نوشتن برخی لغات و بیان بعضی جملات که ارتباطی مستقیم با مخاطب دارد، اصول و قواعد خاص خود را میپذیرد که شنونده و بیننده را دلزده نکند و فراری ندهد. اساس نوشتههایی که رودررو با مخاطب است، همیشه برای نویسنده، مجری و بازیگران بهدلیل ارتباط مستقیم باعث مشکلات و مسائلی میشود که میتواند درجذب و دفع بیننده نقش بسزایی داشته باشد.
چندی است که سینما به محفلی برای بیان الفاظ و جملات نامتعارف و رکیک به لحاظ دیالوگ تبدیل شده است! وقتی سینمای امروز را با سینمای دهههای گذشته مقایسه میکنیم، این مقوله بسیار پررنگ جلوه می کند. جالب است بدانید با یک نگاه اجمالی به آثار گذشته درمییابیم که به هیچ وجه در این فیلمها - که برخی از این آثار هم از فیلمهای صاحبنام به شمار میروند- از دیالوگهای رکیک استفاده نمیشود، درحالیکه این مسئله در فیلمهای شاخص سینمای معاصر حتی از کارگردانهای صاحبسبک مشهود است. فرهنگ در نوشتن ازجمله مفاهیمی است که باید فیلمنامهنویسان به آن توجه ویژه داشته باشند. کاربرد لغات و جملات بیمعنا و بیاساس که برای نویسنده و کارگردان شاید جذابیت داشته باشد، برای مخاطبان نه جذاب است و نه جالب! و میتوان به جرأت اذعان کرد که حتی باعث قهر مخاطبان از سینما میشود. متأسفانه به وفور در سینما شاهد استفاده از اینگونه جملات و الفاظ هستیم که خانوادهها را از رفتن به سینما بازمیدارد. البته ناگفته نماند که این به یک اپیدمی در سینما و تلویزیون تبدیل شده است! تماشاچی با دیدن و شنیدن این دیالوگها از زبان قهرمان و بازیگر مورد علاقهاش دیگر اشتیاقی برای رفتن به سینما ندارد و احساس خوبی نسبت به دیدن اینگونه فیلمها ندارد.
ادبیات در سینما
نگارش فیلم ازجمله مباحثی است که به لحاظ ادبیات نوشتاری همیشه با افتوخیزهایی روبهرو بوده و برخی فیلمنامهها حتی ادبیات در نوشته را ندارند! این مسئله باعث شده که نویسندگان فیلمنامه با چالشهایی مواجه شوند. تکرار در دیالوگ به کاربردن الفاظ رکیک و دور از شأن و صدها نکته دیگر که در این مقال جای نمیگیرد، از مواردی است که میتوان به آن اشاره کرد. این مسئله باعث شدهطراحی و ایدهپردازی در نوشتهها دیده نشود اما جملات و لغات رکیک و زشت و ناپسند در آن بهشدت دیده و شنیده شود که موجب دوری مخاطب از سینما و قهر آن میشود. متأسفانه برخی فیلمنامههایی که درحال حاضر نوشته و ارائه میشود، به حدی به لحاظ ساختار و قصه با مشکلاتی همراه است که کارگردان به اجبار دست به تغییرات آن میزند و در مواقعی همین امر باعث شده که فیلمنامه و فیلم از انسجام خوبی برخوردار نباشد.
موجبات قهر مخاطب را بنا نکنیم
فیلمنامهنویسی ازجمله مسائلی است که باید دغدغه اصلی کارگردانها برای ساخت فیلم باشد؛ به این معنا که هر اثر هنری که قرار است ساخته شود، باید نویسنده باشد تا بتواند پرداخت خوبی نیز داشته باشد. نویسنده فیلمنامه این توانایی را دارد اثری را نمایشی دربیاورد که استانداردها را بفهمد و با ملزومات دراماتیکی آن آشنا باشد. ضمن اینکه از هنر روز و دنیا مطلع بوده و نوشته خود را با قواعد و ادبیات آن تطبیق دهد.
اگرچه شاید برخی مدعی باشند که فیلمنامهنویس خوب نداریم ولی باید اقرار کرد که متأسفانه تعامل مناسبی بین فیلمنامهنویسان و فیلمسازان نبوده و نیست. بیپرده و صریح باید اشاره کرد که سازندگان و نویسندگان یکدیگر را قبول ندارند. این درحالی است که سینمای امروز نیازمند راهکارهای پژوهشی و تحقیقی عمیقتر و نگاهی ژرف است که شاهد خلق آثاری بنام باشیم و باید از به کاربردن جملات و دیالوگهای زشت و رکیک پرهیزکرد. با همه این تفاسیر، مجددا باید بر این نکته تأکید داشت که در نوشتن فیلمنامه، نباید جاخالیها را با برخی دیالوگهای رکیک پرکرد و موجبات قهر مخاطب را فراهم آورد!