههای عاطفی زیادی به ما شد که برای برنامههای آینده ما مفید خواهد بود. هنر یا معنویت همیشه در طول تاریخ با مادیات سنجیده میشود، اما نمیتوانیم بگوییم که تابلوی بونیچلی و یا میکلآنژ را با 5 هزار دلار میشود خرید اگر این طور بود عیار کار میکلآنژ یا بونیچلی بالطبع افت میکرد.
قیمت فاخر این کارهای گرانسنگ مردم را تشویق و ترغیب به معنویت آن آثار میکند. این اتفاق میتواند سرمشقی برای نسل معاصر ما باشد تا با یک معماری خوب فرهنگ و هنر با شأن ایرانی را در سراسر عالم عرضه کنند. همه میدانیم که ایران در تمدنسازی بشر نقش بسیار پررنگی داشته است و این کمرنگی و یا رنگپریدگی از این فرهنگ و معانی را که هماکنون در دنیا اتفاق افتاده است میتوان به اتفاق هنرمندان و مدیران آگاه و آرمانگرا دور کنیم. برای نجات از رخوت هنر ایرانی بهتر است برخیزیم، اگر هم زخمی در مسیر اتفاق افتاده است باید با هنر مداوا شود. هنرهای ناب و اصیل ایرانی از دیرباز با همدیگر همراه بوده است.
شما در کنار معماری ایرانی نوازش و حس موسیقی را نیز میتوانید درک کنید. در کنار موسیقی و معماری ایرانی خوشنویسی نیز همیشه حضور دارد.
- قبل از این هم این تلفیق صورت گرفته است یا باید این تجربه را اولین تجربه دانست؟
- یک بار در دانشگاه هاروارد به صورت اتفاقی همراه با سخنرانی من سازی نواخته شد و به دل نشست و یک بار هم در دانشگاهی در نیویورک پیشنهاد تلفیقی از موسیقی، تعزیه و خط توسط پروفسور پیتر چلکوفسکی داده شد ولی من تا از پیچ و خمها و طنازیهای نستعلیقی حروف بیرون بیایم مدتی طول کشید تا اینکه این بار با نگاه آرمانگرایانه آقای جمشیدی این کار تحقق یافت.
بحث اقتصاد فقط وسیله است. اصل هنر است. این فقط صرف کار و یک مدلسازی است. یک الگوسازی است که نسل ما و بعد از ما با شعر حافظ و هم با موسیقی فاخر آشنا شوند.
- در کنار هم قرار گرفتن موسیقی و خط لطمهای به این دو هنر نمیزند؟
- موسیقی فاخرترین هنر روی زمین است و هیچکس شکی در این ندارد. تلفیق موسیقی در کنار خوشنویسی نه تنها هیچ لطمهای به آنها نمیزند که هیچ بلکه این دو در کنار هم به عرصه شکوهمندی میرسند. یک رخوت 60-50 ساله باعث شد که این هنرها از هم مقطعی جدا شوند.
در این سالها هجوم فرهنگ بیگانه و گاهی اوقات فرهنگ نایاب و مزورانه برخی از کشورها باعث جدایی هنرهایمان شده است. یادش به خیر خانههای ما با آن ارسیها و پنجرههایی با رنگهای متنوع که بانوی خانه از دیدن پردههای قلمکار، فرشهای زیبا و مخده و کاشیهایی با نوشتههای نستعلیق یک آرامش فاخری را برای خانواده به ارمغان میآورد.
الان به جای آن پردههای قلمکار، آباژور، سرامیک و وسایلی اینگونه هجوم آورده است. وقتی که آگاه شوید به مسایلی که بر ما رفت باید در جبران آن به اتفاق کوشا باشیم.
- به عنوان یک هنرمند تا چه اندازه اعتقاد دارید که توجه به مباحث اقتصادی میتواند به ارتقای هنر کمک کند و یا اینکه با این مسائل مشکل دارید؟
- آفریقاییها موسیقی و نقشبرجستههای فاخری دارند. اما عدم تلفیق خرد و هنر باعث شد که آمریکاییها هنر ناب موسیقی جاز آنان را به نام خودشان ثبت کنند. آمریکاییها این فرهنگ و هنر آنان را فرهنگ میدهند و سرمایهگذاری میکنند. بنابراین تلفیق اقتصاد و هنر میتواند نتایج خوبی را در برداشته باشد.
- این برنامه در کشورهای دیگر نیز استمرار خواهدداشت؟
- در نظر داریم این برنامه را که در امارات انجام گرفت در آینده نزدیک در کشوهای فرانسه، آمریکا، کانادا و کشورهایی که میشود فرهنگ و معانی ما را برد و چشمان و گوش مردم فرهنگدوست را نوازش داد، اجرا کنیم. در ایران نیز من تجربههای فراوانی را در شهرستانهای دوردست دارم، البته برنامهریزیهایی هست که باید انجام شود.