از در که وارد میشوم، کیفم را از گیت عبور میدهند و به سالن فروش بلیت راهنمایی میشوم، با خودم فکر میکنم با داشتن بلیت دیگر ورود راحت میشود که اینطور نیست! برای رفتن به زیرزمین بانک مرکزی، باید هرچیزی را که همراه دارم، به قسمت امانات تحویل بدهم و برای به همراه بردن یک خودکار و چندبرگ کاغذ از چندنفر اجازه بگیرم.
بعد از پایین آمدن از چندسری پله، به «خزانهی ملی جواهرات ایران» میرسم. اینجا همهچیز میدرخشد، خنجرها، سپرها، تاجهای شاهی، گردنبدهای تزیینشده و... حتی تخت شاهی هم در روشنایی عجیبی قرار دارد!
«خزانهی جواهرات ملی ایران» که با نام موزهی جواهرات هم شناخته میشود، در سال ۱۳۳۴ ساخته و در سال ۱۳۳۹ با تأسیس بانک مرکزی به این بانک سپرده شده است. با اینکه این گنجینه سالهاست در طبقهی زیرین بانک مرکزی جا خوش کرده، اما شاید خیلی از ما، از وجودش خبر نداشته باشیم.
بیشتر این جواهرات از دورهی صفویه به بعد بهجا ماندهاند و آنطور که به نظر میرسد، بخش زیادی از داشتههایش به دورهی قاجار تعلق دارد. روی برخی سپرهای الماسنشان و بشقابهای کوچک به وضوح میتوان نام «ناصرالدین شاه» را دید.
پادشاهان صفوی در حدود قرن دهم هجری قمری، جواهراتی را از بازارهای هند و عثمانی و برخی کشورهای اروپایی خریداری و در اصفهان نگهداری میکردند، اما این خزانه خیلی دوام نیاورد و با لشکر کشی محمود افغان به ایران، جواهرات دچار پراکندگی شدند. البته مدتی بعد و با لشکرکشی نادر شاه افشار از خروج تعداد زیادی از این جواهرات از ایران جلوگیری شد.
بعد از مرگ نادر، احمد بیک افغانی، خزانهی جواهرات را غارت کرد و برخی از این جواهرات هرگز دوباره به ایران بازنگشتند، مانند الماس «کوه نور» که روی تاج ملکه ویکتوریای انگلیس نصب شد و هنوز هم همانجاست.
در زمان قاجار، خزانه تغییر زیادی نکرده و حتی دو گوهر دیگر به آن اضافه شده است، «فیروزه» که از معادن نیشابور استخراج میشده و «مروارید» که از خلیج فارس به دست میآمده است.
وقتی در بین قفسههای مختلف جواهرات راه میروم و سرم از دیدن این همه جواهر گیج میرود، از افرادی که در سالن هستند، دربارهی تعداد کم بازدیدکنندگان موزهی جواهرات میپرسم. یکی از آنها از بیخبر بودن ایرانیها از وجود گنجینهی خزانهی ایرانی ابراز نارضایتی میکند و میگوید: «دانشجوها و دانشآموزان ما نمیدانند جایی وجود دارد که از میراث قدیمی و ارزشمند کشوری که در آن زندگی میکنند، نگهداری میکند. همچنین با اینکه گاهی مدارسی را برای دیدن این جواهرات به اینجا میآورند، بچهها به وسیلهها توجه نمیکنند و تنها برای گذراندن وقت به هر سو میروند، در صورتیکه وقتی افرادی از دیگر کشورها به دیدن موزه میآیند، با دقت به تماشای ویترینها میایستند.»
چیزی که در میان این گنجینه خیلی توجهم را جلب میکند، وجود الماس «دریای نور» است. «دریای نور» و «کوه نور» که به علت قرابت نام، همیشه یکزوج بهحساب میآمدهاند، از جواهرات نادرشاه افشار بودهاند، البته دومی هرگز دوباره به ایران بازنگشت، ولی دریای نورِ صورتی رنگ که کمیابترین رنگ در میان الماسها نیز به شمار میرود، در گنجینهی جواهرات قاجار قرار داشته و امروز هم زینتی در گنجینهی ملی جواهرات بهحساب میآید.
شاید بزرگترین چیز در اینگنجینه، «تخت خورشید» باشد که در ورودی موزه قرار گرفته است، این تخت که به نام «تخت طاووس» نیز شناخته میشود، بهدستور فتحعلیشاه قاجار ساخته شده و بهدلیل نقش خورشید که در بالای آن وجود دارد، تخت خورشید نام گرفته است. بعدها که فتحعلیشاه با طاووس تاجالدوله ازدواج کرد، تخت، نام این خانم را نیز برخود گرفت.
خزانهی ملی جواهرات ایران ارزش زیادی دارد، این ارزش تنها بهدلیل وجود جواهرات خاصی نیست که نظیرشان در هیچ کجا پیدا نمیشود، بلکه ارزش تاریخی و هنری این گنجینه نیز بالاست. اگر روزی دلت خواست این گنجینهی ارزشمند را ببینی؛ یادت باشد که فقط روزهای شنبه تا سهشنبه و بین ساعت ۱۴ تا ۱۶ و ۳۰ دقیقه میتوانی به ساختمان بانک مرکزی بروی و با پرداخت ۱۰۰۰ تومان وارد آن بشوی.