چین در سالهای اخیر با رشد خیرهکننده اقتصادی، سایه به سایه آمریکا پیش میرود. اکنون این کشور در رقابت برای تصاحب عرصه بیانتهای فضا هم در کورس قدرت قرار گرفته است.
در افسانههای چین باستان آمده است، چانگه الههای بود که با خوردن قرصهای جادویی، بهماه رفت و در کاخی در تنها قمر زمین سکنی گزید. در این سفر، تنها همراه وی خرگوشی به اسم یوتو بود اما شنبه 23آذرماه این افسانه جامهعمل پوشید. به نوشته واشنگتن پست، فضاپیمای یک تنی چانگه-3 با ماهنورد یوتو پس از سفری 13روزه روی سطحماه در ناحیهای که به خلیج رنگین کمانها موسوم است، فرود آمد. ماهنورد 6چرخه یوتو پس از چند ساعت از آن جدا شد، از چانگه فاصله گرفت و این 2دستگاه شروع به ارسال تصاویری از هم و از محیط پیرامون به ایستگاه زمینی در چین کردند که از تلویزیون پخش شد. قرار است این ماهنورد ظرف 3ماه آینده در این ناحیه به تحقیق بپردازد و نتایج آن را به زمین مخابره کند. رادار آن تا حدود 100متر زیر سطحماه را خواهد دید.
تلویزیون دولتی چین، دانشمندان چینی را در ایستگاه زمینی نشان داد که پس از فرود آمدن چانگه-3دست زدند و به یکدیگر تبریک گفتند. فضاپیمای یادشده وقتی به حدود 4متری سطحماه رسید، موتورهایش خاموش شد و پایین افتاد. قرار است چانگه-3 تا حدود یک سال قابل عملیات باشد. این فضاپیما حامل تلسکوپی است که فضا را از سطحماه نشان میدهد و دوربین فرابنفش آن زمین را نظاره میکند. یوتو در روز، انرژی خود را از صفحات خورشیدیای میگیرد که روی آن نصب شده است. در طول شبهای طولانی، ماه که برابر با 2هفته روی زمین است و دما تا حد 180درجه افت میکند، یوتو با استفاده از انرژی هستهای گرم میشود. این رخداد پیشرفت بزرگی در برنامه فضایی چین و گامی در مسیر تحقق هدف نهایی آن یعنی نشاندن فضانورد بر سطحماه است.
رسانههای جهان ورود نخستین مهمان را از زمین بهماه پس از نزدیک به 4دهه حائز اهمیت فراوان میدانند. آخرین باری که یک دستساخته انسان فاصله بیش از 384هزار کیلومتری بین زمین تا ماه را پیمود، در سال 1976 بود که فضاپیمای لونا-24 متعلق به اتحاد شوروی بر سطح آن فرود آمد. با وجود اینکه همواره اهداف علمی برای سفرهای فضایی معین میشود، این قبیل برنامههای علمی که عموما پرهزینه و پرمخاطره هستند، فارغ از اهداف سیاسی در عرصه بینالمللی نیست، بالاتر پریدن از دیگران و دست ساییدن بر چراغ آسمان از رویاهای دیرینه انسان است که تحقق آن معیار قدرتمندی کشورها بوده است. چین در سالهای اخیر با رشد اقتصادی چشمگیر، بسیاری از کشورها را پشت سر گذاشته و اکنون پس از آمریکا در رتبه دوم جهان قرار دارد. بسیاری از کارشناسان خاطرنشان میکنند طولی نخواهد کشید که این کشور با کنار زدن ایالات متحده، مقام بزرگترین اقتصاد جهان را از آن خود کند. طبعا جایگاه ابرقدرت اقتصادی و به تبع آن ابرقدرتی سیاسی، این امکان را به پکن میدهد که متحدانی را برای خود دست و پا کند. فرستادن فضانورد بهماه بخشی از تلاش پکن برای تقویت قدرت نرم است که برای جذب همپیمان لازم مینماید.
ماه در فعالیتهای فضایی ابرقدرتها
در سالهای آغاز جنگ سرد بین 2قطب غرب و شرق، تمام عرصهها تدریجا صحنه رقابت آمریکا و شوروی میشد و ارسال فضاپیما برای شناساییماه هم بخش مهمی از این رقابتها بود. فضاپیمای لونا-2 شوروی در سال 1959 توانست از کمند جاذبه زمین بگریزد و خود را به سطحماه برساند. لونا-10 در سال 1966با نرمی روی سطحماه نشست. 3فضاپیمای دیگری که بین سالهای 1970تا 1976از این کشور بهماه رفتند، توانستند با نمونههایی از سنگ و خاکماه به زمین بازگردند. 4ماه پس از برخورد لونا-9 با سطح ماه، فضاپیمایی سرویر(Surveyor) آمریکا نیز توانست بر سطحماه بنشیند اما 3سال طول کشید تا نیل آرمسترانگ، فضانورد آمریکایی که با فضاپیمای آپولو 11بهماه رفته بود، روی سطح این سیاره گام بردارد و بهدنبال وی باز آلدرین بر سطحماه قدم زد. ظرف 41ماه بعد، 10فضانورد آمریکایی دیگر بهماه رفتند. اتحاد شوروی توانست افتخار فرستادن نخستین فضانورد مرد (یوری گاگارین) و فضانورد زن (والنتینا تروشکووا) را به مدار زمین از آن خود کند اما افتخار قدم گذاشتن بر سطحماه نصیب فضانوردان آمریکایی شد. دستاوردهای فضایی ابزار تبلیغاتی بسیار کارآمدی برای هر کدام از 2 ابرقدرت بود که برتری خود را به رخ دیگری بکشند و در روزگاری که آنها در پی یارگیری بیشتر بین کشورهای جهان بودند، طرفداران بیشتری برای خود دست و پا کنند. سرانجام در سال 1976و با فرود آمدن فضاپیمای لونا-24 بر سطحماه و سپس بازگشتن آن به زمین، روند ارسال فضاپیما و فضانورد بهماه توسط 2 ابرقدرت بسته شد.
