هیلی هرچند پس از انتشار کتابش با بازخوردهایی متفاوت از جانب رسانهها و سیاستمداران غربی مواجه شد، توانست با نثری دلنشین و پردازش هنرمندانه داستان، روزهایی را حکایت کند که هنوز هم کموبیش در غرب وجود دارد. علیرضا فرهمند این اثر را پیش از پیروزی انقلاب ترجمه و از سوی انتشارات امیر کبیر منتشر کرد. کتاب گرچه ابتدا مخاطبان خود را یافت، در چند سال اخیر به فراموشی سپرده شد تا اینکه رهبر معظم انقلاب در دیدار بسیجیان سراسر کشور از این اثر یاد و مطالعه آن را توصیه کردند. آنچه میخوانید گزیدهای است از گفتوگوی مشروح تسنیم با مترجم ریشهها.
- از نحوه آشنایی خود با نویسنده ریشهها آغاز کنید. شما در مقدمه اثر گفته بودید او را 2 بار ملاقات کردهاید.
الکس هیلی یک روزنامهنگار بود با آثار متعدد. او علاوه بر ریشهها، کتاب دیگری درباره مالکوم ایکس، رهبر مسلمانان آمریکا هم نوشته بود. من با او بیش از 2 جلسه گفتوگو کردم. از اینکه شنید من ایرانی و مسلمانم، استقبال کرد و همین موضوع سبب شد تا جلسههای ما شکل بگیرد. اولینبار او را در یک جلسه مطبوعاتی دیدم و بعد از آن با وجود اظهار تمایل من به صحبت، او هم ادامه داد. در آن زمان من به موضوع بردهداری در آمریکا علاقهمند شده بودم و دوست داشتم در این زمینه بیشتر بدانم. در همین ایام هیلی با توجه به اسنادی که از خانوادهاش بهدست آورده بود، به دهکده پدریاش در سنگال رسید و از آنجا متوجه چگونگی مهاجرت خانواده به آمریکا شد. همین موضوع جرقه ذهنی او را برای نوشتن کتاب ریشهها رقم زد. سالها بعد از اتمام ترجمه و انتشار اثر، من هم به سنگال رفتم و جزیره پدری هیلی را از نزدیک دیدم. با دیدن این جزیره خاطرات و روایاتی را که هیلی در کتابش آورده بود بهخاطر میآوردم و با هرکدام اشک میریختم.
- آیا مردم این مناطق هنوز این خاطرات را بهیاد دارند یا نسل جدید به آن رغبتی نشان نمیدهد؟
مردم این مناطق هنوز تاریخ سیاهی را که برایشان رقم خورده از یاد نبردهاند. اعزام بردههای سیاه از این منطقه به آمریکا انجام میشد، به همینخاطر مردم هنوز این ماجراها را از یاد نبردهاند. تاریخ بردهداری به پیش از حضور آمریکاییها در آفریقا بازمیگردد. پیش از آن پرتغالیها در غرب آفریقا دست به چنین کاری میزدند اما با حضور آمریکاییها بردهداری به یک نظام تبدیل شد و دفتروحساب کتابی برای آن درست کردند. در واقع میتوان گفت که جنایت سازمانیافته بردهداری توسط سفیدپوستان آمریکایی رقم خورد. بهتر است در کنار مطالعه این اثر، کتاب دیگری با عنوان «شرقشناسی» که توسط عبدالرحیم گواهی به فارسی برگردانده شده را هم بخوانیم. ریشهها داستان این موضوع است اما شرقشناسی تاریخ و تحلیل این واقعه را ارائه میدهد.
- میتوانیم بگوییم نگاه فرودستی به سیاهان همچنان در جامعه آمریکا وجود دارد؟
نه، بالاخره رئیسجمهور سیاهپوست دارند. سعی میکنند در ظاهر با این شدت رفتار نکنند اما از وجوهی میتوانیم قائل به این مسئله باشیم. آمریکا از نظر زندانی، هم از حیث جمعیت و هم از نظر سرانه بیشترین تعداد را بهخود اختصاص داده است. سیاهپوستان آمریکا 20درصد جامعه را تشکیل میدهند، با وجود این ،تعداد زندانیان سیاه از سفیدپوستان بیشتر است. در این فاصله فیلم و داستانهای متعدد علیه سیاهان تولید و منتشر شد که همان نگاه فرادستانه سفیدپوستان را با خود داشت؛ مانند «بر باد رفته». ریشهها یکی از هزاران داستانی است که میتوانست توسط سیاهپوستان نوشته و منتشر شود.