ظهر 16 فروردین 85، مرد جوانی به نام علی به کلانتری 16 اندیشه رفت و ادعا کرد ساعتی قبل صاحبکارش را در یک شرکت صنعتی در جاده کرج به قتل رسانده است.
ماموران که از ادعاهای این جوان تعجب کرده بودند، او را بازداشت کردند و در حالی که مشغول بررسی اظهارات او بودند گزارش قتل قائممقام شرکتی در جاده کرج به آنها گزارش شد.
با حضور پلیس در محل جنایت، از آنجا که شاهدان حادثه نیز ادعا میکردند کارگر اخراجی شرکت به نام علی عامل قتل قائممقام شرکت بوده است ماموران بازجویی از متهم را آغاز کردند. این مرد در بازجوییها مدعی شد که مقتول عامل اخراج او از شرکت بود و چون با اخراج از کار، زندگیاش بهم ریخته بود دست به این جنایت زده بود.
پس از اعترافات علی، پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و متهم روز گذشته در مقابل قاضی عزیزمحمدی و 4 مستشار دادگاه ( قاضی رحیمی، سالاری، باقری و عبداللهی)پای میز محاکمه رفت.
در این جلسه پس از بیان کیفرخواست از سوی قاضی دلداری به عنوان نماینده دادستان و درخواست قصاص عامل جنایت از سوی خانواده مقتول، متهم در دفاع از خود گفت: یک سال بود که در شرکت به عنوان جوشکار کار میکردم و در این مدت همیشه می شنیدم که کسی که خوب کار میکند اخراج نمیشود و با من قرار داد دائمی بسته خواهد شد.
وی ادامه داد: برای آنکه خودم را نشان دهم سخت کار میکردم و توانستم با بالا بردن تواناییهای فنی شرکت، اعتماد مقتول را به خودم جلب کنم. قرار بود مرا سرپرست کارگاهی در همان حوالی کنند اما در اواخر سال 84 ناگهان متوجه شدم که دیگر مسئولان شرکت سعی دارند به نحوی از کارهای من ایراد بگیرند. پس از پایان تعطیلات نوروز بود که از شهرستان برگشتم و به محل کارم رفتم اما در کمال ناباوری به من گفتند که تو اخراجی و باید تسویه حساب کنی.
او همچنین گفت: بسیار عصبانی شده بودم و میخواستم هر طوری شده با مقتول صحبت کنم و دلیل اخراجم را بپرسم اما موفق نشدم. تا اینکه روز حادثه در حالی که مشغول جمعآوری لوازمم در شرکت بودم چشمم به چاقویی افتاد که مدتی پیش برای تیز کردن به شرکت برده بودم.
آن را برداشتم و با دیدن مقتول که از اتاقش بیرون آمده بود به طرفش رفتم. خواستم با او حرف بزنم به یاد قسطهایم افتادم و خون جلوی چشمانم را گرفت.
با چاقو ضربهای به او زدم و پس از فرار از شرکت به خاطر عذاب وجدان خودم را تسلیم پلیس کردم. اما حالا فهمیدم که علت اخراج من، حقوق بالایم بود و مسوول شرکت تصمیم به این کار گرفته بود. ولی من به اشتباه فکر میکردم مقصر اخراجم مقتول است و حالا از خانواده وی تقاضای بخشش دارم.
پس از اظهارات متهم، قضات دادگاه با اکثریت آرا وی را به قصاص محکوم کردند.