از باران و برف و سوز و سرما که نمیترسیم. زمستان باید زمستان باشد... اما نگرانم! نگران کلاسهایی که هنوز در گوشه و کنار این سرزمین با بخاریهای نفتی و گازوئیلی میسوزند. نگرانم که نکند یکی از این بخاریها یاغی شود و زبانه بکشد... نگرانم نکند اژدهای بخاری، کودکی دیگر را ببلعد و خاطرهی یک آتشسوزی روی پیشانی و دستهای دانشآموزان دیگری بنشیند.
در خبرها خواندیم که بخاریها از مدرسههای کشور تا سال ۹۵ جمع میشوند. مرتضی رئیسی، رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور، به خبرگزاری ایسنا گفته بود که هماکنون از ۵۰۰هزار کلاس درس که در سراسر کشور فعالیت دارد، حدود ۱۵۰هزار کلاس سیستم گرمایشی استانداردی ندارند و بهوسیلهی بخاری نفتی کاربراتوری یا بخاری گازی گرمای آنها تأمین میشود. او گفته است بهترین سیستم گرمایش، سیستم مرکزی است.
باز که هوا سردتر و سردتر میشود دلم شور میزند، از اژدهایی که ممکن است برخیزد. از کودکانی که بیپناه در آتش بمانند. کاش زودتر به فکر باشیم.