وی از اتباع عربستان سعودی بود که در کشورهای منطقه ازجمله عراق و سوریه دست به عملیات خشونتآمیز زده بود. یکی از آخرین طرحهای وی، انفجار سفارت ایران در بیروت در 28آبان بود که به شهادت 25نفر ازجمله وابسته فرهنگی ایران، یکی از اعضای خانواده دیپلماتهای ایرانی و شماری از نگهبانان سفارت انجامید. براساس روایتی که در رسانهها درج شد، منابع اطلاعاتی آمریکا حضور وی را در بیمارستان مقاصد در بیروت به اطلاع ارتش لبنان رساندهبودند.
ظاهراً ماجد که دچار نارسایی کلیوی بود، برای دیالیز در این بیمارستان بستری میشود و پس از 2روز با مسئولیت خود در تاریخ 6دی از بیمارستان مرخص و با آمبولانس راهی بقاع میشود. در مسیر، خودروهای ارتش لبنان، آمبولانس را متوقف و وی را بازداشت میکنند. از این روز حدود 8روز طول میکشد که مرگ وی اعلام میشود.
بهرغم آنکه گفته میشود وضع جسمانی ماجد 34ساله به قدری وخیم بوده است که مانند پیرمردی 70ساله مینمود، مرگ ناگهانی وی باعث ایجاد پرسشهای زیادی شده است. مسلماً نخستین پرسش درباره شرایط مشکوک مرگ وی است. بعید بهنظر میرسد مرگ وی ناشی از عوامل طبیعی باشد و طبعاً بسیاری به آن مظنون هستند که یک دستگاه اطلاعاتی خارجی عامل مرگ وی در بازداشت نیروهای لبنانی باشد. این گمانهزنیها طبعاً چند دلیل دارد. اولاً برخی کشورهای غربی و منطقهای از گروههای تروریستی برای تحقق اهداف خود استفاده میکنند.
از این جهت، ماجد مسلماً با شماری از دستگاههای اطلاعاتی خارجی در تماس بوده و اطلاعات مهمی را درباره شبکههای تروریستی و دولتهای حامی آنها داشته است. دوم عوامل وابسته به دستگاههای اطلاعاتی خارجی در دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی لبنان نفوذ کردهاند و همکاری این دستگاهها را با خارجیها آسان کردهاند. هر کدام از دستگاههای خارجی بهطور بالقوه میتوانند عامل مرگ وی بوده باشند، اما مسلماً هیچ کدام از آنها نمیخواستند پیش از تخلیه اطلاعاتی وی، این منبع اطلاعاتی بزرگ را از دست بدهند. تحقیقات از جعبه سیاه فعالیت یکی از مرموزترین گروههای تروریستی در خاورمیانه میتوانست پرتویی بر تاریکخانه بسیاری از عملیاتهای تروریستی این گروه بهخصوص حمله به سفارت ایران در لبنان بیفکند.
مرگ شاهد بالکان
این تنها جنگ عراق نبود که اسرار خود را داشت. جنگ بالکان هم اسرار زیادی از این دست دارد. بین سالهای 1998تا 1999، کوزوو صحنه جنگ میان نیروهای صرب و نیروهای ارتش آزادیبخش کوزوو بود و هر دو طرف دست به جنایات زیادی زدند. پس از پایان جنگ، شماری از جنایتکاران جنگی صرب بازداشت و محاکمه شدند. همچنین تلاش میشد شماری از سیاستمداران به پای میز محاکمه آورده شوند. ازجمله این افراد، فاتمیر لیماج عضو حزب دمکراتیک کوزوو است.
دیوان جرایم جنگی در لاهه وی را پس از محاکمه تبرئه کرد. یکی از شاهدانی که علیه وی شهادت داد، آگیم زوگاج 53ساله بود. جنازه وی در اکتبر 2011در حالی یافت شد که از درختی در پارکی در شهر دوئیسبورگ در آلمان آویخته شده بود. خانواده وی امکان خودکشی او را رد کردند. اما تحقیقات پلیس آلمان به نتیجه دیگری منتهی نشد و پرونده وی مانند پرونده شاهدان دیگری که خاموش شدند، بسته شد.
سرنخ پرونده مرگ دایانا
شخصیت معروف دیگری که مرگش سرچشمه روایات و گمانهزنیهای گوناگون شده است، شاهزاده دایانا عروس سابق ملکه انگلیس است. وی روز 28 آگوست 1996از شاهزاده چارلز ولیعهد طلاق گرفت و 31آگوست سال بعد جان خود را در حادثه رانندگی از دست داد. خودروی حامل وی و دودی فاید دوستش در پاریس با دیوار تصادف کرد و جان آنان و راننده را گرفت. در آن زمان، توضیح رسمی این بود که راننده درصدد فرار از دست عکاسان بود که نتوانست خودرو را کنترل کند و تصادف کرد.
