سریالی که شاید برای شما جالب باشد بدانید سومین سریال سازنده آن است و حجت قاسمزادهاصل با فیلمهایی موفق چون «تنهایی»، «یک داستان کوتاه و چند داستان دیگر»، «پس از پایان»، «ژرفا»، «قصهها و واقعیت» و «تباهی» در کارنامه، این بار فضای عمیق و متفاوت آثارش را با متنی از یک نویسنده دیگر در قالب یک سریال آماده پخش کرده است. سریالی پربازیگر که از تیتراژ ابتدایی تا شنیدن صدای رضا یزدانی در خاتمه میتوانید تفاوت را در آن احساس کنید.
- در میان آثارتان این نخستینبار است که متن نویسنده دیگری را که البته همسرتان است کار میکنید. چرا فیلمنامه یادآوری را خودتان ننوشتید؟
فیلمنامه این سریال از آن متنهاست که هر کارگردانی آرزو میکند کاش چنین متنی دستش برسد و طبیعتا هر کارگردانی دوست دارد فیلمنامه خوب کار کند. در این ارتباط اینکه نویسنده همسر کارگردان باشد یا نباشد تأثیری ندارد! فیلمنامه یادآوری به زعم من یک استثناست در تاریخ سریالسازی ما. تعدد قصهها، تعدد شخصیتها، روایت موازی چند داستان و افت نکردن ریتم بیرونی و درونی... سریال که جلوتر برود این نکات را بارزتر در آن خواهید دید. خوبیاش هم این بود که با فیلمنامه کامل سر صحنه رفتیم و من با اشتیاق تمام کارگردانیاش کردم.
- به تنوع شخصیتها اشاره کردید. جالب اینکه شما برای این همه شخصیت بازیگرانی درنظر گرفتهاید که تعداد افراد سرشناس را از 20هم بیشتر میکند.
راستش را بخواهید من کار کردن با نابازیگران را بلد نیستم. اگر این ضعف است میپذیرم. بازیگر خوب و تواناست که میتواند فیلمنامه را شکل بدهد و پخته کند وگرنه هر کسی میتواند حداقل یکبار فقط نقش خودش را بازی کند! وقتی میگوییم بازیگر یعنی کسی که میتواند در قالب نقش زندگی کند و فقط دیالوگ نگوید! میتوان بهترین صحنه، بهترین لباس، بهترین لوکیشن و... را در اختیار داشت اما تا بازیگر نباشد و درست بازی نکند همه اینها بیمعنی است. حالا این وسواس شخصی در سریال یادآوری پررنگتر هم شد چون آیفیلم و این سریال مخاطب فرامرزی هم دارد. با خودم گفتم شاید مخاطب غیرایرانی فلان بازیگر معروف ما را نشناسد اما بازی و بازیگر بودن یا نبودن را که میشناسد و من ترجیح دادم بازیگران کاربلدی این فیلمنامه خوب را بازی کنند.
- جز تلاش برای حضور بازیگران مطرح، چه عناصر دیگری را برای مخاطب برونمرزی درنظر داشتید؟
بهنظرم وقتی قرار است کاری انجام بدهیم باید حضورمان در آن کار با تمام وجود باشد. برای من مهم است که کارم را تماشا کنند. مردم به ما لطف میکنند که سریالمان را نگاه میکنند و ما وظیفه داریم بهترین کار را به آنها ارائه دهیم؛ بهترین بازیگر، بهترین کارگردانی و... . وظیفه من کارگردان این است که کاری کنم مخاطب این سریال در داخل و منطقه تصویر و ترسیم بهتری از ما ببیند. ما وقتی مهمانی میرویم، پیژامه که نمیپوشیم. احترام به میزبان احترام بهخودمان است.
- دیگر چه آقای قاسمزاده اصل؟ معیارهای دیگرتان چه بود؟
من تئاتر خواندهام و استادم آقای حکیمرابط یکبار جملهای به من یاد داده که هرگز از یادش نمیبرم: «تلاش برای گفتن مفاهیم کلی تلاشی بیسرانجام است و هر آن جزئی که خوب ترسیم شود لاجرم کل میشود.» این جمله سیاست کاری من است. معتقدم وقتی میخواهیم به اهداف بزرگ برسیم نباید شعار بدهیم بلکه باید کار کوچک را درست انجام بدهیم. همان فکر و گفته آشنا که اگر ما درست بومی و خودمان باشیم میتوانیم جهانی هم باشیم. همهچیز باید بهترین شکل خود را داشته باشد. اصولا سلیقهکاری من به سمت حذف اضافهها و زندگی خالص است. زمانی هم که به مخاطب این سریال در آیفیلم فکر میکردم، میخواستم کار را به سمتتر و تمیزی و پاکیزگی بیشتر ببرم؛ لوکیشنها چشمنوازتر باشند و تهرانی که نشان میدهیم حتی پاکیزهتر از چیزی که هست به تصویر کشیده شود و بگویم برخلاف خیلیها، من تهران را بسیار دوست میدارم.
- در مقابل سیاهنمایی شاید اسم آن را بتوان سپیدنمایی گذاشت.
خیر. واقعنمایی. تلاش برای سپیدنمایی همانقدر احمقانه است که برای سیاهنمایی. منطق من این است که ما هر زحمتی میکشیم و هزینهای که میکنیم باید برای نتیجه بهتر باشد. آن هم کاری گرانقیمت چون سریالسازی که ما را روی آنتن مهمان خانههای مردم میکند و من با لباس پاره به این مهمانی نمیروم. بلکه تلاش میکنم هر کاری که میکنمتر و تمیز باشد. یادآوری، یک سریال اجتماعی و بهروز است و ما تلاش کردیم فرزند زمان خود باشیم. من کشورم را دوست دارم و حاضر به بدگویی و سیاهنمایی نیستم.
- چطور به این عنوانبندی متفاوت برای آغاز سریال رسیدید؟ ایده این کار از کجا آمد؟
از آنجا که ما تراکم بازیگر داشتیم و هر کدام آنها شأنی دارند، در تلاش بودیم ترکیب اسمها بهگونهای باشد که جایگاه کاری آدمها حفظ شود. چرا که آنها هم به من هم به پروژه لطف داشتند. تصویرماه که در تیتراژ میبینیم هم در طول داستان تعریف خواهد شد و با بنمایه فکری سریال عجین است.
- در تیتراژ پایانی از ترانه و صدای رضا یزدانی استفاده کردهاید. فکر میکنم تعداد تیتراژهای یزدانی به انگشتان یک دست هم نرسد.
فکر میکنم رضا یزدانی اجرایی هنرمندانه در این ترانه داشته و من دیدم چقدر صادقانه و صمیمانه زحمت کشید و خودش هم از نتیجه راضی بود. بهنظر من صدای رضا یزدانی تنها صدای مردانه در میان خوانندگان ماست. آن هم در روزگاری که موسیقی ایرانی به زعم من «خسته» است، یزدانی صدایی مردانه و روحی جوان دارد که به مخاطب آرامش میدهد. او بهترین انتخاب برای کار ما بود.