یکی از معضلات گریبانگیر آثار دینی در عرصه تئاتر بهویژه در سالهای اخیر کلیشه شدن شیوه نگاه و پرداختن به موضوع است. پارسایی در تجربههای اخیر خود در عرصه نمایش دینی سعی کرده است از امکانات و نگاهی مدرن بهره بگیرد. این تلاش و تجربه بهانهای شد تا در گفتوگو با پارسایی این معضل را آسیبشناسی کنیم.
پارسایی درباره نگاه موجود در تجربههای اخیر خود در عرصه نمایشهای دینی گفت: تجربهای که ما در سهگانه خود یعنی بانوی آب و آیینه، سردار مهر و ماه و خواهرانه به وقت خیزران سپری کردیم این بود که با یک نگاه آسیبشناسانه متد خود را نشان دهیم. بررسی آثار نمایشی در 2دهه گذشته بیانگر این است که نگاه مخاطب بهدلیل نگاه مفهومی و موضوعی صرف در نمایشهای دینی نازل شده است.
آثاری با نگاه عوامفریبانه و سوءاستفاده از باور مخاطب و تأثیرگذاری عاطفی نه تعقلی بر او، مخاطب را نسبت به آثار دینی دلزده کردند. این فعال عرصه تئاتر دینی معتقد است که اینگونه آثار سطحی اجازه اندیشیدن را به مخاطب ندادند، او را در گذشته خود نگه داشتند و تأثیر امروزی یک واقعه و رویداد عظیم دینی و مذهبی را در طول تاریخ بشر از او دریغ کردند. پارسایی افزود: از اینرو شاهد بودیم که گروههایی خاص در زمان و مناسبتی خاص دست به تکرار آثاری سطحی میزدند. مخاطب ما در مناسک و مراسم مذهبی که جنبه هنری ندارد، دریافتهای اعتقادی خود را دارد و از اینرو تکرار آثار سطحی به مخاطب نمایشهای دینی لطمه زد.
وی با بیان اینکه رسالت ما در تئاتر به شکل دیگری است و موظفیم اثری نوآورانه را مقابل مخاطب قرار دهیم، توضیح داد: ما در نمایشهای گروه خود سعی کردیم بدون سوءاستفاده از چشمه زلال باورهای مخاطب، نگاهی خلاق و جذاب در پرداخت مضمون و اجرا داشته باشیم. یکی از شبهههای تولید و اجرای آثار موضوعی این است که ردیف بودجهای خاص دارند و همه امکانات برای تولید این آثار بسیج میشود. ما این شبهه را درباره کار خود جایز نمیبینیم چون همیشه خودمان داوطلب تولید و اجرا و پیشنهاددهنده این فعالیت بودیم. پارسایی درباره چگونگی شکلگیری نگاهی نو در اجرای آثار دینی در گروه خود گفت: ما در گروه میبایست در مراحل نگارش متن تغییراتی ایجاد میکردیم. به این نتیجه رسیدیم که باید از نوعی دیالوگنویسی برای انتقال مفاهیم به مخاطب استفاده کنیم که برای مخاطب نمایشهای مذهبی آشناییزدایی کند. این موضوع را با شیبی ملایم از نمایش بانوی آب و آیینه شروع کردیم. بنابراین مخاطب آشنا با قصه از زاویه دیدی دیگر به محتوا نگاه میکند. محمدرضا کوهستانی نمایشنامه خواهرانه به وقت خیزران را با حفظ اصول درام و نگاهی شاعرانه نوشت تا فرصت تفکر و تأمل را به مخاطب بدهد.
مدیرکل پیشین هنرهای نمایشی ادامه داد: ما در اجرای خود سعی کردیم از جنبههای دیداری و شنیداری مطابق با محتوا استفاده کنیم. در طراحی حرکت، صدا و نور سعی کردیم با محتوای متن به یک هماهنگی برسیم. این ریخت اجرایی منحصر به فرد است و در گروه خود معتقدیم اگر بخواهیم در نمایشهای دینی به معاصرسازی برسیم، باید این روند را طی کنیم. باید از تئاترهای معناگرا و مفهومی به یک نگاه استعاری رسید، نامها و نشانهها را حذف کرد و به یک روح دینی در آثار نمایشی دست یافت. کارگردان نمایش خواهرانه به وقت خیزران در ادامه تأکید کرد: باید برای رسیدن به معاصرسازی درست به هر دو بخش معنا و اجرا متفاوت نگاه کرد و در عین حال ظرف و مظروف باید متناسب باشند. اگر فکر اصلی و مضمون واقعه مد نظر را در خود حفظ کنیم، میتوانیم از حاشیه و اتفاقهایی که پیرامون واقعه و شخصیتها وجود دارند حرکت را آغاز کنیم و آرامآرام به کانون نزدیک شویم. فکر میکنم در تأکید بر مؤلفههای مدرن و استفاده از دستاوردهای روز یعنی مقوله دیداری و شنیداری، تجربه گروه ما در آثاری که تولید و اجرا کرده حرکت در عرصه تئاتر تجربی است. ما در تئاتر تجربی جدا از ایسمهای مختلف برای بیان مفاهیم مد نظر گروه خود به یک روش دست پیدا کردیم.
تماشاگر را شگفتزده میکنیم
پارسایی در پایان یادآور شد: در تجربههای اخیر خود به این نتیجه رسیدیم که بهترین امکان برای بیان مفاهیم و تفکر دینی و مذهبی به هماهنگی رسیدن دیالوگ، موسیقی، حرکت و تصویر در اثر نمایشی است. ما با مخاطب خود تجربهای مشترک داریم و در عین آشناییزدایی به اعتقاد و باور او خدشه وارد نمیکنیم بلکه مخاطب را ترغیب و برانگیخته میکنیم تا باورهای خود را تقویت کند. این برانگیختگی در تماشاگر را ایمان مشترک نام گذاشتهام. تماشاگر با وجود دانستن قصه اصلی شگفتزده میشود. ما و مخاطب روی هم اثر میگذاریم که این امر ویژگی آثار تجربی است.