به گزارش ایسنا، از چند سال پیش که بحث خصوصی سازی در ورزش ایران مطرح شد، مساله خصوصی سازی و واگذاری دو باشگاه استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی جزئی جدا نشدنی در بحثها، سخنرانیها و مصاحبهها بوده است. این مساله تا جایی رشد کرد که حتی وزرای پیشنهادی دولت برای اخذ رای اعتماد مجلس شورای اسلامی برای تصدی وزارت ورزش و جوانان این مساله را جزئی از برنامه کاربردی خود اعلام میکردند!
روسای وقت سازمان تربیت بدنی و وزیر پیشین ورزش و جوانان هم پیوسته از این مساله سخن میگفتند و سالی نبود که با وعده خصوصیسازی سرخابیها شروع و با حسرت تحقق نیافتن آن وعده به پایان نرسد.
مساله مهمی که در این میان وجود دارد این است که چرا این قدر برای واگذاری استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی اصرار وجود دارد؟ دلایل این کار چیست و چرا خصوصیسازی ورزش ایران باید از سرخابیها شروع شود؟ یکی ازمواردی که مطرح میشود این است که عدم نظارت کافی و مناسب روی دو باشگاه مطرح ایران از سوی متولیان ورزش و بروز مشکلات بیش از حد تحمل باعث شد که مدیران ورزش تصمیم بگیرند که این دو باشگاه دردسرساز را واگذار کنند!
از سویی دیگر نکته قابل تامل این است که چرا حسابهای مالی این دو باشگاه هیچگاه شفافسازی نمیشود؟ هر از چند گاهی مدیران دو باشگاه اعلام میکنند که برای شفافسازی حسابهای باشگاه خود آمادهاند اما چندی بعد فراموش میکنند که چه گفتهاند. شاید اگر حسابهای باشگاههای پرسپولیس و استقلال همانند فدراسیون فوتبال به صورت شفاف اعلام و نقاط ضعف و ایرادات آن معلوم شود، بخش بزرگی از مشکلات سرخابیها و موانع واگذاریشان به بخش خصوصی برطرف شود.
قاعده تجارت میگوید که شما نمیتوانید یک مجموعه اقتصادی را خریداری کنید اگر ندانید که آن مجموعه چقدر بدهی دارد و حسابهایش چگونه است. این قاعده به ظاهر ساده ولی مهم باعث شده که خصوصی شدن استقلال و پرسپولیس تا امروز عقب بیفتد، چون هیچ کس حاضر نیست این دو باشگاه را بخرد در حالی که حسابهای آنها مشخص و روشن نیست.
از چند سال پیش تاکنون، بدهی باشگاههای استقلال و پرسپولیس از چند صد میلیون تومان تا چند میلیارد تومان رشد کرده تا این که این روزها از بدهیهای 20 و حتی 30 میلیارد تومانی آنها سخن گفته میشود. زمانی گفته میشد که سرخابیها عملا بدهیهای خود را افزایش میدهند تا دولت مجبور به واگذاری آنها به بخش خصوصی شود. این گزاره البته هیچگاه رسما اعلام نشد اما شایعهها و زمزمههایی از این دست همیشه وجود داشته است.
در این که خصوصی شدن سرخابیها برای عدهای سود مالی به همراه خواهد داشت، هیچ شکی نیست و طبیعی است که همین افراد بسیار خواهان واگذاری این دو باشگاه به بخش خصوصی باشند.
حرف وزیر ورزش و جوانان از این نظر قابل بررسی است که هنوز ساختار ورزش ایران برای خصوصی سازی تجربه کافی را پیدا نکرده است. به طور مثال تنها نمونه خصوصی سازی در فوتبال باشگاه راهآهن است که در دو، سه سال اخیر دو بار مالک عوض کرد. این وضعیت برای تیمهایی مثل استقلال و پرسپولیس که هواداران بیشمار دارد به مراتب شدیدتر خواهد بود.
گودرزی گفته باور ندارد که خصوصیسازی پرسپولیس و استقلال مشکل این دو باشگاه را حل کند. این حرف صحیح است، اما کاملتر میشود وقتی شرایط واگذاری این دو عنوان شود. زمانی میشود به خصوصی شدن سرخابیها امیدوار بود که در وهله اول دفاتر مالی آنها کاملا شفاف باشد و میزان بدهیهای آنها اعلام شود. در این صورت میشود با برنامهریزی در طول چند سال بدهیهای باشگاهها را به صفر رساند و سپس آنها را برای واگذاری آماده کرد.
همچنین با صبر و پرداختن به وضعیت سایر بخشهای ورزشی میتوان تجربه کافی برای خصوصی سازی سرخابیها را پیدا کرد و آن وقت با دید بازتر و اصولیتر خصوصی سازی صورت گیرد.
وزیر جدید ورزش و جوانان با گفتن این واقعیت که خصوصی سازی پرسپولیس و استقلال مشکل آنها را حل نمیکند، نشان داد که نمیخواهد مانند برخی از اسلاف خود راه شعارزدگی را پی بگیرد و بنا دارد ساختار کارش را بر پایه واقعیت بنا کند.