البته در آمریکا چنین دستاوردی خالی از جنجال نبود و برخی توطئهپردازان از ساختگی بودن فتحماه میگفتند. در سال 1978، فیلمی به نام کاپریکورن یک ساخته شد که ماجرای فرستادن یک فضانورد به مریخ را حکایت میکرد. در آخرین لحظات پیش از پرتاب، فضانوردان را پیاده میکنند و به یک پایگاه متروک نیروی هوایی آمریکا میبرند و با تهدید وادارشان میکنند فرود آمدن را بر سطح مریخ بازسازی کنند. این فیلم با فرار این فضانوردان و لو رفتن این ماجرا به پایان میرسد. چنین فیلمی نشاندهنده بدبینیهای موجود در سطح جامعه غرب نسبت به بلندپروازیهای فضایی ایالات متحده و پنهانکاری دولت آمریکا بود. در سالهای دهه 60و 70، واشنگتن و مسکو موفقیت در این عرصه را برای تثبیت جایگاه ابرقدرتی خود در جهان ضروری میدانستند. هر کدام میخواستند افتخارهای فضایی را زودتر از دیگری به نام خود ثبت کنند اما پس از این دوره و بهخصوص پایان جنگ سرد، زمینههایی برای همکاری مشترک بین این 2رقیب فراهم آمد؛ مانند طرح ایستگاه فضایی بینالمللی که با مشارکت ژاپن، روسیه، آمریکا، کانادا و شماری از کشورهای اروپایی اجرا شد. کشورهای دیگر هم فعالیتهای فضایی داشتهاند؛ مثلا اتحادیه اروپا با فضاپیمای آریان ماهوارهها را در مدار زمین قرار میدهد، هند کاوشگری بدون سرنشین را روانه مریخ کرده و کرهجنوبی در حال ساخت فضاپیماست اما هیچ کدام نتوانستهاند فضاپیمایی را رویماه بنشانند.
فتحماه و سودای ابرقدرتی
صرفنظر از دستاوردهای فناوری چین که در این طرح به نمایش درآمد، برخی از تحلیلگران غربی به هدف این کشور از فتحماه توجه کرده و آن را نشانه سودای ابرقدرت شدن چین توصیف کردهاند. کریستوفر موریس، یکی از این تحلیلگران است که در بخش اخبار سایت یاهو مقصود نمادین و اهمیت تاریخی معنای فرود آمدن برماه را جنبه چشمگیر این دستاورد دانست. وی معتقد است بخش تبلیغاتی این طرح بیش از هر چیز دیگری برای چین اهمیت دارد؛ زیرا این دستاورد در واقع پیامی برای جهان است که این کشور ابرقدرت آتی در عرصه فناوری است. وی در پایان تحلیل خود خاطرنشان میکند: شاید آیندگان اینگونه قضاوت کنند که نشستن فضاپیمای چین بر ماه، آغاز کنار رفتن نظم جهانی مبتنی بر انگلیس- آمریکا و اتحادیه اروپا- ناتو بود که بر سراسر قرن بیستم سیطره داشت اما چینیها میکوشند جنبه سیاسی و تبلیغاتی این طرح را کماهمیت جلوه دهند و آن را طرحی برای تحقق تحقیقات علمی قلمداد کنند. خبرگزاری چینی شینهوا در اینباره نوشت: در مقایسه با رقابت فضایی آمریکا و اتحاد شوروی سابق در قرن گذشته، بازگشت جاری انسان بهماه بیشتر مبتنی بر کنجکاوی و جستوجو در کیهان ناشناخته است. این خبرگزاری تأکید کرد: برای تمدنی کهن مانند چین، فرود آمدن برماه تجسم معنایی دیگر است. ماه که منبع اصلی الهام است، یکی از مهمترین دستمایهها در ادبیات و افسانههای چین باستان به شمار میآید. از آنجا که اساسا برنامههای فضایی موضوعی در ارتباط با آینده هستند، میتوان ماهنشینی چین را جهش بلند پکن برای اثبات برتری و ابرقدرتی خود در قرن بیست و یکم دانست.
فعالیت فضایی چین
با نشستن آرام چانگه-3 بر سطح ماه، چین به سومین کشوری بدل شد که توانسته فضاپیمایی را بر این سیاره فرود آورد. این دستاورد یک شبه بهدست نیامد. برنامه چین برای فتحماه در واقع از سال 2007شروع شد که چانگه-1 پس از تصویربرداری از سطح ماه، روی آن سقوط کرد و از بین رفت. چانگه-2 در سال2010 خیلی بهماه نزدیک شد اما روی آن ننشست و از آن دور شد. این فضاپیما اکنون حدودا در فاصله 60میلیون کیلومتری از زمین حرکت میکند. چانگه-4 ادامهدهنده راه چانگه-3 خواهد بود، اما چانگه-5 که در سال 2017برماه خواهد نشست قرار است با نمونههایی از خاک و سنگ به زمین برگردد. نخستین فضانورد چینی در سال 2003به فضا رفت و 2فضانورد چینی در خرداد امسال، 15روز را در فضا سپری کردند. این کشور قصد دارد تا سال 2023، نخستین ایستگاه فضایی خود را در مدار زمین مستقر کند.