ضمن اینکه برخی معتقدند جوایز ادبی با این تیراژهای اندک، تأثیری بر فروش بیشتر ادبیات داستانی نداشته است.
جایی هم که تأثیرگذار بوده، خوانندهای جدید به حوزه کوچک خوانندگان اضافه نشده و شاید جوایز ادبی تنها موج کوچکی ایجاد کردهاند و بخشی از خوانندگان را از سویی به سویی هل دادهاند...
مدیا کاشیگر، دبیر جایزه ادبی «روزی روزگاری» این استدلال را که جوایز ادبی ممکن است آثار ارزشمندی که با ذائقه داوران همخوانی ندارد به محاق ببرد، درست نمیداند:
«کتاب برای اینکه از محاق بیرون بیاید باید مطرح شود آن هم از جانب کسانی که معتقدند اثر ارزشمند بوده و از دید داوران دور مانده است. از طرفی یک اثر به خودی خود قابلیتهایی دارد که نمیتوان انکار کرد.
امسال در جایزه روزی روزگاری 3 رمان به مرحله نهایی رسید که یکیشان رمان سپیده شاملو بود. این کار پیش از جایزه به چاپ سوم رسیده بود، بنابراین کسی نمیتواند ادعا کند اعطای جایزه روزی روزگاری آن را به چاپهای بعدی رسانده است.»
کاشیگر، صرف پرفروش بودن را معیار و مؤلفه مهمی در جایزه نمیداند و میگوید: «اگر اینگونه بود رمانهای عامهپسند باید در لیست برندگان این جایزه قرار میگرفت. البته باید بدانیم که اهداف یک جایزه ادبی چیست. جایزه «متفاوت» (واو) یا جایزه «منتقدین مطبوعات» اصلاً کاری به فروش آثار ندارد، اما در جایزه «روزی روزگاری»، مخاطب برای ما مهم است. هدف ما ارتقای کتابخوانی است و نمیخواهیم مارسل پروست قرن را کشف کنیم. برای ما مهم است که ببینیم جامعه چه عکسالعملی درباره آثاری که انتخاب کردهایم نشان میدهد. امسال ما در نمایشگاه کتاب این تأثیر را به عینه دیدیم که مردم دنبال کتابهایی بودند که داوران ما انتخاب کرده بودند. اما اگر روزی به این نتیجه برسیم که جایزه ما از این حیث تأثیری نداشته و مردم برایمان تره خرد نمیکنند تعطیلش میکنیم.»
نویسندگان
عبدالعلی دستغیب پژوهشگر، مترجم و منتقد ادبی با گروهی که معتقد است جوایز ادبی به فروش بیشتر آثار ادبیات داستانی منجر میشود، موافق است: «جوایز ادبی سابقه طولانی در ایران و یونان باستان دارد. سوفوکل هفت بار جایزه درام را میبرد که هم اعتبارش را زیاد میکند، هم ثروتش را. در ایران هم به شاعران صله میدادند و روزگار امروز با پولیتزر و نوبل و ... بنابراین نفس حمایت و تشویق نهفقط خوب، بلکه لازم است. این نظر هم که خوانندگان ادبیات، طیف ثابتی هستند درست نیست، برای اینکه دیدهایم جوایز ادبی کمابیش کتاب را ترویج میکنند.»
بلقیس سلیمانی، داستاننویس و منتقد میگوید: «در این مورد نمیتوان حکم کلی و واحدی داد، برای اینکه مثلاً رمان «من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم» با اینکه جایزه گرفت و برگزیده شد اما به دلیل پیچیدگیهایی که داشت مورد توجه قرار نگرفت. من معتقدم جوایز ادبی گاه سمت و سوی داستاننویسی ما را تعیین کردهاند. شما میبینید که بعد از «من چراغها را خاموش میکنم» داستانهایی نوشته میشود که هم به نوعی وجهه عامهپسند دارد و هم دغدغهای روشنفکرانه.»
سلیمانی، این ویژگی را مثبت میداند: «ما باید مردم را به کتاب خواندن واداریم. اگر سخت بنویسیم خود به خود یک مانع دیگر به موانع کتاب خواندن در این جامعه افزودهایم. بنابراین جوایز از این حیث کار مهمی در پیش دارند و تصور میکنم جهتگیری جوایز نیز به سمتی است که مردم را کتابخوان بار بیاورد.»
محمد گودرزی، داستاننویس و منتقد میگوید: «جوایز ادبی تحرکی را بین نویسندگان ایجاد میکند که نوشتن را جدیتر دنبال کنند و غیر از غریزینویسی متوجه شیوههای نوشتن باشند.
این جوایز در بازار فروش نیز تنوع و تحرکی بهوجود میآورند. البته خیلی از آثاری که برنده جوایز ادبی میشوند از چاپ اول عبور نمیکنند اما گاهی میبینیم که اعطای جایزه ادبی بر فروش اثر چهقدر اثرگذار است.»
