به گزارش ایسنا، فیض شریفی با اعلام اینکه کتاب «غریقی خاموش در کولاک زمستان» در دو بخش تألیف شده و بخشی از این کتاب درباره نگاه عاشقانه شمس در شعر است، گفت: بخشی از کتاب «غریقی خاموش در کولاک زمستان» شامل گفتوگوهایی با محمد شمس لنگرودی است که به مسائلی همچون جهان مدرن و پسامدرن در ایران و جهان، بحران در همه عرصههای زندگی ما، بخصوص شعر و همچنین مصاحبههایی درباره کتاب «بازتاب زندگی ناتمام» اختصاص دارد.
این منتقد ادبی با اظهار به اینکه چهار نوع عشق در ادبیات فارسی وجود دارد، گفت: یکی عشق ایرانی است که در داستانهایی مانند ویس و رامین، بیژن و منیژه و خسرو و شیرین دیده میشود. در این عشقها نابودی در کار نیست و عاشق و معشوق به وصال یکدیگر میرسند. دیگری عشق عرفانی است که در آن معشوق خداست و از آنجا که رسیدن به او بسیار دشوار است، وصال عاشق و معشوق، با مرگ یا شهادت عاشق اتفاق میافتد.
شریفی افزود: عشق دیگر، عشق هرزهنگارانه یا پورنوگرافیک است که با تن آغاز میشود و با تن به پایان میرسد. بسیاری از افراد این عشق را با عشق اروتیک اشتباه میگیرند، در حالی که عشق اروتیک که نوع دیگری از عشق است، عشق فرهیخته است و به هماهنگی ذهنی، قلبی و جسمی عاشق و معشوق میپردازد. در عشق اروتیک جدایی و طلاق رخ نمیدهد، مگر در شرایطی خاص. شمس لنگرودی اگرچه در آثارش چندان به جنبه جسمانی معشوق نزدیک نمیشود، اما عشقی که در آثار او نمود مییابد، نوعی عشق فرهیخته است.
وی اظهار کرد: شعرهای دیگری هم هست، مانند «ماتیک و خون» سروده شاملو که به آن عاشقانه میگویند، اما به نظر من شعر ضد عاشقانه است. در این شعرها عشق با مسائل سیاسی و اجتماعی آمیخته میشود و زن در حاشیه قرار میگیرد. البته مبارزه در راه رسیدن به هدف خوب است، اما در این آثار به زن اهمیت نمیدهند و حتی او را در مبارزه شریک نمیکنند. من به تعدادی از شعرهای شمس لنگرودی که مانند این کارهای شاملو بوده، انتقاد کردهام. به طور کلی فکر میکنم شعرهای عاشقانه شمس لنگرودی بین هایکو و شعر عاشقانه حرکت میکنند. در هایکوهای ژاپنی مباحث عاشقانه طرح نمیشود.