با این حال، بسیاری معتقد هستند دایانا و دوستش قربانی یک توطئه از سوی نیروهای ویژه انگلیس موسوم به اسآیاس شدند. مقامات فرانسوی در تحقیقات خود درباره این حادثه از چند مسیر به یک نفر رسیده بودند و میخواستند از وی تحقیقات به عمل آورند که مرگ ناگهانی وی، مانع از این امر شد. این شخص کسی نبود جز رابین کوک وزیر خارجه انگلیس در زمان مرگ دایانا و عضو مجلس کشور.
روزنامه انگلیسی دیلی استار روز 29شهریور امسال نوشت کوک که ظاهراً سالم و سر حال بود، 6آگوست سال 2005 درحالیکه در حال راهپیمایی در مناطق کوهستانی اسکاتلند بود، دچار حادثه شد. وی که به همراه همسرش بود، از ارتفاع کمتر از دو و نیم متر سقوط کرد. هلیکوپتری که برای انتقال وی رفته بود، همسرش را سوار نکرد و وی مجبور شد پیاده برگردد.
وقتی وی به بیمارستان رسید، گفتند که همسر 59سالهاش بر اثر سکته قلبی فوت کرده است. فرضیهای که شهادت دادن کوک را میطلبید، این بود که وی به گروهی از سربازان اسآیاس دستور داده است دایانا را به قتل برسانند. در سال 2008، هیأت منصفه تحقیق مرگ دایانا، سهلانگاری فاحش راننده و عکاسان را عامل این حادثه اعلام کرد، اما بسیاری این امر را رد میکنند.
مرگ مشکوک دانشمند انگلیسی
انگلیس در سالهای اخیر یکبار دیگر و این بار در ارتباط با حمله نیروهای این کشور به عراق صحنه مرگی مرموز بود. درماه جولای 2003، پیکر بیجان دکتر دیوید کلی کارشناس اسلحه وزارت دفاع این کشور در نزدیک خانهاش در آکسفوردشایر پیدا شد. تحقیقات دولت در زمینه مرگ وی که به سرپرستی لرد هاتن صورت گرفت، نتیجه گرفت که وی با بریدن رگهای مچ دست چپ و خوردن شمار زیادی قرص مسکن خودکشی کرده است. در این گزارش تصریح شده بود که وی از اینکه بهعنوان منبع یک گزارش بیبیسی درباره جنگ عراق نامیده شده بود، بسیار نگران و افسرده بود.
درماه می همین سال، شبکه بیبیسی گزارشی پخش کرده و در آن دولت تونی بلر نخستوزیر وقت را متهم کرده بود که پرونده سلاحهای کشتار جمعی عراق را پر و پیمان کرده بود تا حمله به این کشور را توجیه کند. طبعاً این امر به مذاق دولت خوش نیامده بود. کلی را به جلسه پرسش و پاسخ در کمیته تحقیق در مجلس فراخواندند. 2روز پس از این جلسه، جنازه وی پیدا شد. این در حالی است که گفته میشود هلیکوپتر مجهز به دستگاه گرمایاب قبلاً بر فراز محل پیدا شدن جنازه پرواز کرده و اثری از آن نیافته بود. برخی کارشناسان میگویند این امر نشان میدهد وی در محلی دیگر کشته و به آنجا منتقل شده بود. با کشته شدن وی، پرونده دستکاری دولت انگلیس در اسناد و شواهد مربوط به سلاحهای کشتارجمعی عراق بسته شد، بدون آنکه اتهام پر و پیمانکردن این اسناد توضیح داده شود.
شاهد پرونده ترور کندی
مسلماً یکی از معروفترین پروندههای مرموز و همچنان رمز ناگشوده جهان، پرونده ترور جان اف کندی سی و پنجمین رئیسجمهور ایالات متحده است. وی در روز 22نوامبر سال 1963در شهر دالاس هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد. همان شب لی هاروی اسوالد بهعنوان عامل ترور بازداشت شد، اما 2روز بعد که قرار بود وی در دادگاه حاضر شود، توسط جک روبی کشته شد. در خلال بیش از نیم قرنی که از ترور کندی میگذرد، بیش از 42هزار کتاب و دهها فیلم درباره چگونگی ترور وی به بازار آمده، اما هنوز هیچ قطعیتی درباره عاملان این جنایت وجود ندارد. ازجمله عواملی که برای ترور وی بر میشمرند، میتوان به ارتش آمریکا، سازمان اطلاعات مرکزی، کوباییها، روسها و گروههای تبهکار اشاره کرد.
گروهی هم اسوالد را عاملی تکرو میدانند که بر پایه انگیزههای شخصی دست به این اقدام زد. عامل واقعی ترور کندی هر چه باشد، حذف ناگهانی وی از روند تحقیق و محاکمه، این پرونده را برای همیشه در هالهای از ابهام فرو برد.