او از «نیمه غایب» و «من چراغها را خاموش میکنم» نام میبرد و معتقد است اگر جوایز ادبی به این دو اثر داده نمیشد، نمیتوانستند به فروش بالا برسند.گودرزی میگوید: «جوایز ادبی ما از این حیث که باید داوری علمی و همهجانبهنگر را مد نظر داشته باشند، ضعف دارند و از سویی اگر مبنای داوری شفاف و دقیق نباشد به جو بدبینی دامن میزند و نویسندگان را ملزم میکند که حتماً برای بردن جایزه به باندها متوسل شوند. در هر صورت باید به همه ژانرها توجه شود، الآن آثار سیاسی- اجتماعی مورد توجه است و آثار فلسفی و روانشناختی با بیاعتنایی روبهرو میشوند.»
او معتقد است: «برای اینکه آثار ادبیات داستانی در تقابل با جوایز ادبی مورد اجحاف قرار نگیرد باید تخصصیتر به موضوع نگاه شود: «چه اشکالی دارد جوایز ادبی بر اساس ژانربندیها تعریف شود و داوران بر اساس آن ژانر انتخاب شوند. مثلاً داورانی که آثار منتشر شده در حوزه ادبیات «علمی- تخیلی» را مورد قضاوت قرار میدهند یا «رئالیستی»، «پلیسی» «روانشناختی» و ...»
ناشران
در لیست کتابهای نشر چشمه، عناوین زیادی وجود دارد که از برگزیدگان جوایز ادبی هستند: «نیمه غایب» جایزه مهرگان- 78، «مادمازل کتی» جایزه گلشیری 78،« استخوانهای خوک و دستهای جذامی» جایزه ادبی اصفهان 80 ، «عاشقیت در پاورقی» جایزه گلشیری 83، «انجیرهای سرخ مزار» جایزه گلشیری 83، «بگذریم»جایزه یلدا 83، «سمت تاریک کلمات» جایزه گلشیری 85، «شبهای چهارشنبه» روزی روزگاری 86 و...
بهرنگ کیاییان از مسئولان نشر چشمه میگوید: «تأثیر جوایز ادبی در فروش بیشتر آثار را نمیتوان انکار کرد.
من میتوانم از «عاشقیت در پاورقی» (مهسا محبعلی) نام ببرم، با اینکه مجموعه داستان بود و مجموعه داستان نمیتواند سیر فروش بالایی داشته باشد اما به چاپ سوم رسید یا «نیمه غایب» با اینکه کار درخشانی بود.
اما کار اول حسین سناپور بود و قطعاً بدون اعطای جایزه به چاپ دوازدهم نمیرسید.»
کیاییان معتقد است مردم به جوایز ادبی اعتماد میکنند: «مادمازل کتی» امسال در نمایشگاه خیلی خوب فروخت با این همه آثاری وجود دارد که سرعت فروش آنها مدیون جایزه نیست مثل کارهای مصطفی مستور. در هر حال من اعتقادی به این ندارم که جوایز ادبی، زمینه افت فروش کتابهای دیگر را فراهم میکنند.
نشر ققنوس آثاری چون «بازی آخر بانو» - جایزه ادبی اصفهان، «خط تیره آیلین» جایزه روزی روزگاری «چهار درد» جایزه گلشیری، «آبیتر از گناه» جایزه گلشیری و «به گزارش اداره هواشناسی این آفتاب لعنتی» جایزه «واو» را به عنوان منتخبانی جوایز ادبی معرفی کرده است. تهوری، مدیر روابط عمومی نشر ققنوس میگوید: فرمول خاصی برای تأثیر جوایز ادبی در فروش آثار داستانی نمیتوان استخراج کرد. من معتقدم جایزه ادبی تأثیر چندانی در فروش یا عدم فروش یک کتاب ندارد.
ما «آبیتر از گناه» را داریم که جایزه گلشیری را گرفت و فروش خوبی هم کرد و «به گزارش اداره هواشناسی ...» که جایزه «واو» را برد اما چندان فروش نکرد. تصور من این است که خود کتاب باید ظرفیت فروش و مخاطبیابی را داشته باشد.
هادی کلهر، مدیر روابط عمومی جایزه گلشیری و از مسئولان نشر نیلوفر («آداب بیقراری» جایزه گلشیری، «وقت تقصیر» جایزه مهرگان، «باغهای شنی» جایزه گلشیری، «هتل مارکوپولو» جایزه مهرگان و ...) میگوید: کاملاً با این نظر موافقم که جوایز ادبی، خوانندهای را به مجموع خوانندگان ادبیات داستانی ما اضافه نمیکند.
جامعه ما کتابخوان نیست و اعطای جایزه هم چندان نمیتواند تأثیرگذار باشد، شاید تنها ویژگی جوایز ادبی حس اعتماد خوانندگان به آنهاست و خواننده بر اساس اعتمادی که مثلاً به بنیاد گلشیری دارد دست به انتخاب میزند.»